یک پژوهشگر حوزه ارتباطات در گفتگو با «سدید» مطرح کرد؛
مهم‌ترین آسیب شبکه‌های اجتماعی آن است که بستر ارتباط نیست، بلکه بستر رابطه است؛ ارتباط آن چیزی است که در رسانه‌ها مشاهده می‌شود یعنی شما پیامی را تولید کرده و با ابزار به مخاطب می‌رسانید و بعد تمام، اما شبکه‌های اجتماعی برای این موضوع طراحی نشده اند بلکه این پیام‌ها منجر به ایجاد احساس متقابل و تصویر ذهنی از اشخاص نسبت به هم می‌شود.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ در طی چند سال گذشته مصرف رسانه‌ای مردم چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی در حال رشد بوده است. این امر با ظهور ویروس کرونا که تأثیرات خاص خود را بر زندگی انسان ایرانی گذاشته، بیش از پیش شده است از همین رو می‌توان بیان کرد که رسانه به معنای عام خود بخش بسیار عمده‌ای از سبد فرهنگی خانواده ایرانی را تشکیل داده است. فهم وضعیت فرهنگی خانواده ایرانی و مدیریت آن با توجه به اهمیت رسانه در حال حاضر ممکن نخواهد بود مگر اقتضاعات رسانه درک و تحلیل شود. از همین رو به گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین علیرضا قربانی از اساتید حوزه علمیه و پژوهشگر حوزه ارتباطات پرداختیم تا اندکی از آسیب‌های رسانه برای خانواده ایرانی-اسلامی بدانیم. لازم به تذکر است که پرداخت ما در این مجال به آسیب‌های رسانه به معنای آن نبوده که رسانه صرفاً آسیب است بلکه در دل خود فرصت‌های تربیتی فراوانی در اختیار خانواده‌ها قرار داده است.
 
 
همانطور که واقف هستید طبق آماری که تنها فیلیمو در سال ۹۸ منتشر کرده، رقمی نزدیک به سی هزار اپیزود فیلم در سایت موجود است، این رشد کمی و همچنین تنوع سبد محصولات آن‌ها بسیار چشمگیر شده است. این رشد صرفاً مخصوص فیلیمو نیست، بلکه وی او دی‌ها نیز همگی اینگونه رشد داشته‌اند علاوه بر این، استفاده از فضای مجازی و اپلیکیشن‌هایی همچون اینستاگرام و… هم رشد فراوانی داشته، با این حال به نظر شما وضعیت موجود چه خطراتی را می‌تواند متوجه خانواده ایرانی سازد؟

بله به نظر بیش از ورود به عرصه آسیب‌های رسانه لازم است فهم درستی از خود رسانه داشته باشیم به همین دلیل ابتدا چند کلمه‌ای مختصر از خود رسانه سخن می‌گویم و سپس وارد مصادیق آن می‌شویم. البته رویکرد ما در فهم رسانه نیز خود آسیب شناسانه خواهد بود. یکی از مهم‌ترین مسائل در خصوص آسیب‌های رسانه‌ای آن است که رسانه امر مسئله مندی در جامعه ایرانی نیست. برای مثال هنگامی می‌گوئید این چاقو می‌برد، تمام دغدغه خود را می‌گذارید بر آنکه به دست شما آسیب نزند، اما در خصوص رسانه به معنای عام به نظر ابزاری است که اصلاً شناخت دقیقی از آن وجود ندارد و ما نمی‌دانیم از کدام قسمت می‌خواهد آسیب بزند. به نظر شناخت خود رسانه مسئله است. در نگاه نخبگان ما رسانه پیچیدگی‌های خاصی ندارد. اولین کار برای شناخت یه چیز آن است که برای شما مسئله باشد. ما باید قبول کنیم رسانه امر پیچیده‌ای است تا بعد بتوانیم به سراغ آن برویم. شما طیف مدیران صداوسیما در این چند دهه را نگاه کنید، آدم‌هایی با تخصص‌های بسیار غیر مرتبط مانند مهندسی وارد این فضا می‌شوند و این ریشه در تخصصی ندانستن امر رسانه است. در نگاه مک‌لوهان انسان امتداد رسانه است. رادیو امتداد گوش و تلویزیون امتداد چشم انسان است و اکنون می‌گویند فضای مجازی امتداد حس انسان است. برای فهم بهتر این مثال خوب است که می‌گویند مگر انسان با پوست خود چقدر می‌تواند خود را نشان دهد؟ لباس می‌تواند به عنوان امتداد انسان هزاران رنگ به وی بدهد. در واقع ما اینجا این را می‌خواهیم بگوییم که رسانه امر درونی برای انسان است. جامعه شناسان از این امر با عنوان خصوصی سازی متحرک استفاده می‌شود.

پس با همین نگاه مک‌لوهان اگر به پیش برویم هنگامی که به شبکه‌ای اجتماعی وارد می‌شوید در حال ارتباط حسی با کل عالم هستید. آیا شما با این مسئله موافق هستید؟
بله این جمله شما درست است. در گذشته شما در محیطی روستایی، از احساسات و عواطف چند نفر محدود متأثر بودید، اما فضای مجازی دامنه این موضوع را به وسعت کل عالم کشانده است. این یک گیجی، تحیر عاطفی و پریانی برای انسان به وجود می‌آورد چراکه پردازش این همه احساسات سخت است. تصور کنید با اکانتی آن هم با هویت ناشناس وارد فضای مجازی شده اید، کسی به اکانت شما فحاشی می‌کند، چرا ناراحت می‌شوید؟ مگر نه آنکه اکانت شما رسمی و دارای هویت نیست؟ در واقع شما اکانت شخصی را بخشی از وجود خود می‌دانید.

اگر صلاح بدانید بحث را به سمت مصادیق پیش ببریم و ابتدا از شبکه‌های مجازی و با توجه بیشتر به اپلیکیشن اینستاگرام بحث را شروع کنید.
 
به نظر شبکه‌های اجتماعی مهم‌ترین آسیبی که دارد آن است که بستر ارتباط نیست، بلکه بستر رابطه است. ارتباط آن چیزی است که در رسانه‌های قدیمی‌تر مانند رادیو و تلویزیون مشاهده می‌شود یعنی شما پیامی را تولید کرده و با ابزار تلویزیون به مخاطب می‌رسانید و بعد تمام، اما شبکه‌های اجتماعی برای این موضوع طراحی نشده اند بلکه بستر رابطه اند. رابطه یعنی آنکه این پیام‌ها منجر به ایجاد احساس متقابل و تصویر ذهنی از اشخاص نسبت به هم می‌شود. شبکه‌های اجتماعی نوعی بازتولید روابط اجتماعی است نه صرف انتقال پیام و ارتباط. این ماهیت فضای مجازی است حالا آسیب‌های آن چیست؟ یکی از آسیب‌ها در این فضا بحث ارتباطات میان محرم و نامحرم است. می‌دانید که محرم یا نا‌محرم صرف پوشش نیست بلکه سبک‌های خاص ارتباط میان انسان هاست، اما شبکه‌های اجتماعی بر این اساس طراحی نشده چراکه جنسیت اصلاً در آن مطرح نیست لذا خط کشی میان آن وجود ندارد پس ساختار شبکه‌های اجتماعی نوعی حیا‌زدایی ذاتی در آن هست. البته رابطه محرم و نامحرم یک مثال بود، برای مثال شما در معارف دینی سبک خاصی از ارتباط میان بزرگ‌تر و کوچک‌تری داریم. در واقع عنوان ریش سفید و بزرگ‌تر از گذشته و تا کنون در سنت ایرانی-اسلامی ما دارای احترام است، اما در فضای مجازی اصلاً اینگونه مباحث مطرح نیست بلکه شاخص‌های فضیلت و برتری از تقوا، علم، بزرگ‌تری و… به شاخص‌های دیگری همچون تعداد فالور تغییر می‌کند لذا قواعد منزلت در فضای مجازی با قواعد منزلت در معارف دینی کاملاً متفاوت است.

در علوم ارتباطات در خصوص نقش رسانه در تغییر سبک زندگی بسیار سخن می‌گویند. لطفاً از این زاویه هم به مسئله بپردازید.

بله همانطور که گفتید مطلب دیگر در خصوص شبکه‌های اجتماعی آن است که شما به شدت نزدیکی زندگی‌ها را دارید. برای مثال در گذشته شخصی با سطح زندگی پایین چه مقدار با سبک زندگی یک شخص سرمایه دار رابطه داشت؟ تقریباً قبل از رادیو و تلویزیون این ارتباط صفر بود، اما امروزه در شبکه‌های مجازی افراد با نوعی از سبک زندگی که در عالم واقع قرابتی با آن ندارند، زندگی می‌کنند. در واقع همنشینی ذهنی هر روزه در مردم ایجاد می‌شود. در روایتی وارد شده است از رسول گرامی اسلام که با مردگان همنشینی نکنید. از ایشان پرسیدن مردگان کیانند؟ و حضرت در جواب فرمودند که منظور همنشینی با اشراف بی دغدغه است. خب اکنون شبکه‌های مجازی این همنشینی را بیش از پیش مهیا کرده است. ما از این به مرگ قلبی شبکه‌ای یاد می‌کنیم. یعنی تصور کنید یک شخص با سطح درآمد پایین هر روزه سبک زندگی ده‌ها شخص ثروتمند را مشاهده می‌کند، نوع تفریحات، مهمانی‌ها، خودرو و… آنها‌را مشاهده می‌کند و این تصاویر اصطلاحاً زندگی مطلوب او را می‌سازد؛ بنابراین به نظر باید بیشتر بر این موضوع تمرکز کرد و مسائلی مانند فیلم‌های غیر اخلاقی جز آسیب‌های درجه دوم هستند. در واقع قصد انکار آسیب‌های آن‌ها را نداریم، اما به نظر آسیب‌های مذکور خطرناک‌تر از آسیب‌های فیلم‌های مستهجن هستند چراکه پنهان‌تر بوده و بسیار دیریاب‌تر هستند.

همانطور که می‌دانید وی او دی‌ها امروزه بسیار مهم اند چراکه در رقابت با تلویزیون بانک گسترده‌تری هم از جهت کمی و هم از جهت کیفی دارند، از نظر دیگر این‌ها خط قرمز‌هایی که تلویزیون دارد را ندارند از همین رو این مجموعه در رقابت با تلویزیون قابلیت‌های فراوانی دارد و به نظر به مرور جای تلویزیون را خواهند گرفت کما اینکه امروزه در دنیا آی پی تی وی‌ها و وی او ای‌ها تقریباً جای تلویزیون را گرفته اند لذا درخواست دارم که به این بخش هم ورودی داشته باشید.

در خصوص وی او دی‌ها یک از معضل‌ها آن است که وقتی مصرف بالا می‌رود باید خط قرمز هارا کنار گذاشت. برای مثال هنگامی که در وی او دی داخلی مانند فیلیمو سالی ده هزار اپیزود پنجاه دقیقه‌ای بارگذاری می‌شود خواه ناخواه خط قرمز‌هایی کنار می‌رود. ما در این حیطه بسیار ضعیف عمل کرده ایم و هیچ قانونی در خصوص کنترل و نظارت بر این وی او دی‌ها وجود ندارد. در واقع بخش ساترا که در صدا و سیما مسئول این موضوع شده هنوز بسیار نوپاست لذا حیطه بسیار پر اهمیت است و از طرف دیگر در حیطه نظارت و قانون بسیار کم کار هستیم.
از طرف دیگر آسیب‌های این‌ها بسیار خاص است. برای مثال شما در یک سریال صد قسمتی که در این شبکه‌ها بارگذاری می‌شود، به صورت نامحسوس پیام‌های خود را به شما منتقل می‌کنند لذا صراحت شبکه‌های مجازی را ندارند. در برخی از کشور‌ها سازمان‌هایی با قدمت شصت سال وجود دارد که رده بندی سنی محصولات را انجام می‌دهند، اما در این مسائل هنوز کشور ما ورود جدی و مؤثر نداشته است. برای مثال فیلم‌هایی در کشور‌های دیگر با رده سنی بالای هجده سال منتشر می‌شود که در کشور ما به راحتی با رنج‌های سنی پایین‌تر منتشر می‌کنند. برای مثال فیلم «دختری در تار عنکبوت» که در نماوا منتشر شده داستان یک پدر است که نگاه‌های جنسی به دو دختر خود دارد و یکی از دختر‌ها به عنوان شریک جنسی پدر مطرح می‌شود و فیلم داستان درگیری‌های این دو خواهر است. این فیلم با رده بندی سنی بالای پانزده سال در وی او دی‌ها وجود دارد. یا نمونه دیگر فیلم «هجوم» است که با عنوان فیلم اجتماعی و خانوادگی بارگذاری شده در حالی که این فیلم کاندیدجایزه تدی یعنی جشنواره مرتبط با همجنس‌بازان شده است؛ لذا سخت گیر‌ی ها در وی او دی‌ها بسیار پایین‌تر است. در خصوص اصل رده بندی سنی ما ادبیات نظری و مطالعه نداریم. برخی فیلم‌ها که در وی او دی‌ها نمایش داده می‌شود درجه بندی سنی بالای هجده دارد در حالی که طبق قوانین چنین فیلم‌هایی با این درجه بندی اصلاً نباید امکان حضور در عرصه عمومی وی او دی را داشته باشد. همانطور که می‌دانید میزان مخاطب و نوع رسانه در تعیین درجه بندی سنی مؤثر است. برای نمونه یک زمان فیلم در گروه هنر و تجربه و تعداد محدودی سالن اکران می‌شود که اشخاص با اختیار خود و آگاهانه بلیط آن را خریداری می‌کنند، اما گاهی فیلم در یک رسانه عمومی مانند وی او دی‌ها منتشر می‌شود که بسیار از مخاطبان آن، کودک، نوجوان و خانواده‌های ایرانی هستند در نتیجه منطق رده بندی سنی متفاوت است و نباید اینچنین فیلم‌هایی در رسانه‌های عمومی اینچنین نمایش داده شوند.

آقای قربانی به نظر مسائلی که مطرح کردید متوجه وظایف حاکمیت است، آیا مردم و نهاد‌های مردمی در این فضا نمی‌توانند نقش ایفا کنند؟
فارغ از حاکمیت ما ضعف نهاد‌های اجتماعی نیز داریم. سمن‌ها، نهاد‌های اجتماعی و… در این خصوص شکل نگرفته اند. ما در شکل‌های ماقبل تاریخی کنش اجتماعی مانده ایم. عمل اجتماعی نیاز به شبکه بودن دارد. در غرب فراوان از این مسائل وجود دارد. برای مثال انجمن خانواده امریکایی در حیطه همجنس گرایی به شدت ورود داشته، برای مثال در انیمیشن «داستان اسباب بازی چهار» که در قسمتی از آن دو زن به عنوان خانواده نمایش داده می‌شود این‌ها واکنش فراوانی نشان دادند. ما در داخل همچنین سازمان‌هایی نداریم. در واقع نهاد‌های مردمی که دیده‌بان رسانه هستند را ما نداریم. برخی اتفاقات که در وی او دی‌های ما می‌افتد در کشور غیر مسلمان اتفاق نمی‌افتد. یعنی چگونه ممکن است فیلمی که نامزد جایزه تدی جشنواره برلین شده را در وی او دی‌ها نمایش عمومی داده شود؟
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha