به گزارش «سدید؛ «هرگاه وسط دریا با خطری مواجه شدید، جز او هرچه را در خیال خود میخواندید، محو شود. ولی همین که او شما را به خشکی رساند، رویگردان شده و کفران نعمت میکنید.» این عبارات آیه ۶۷ سوره اسراء، وصف حال اغلب ماست. همین که درد داریم و مشکلی پیش پایمان قرار میگیرد، یادمان میآید دعا کنیم و بعدش هم ... بگذریم که هم خدا بقیهاش را میداند و هم خودمان ... با همه اینها چه از سر عشق و چه از سر خواهش اغلب آدمها در زندگیشان دعا کردن را تجربه میکنند.
دعا یا نیایش در واقع خلوت کردن با خداوند و خواستن است، بیان خواهشهایی که در اغلب ما میرسد به امورات مادی و دنیوی. به کفش و کلاه و زندگی اینجهانی... مناجاتها و نیایشهای ماندگار، اما هیچکدام حرفهای اینجهانی در خود ندارند، بیشتر به دنبال شناخت خداوند، رفاقت بیشتر با او و پیدا کردن معرفت هستند. نمونههای خاص این نیایشها را در دعاهایی، چون عرفه، کمیل و... بسیار دیدهایم و حتما هم نام صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد (ع) را که یکی از تاثیرگذارترین نیایشهاست، شنیدهایم. امروز مصادف با شهادت این امام که به سیدالساجدین هم معروف است، نگاهی میاندازیم به شکلگیری مناجاتهایش و دلایل تاثیرگذاری آنها.
امامت پس از واقعه عاشورا
بنیامیه میتازد، امام حسین (ع) و یارانش را از دم تیغ گذرانده و مردم خوب میدانند آنها که به خاندان پیامبر چنین کردهاند، به دیگران هم رحم و شفقتی ندارند. عصر، عصر اختناق است و در بستگی فرهنگی و اجتماعی شدیدی که حاکم است، هیچ راهی نیست برای اینکه بشود با مردم حرف زد و حرکت تاثیرگذاری انجام داد، شاید در چنین شرایطی بتوان فقط ناامید شد و سکوت کرد ... امام سجاد، اما سکوت نمیکند. دست روی دست نمیگذارد و تصمیم میگیرد با نیایشهایش بر جامعه تاثیر بگذارد. او راه تازهای پیدا میکند؛ مناجات... و بسیار هوشمندانه جامعهای را که حاکمانش در دنیاپرستی و کسب مال و زورگویی غرق شدهاند به سمت خدایی دعوت میکند که شناختش میتواند مسیر زیست هر آدمی را عوض کند.
دعا که برای اغلب آدمها گلایه و خواهش و طلبکاری است، برای امام سجاد میشود درس فهمیدن و معرفت. امام سجاد (ع) در هر دعا، خدا را بهواسطه نعمتهایی شکر میکند که در جهان و در برابر چشم او گسترده است. برای گردش روز و شب و برای باران و برکت آن بر زمین و ساکنان زمین خدا را شکر میکند.
نیایشهای امام سجاد (ع)، در زمان اختناق خلفای بنیامیه، قیام علیه انحرافی بود که حاکمان بر جامعه تحمیل کرده بودند. صحیفه سجادیه دعوت به خواستن از خدا و آموزش خواندن خداست و شاخص آن، حرکت بر مدار آموزههای دین و به دور از جنجال و افراط و تفریط است.
امام مؤلف
همه کتابهای بهجا مانده از امامان معصوم، نتیجه تلاشهای یاران و اطرافیان آنها برای گردآوری سخنانشان است، صحیفه سجادیه، اما با همه این کتابها فرق دارد و راوی آن شخص خود امام سجاد است، یعنی دعاهای موجود نقل به لفظ است نه معنا. آنطور که در روایات آمده متن این کتاب را امام سجاد (ع) گفتهاند و ایشان به امام باقر (ع) میگفتند و زید، یکی از یاران ایشان نوشتهاند، حتی گفتهشده در برخی مجالس امام صادق (ع) هم حضور داشتهاند.
به همه دلایل گفته شده صحیفه سجادیه کتابی است که در تمدنسازی اسلامی نقش مهمی دارد، نگارندهاش امام معصومی است که در یکی از دورههای حساس تاریخ زندگی میکند، واقعه عاشورا را از سر گذرانده و میداند برای ادامه مسیر پدرش باید تلاش کند برای اصلاح دین مردم و بالا بردن درک و شناخت آنها از خداوند. چرا که در این صورت اخلاق جامعه هم تغییر میکند و آنچه که باید آرام آرام رخ میدهد.
بسیاری از بزرگان دینی صحیفه سجادیه را کتابی مانند قرآن دانستهاند، چرا که دربر دارنده دعاهای مردی است که بسیار عبادت میکرده و قرآن میخوانده است. به همین خاطر هم از قرآن بسیار تاثیرگرفته و مفاهیم آن را لابهلای سطور خود جای داده است. حالا اینکه چرا باید صحیفه سجادیه را بخوانیم، سوالی است که لااقل برای ما چند پاسخ ساده دارد؛ این کتاب میتواند به ما کمک کند تا از طریق تلاش برای شناخت خداوند آدمهای بهتری شویم، کمک میکند تا پایههای اخلاق از طریق انس با خداوند در ما محکمتر شود و بیشتر هوای جهان و آدمهایش را که همه مخلوق او هستند، داشته باشیم. اصلا این کتاب میتواند ما را اهلی کند. میدانید اهلی کردن یعنی چه؟
صحیفه سجادیه به انتخاب رهبری
هفتههای ابتدایی شیوع ویروس کرونا بود و روز درختکاری هم از راه رسیده بود. رهبر معظم انقلاب آن روز پس از کاشتن درخت همه را دعوت کردند به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه و آن را دعایی بسیار خوب و خوشمضمون دانستند. دعای زیبایی که در بخشی از آن آمده است: هیچ بلایی از ما برنگردد، مگر تو آن بلا را بگردانی، و هیچ اندوهی برطرف نشود مگر تو آن را از دل برانی.ای پروردگار من، اینک بلایی برسرم فرود آمده که سنگینیاش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمدهام که با آن مدارا نتوانم کرد. این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آوردهای و به سوی من روان کردهای. آنچه تو بر من وارد آوردهای، هیچکس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوی من روان کردهای، هیچکس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی. کس نگشاید، و دری را که تو گشوده باشی، کس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی، هیچکس آسان نکند، و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند ... از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بیطاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو میتوانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام، دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته آن نباشم،ای صاحب عرش بزرگ.
انتهای پیام/