گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دانیال داودی: در یک نظام مردمسالار و مبتنی بر رأی مردم، افکار عمومی اهمیت ویژهای مییابد؛ چون در چنین نظامی مردم قادر هستند با مطالبات و آرای خود، بر تصمیمگیریهای مسئولین اثر بگذارند و به تعبیر دیگر تصمیمساز باشند. در چنین شرایطی، نقش رسانهها اهمیت زیادی دارد. همچنین از منظر اقتصاد سیاسی نیز بسیار پیش میآید که مسئولین و تصمیم گیران اقتصادی کشور، میدانند راه درست چیست، ولی منافع سیاسی فردی و گروهی اقتضا میکند طور دیگری عمل کنند. در مواقع اینچنینی نیز رسانهها میتوانند از طریق فشارِ افکار عمومی، مسیر سیاستگذاری سیاستمداران را تغییر دهند.
در چنین شرایطی، هر جریان و مکتب اقتصادی تلاش میکند از طریق فعالیت در عرصههای عمومی و سیاستگذاری اقتصادی، بر آیندهی اقتصادی کشور اثرگذار باشد. وقتی چنین جریاناتی پدید آمدند، طبعاً شناخت این جریانها برای فهم منابع عملیات روانی در حوزه اقتصادی نیز اهمیت و موضوعیت مییابد؛ بنابراین در این گزارش، ابتدا جریانات مختلف اقتصادی در ایران را برشمردیم، افکارشان را موردبررسی قراردادیم و افراد شاخص این جریانها را معرفی کردیم. در ادامه رسانههای فعال در عرصهی عمومی کشور را نامبرده و ارتباط هر یک با جریانات اقتصادی مختلف را روشن شده و پسازآن با قیاسِ این جریانات و فعالیت رسانهایشان با یکدیگر، آیندهی اقتصاد ایران را مورد واکاوی قرار داده و الزامات رسانهای لازم برای پیروزی جریان اقتصاد اسلامی در تسخیر افکار عمومی و تغییر ریل اقتصاد کشور به سمت تحقق تمدن اسلامی را ذکر کردیم.
۱- جریانهای فعال اقتصادی در ایراناین روزها، چهار جریان اقتصادی در عرصهی عمومی کشور و رسانههای فارسیزبان فعال هستند و تلاش میکنند تا آیندهی اقتصاد ایران را مطابق مطلوب خود، رقم بزنند؛ این چهار جریان عبارتاند از اقتصاد بازار آزاد، اقتصاد اسلامی (که نظریهپردازان اقتصاد مقاومتی در این جریان، بیشتر در عرصهی عمومی فعالاند)، اقتصاد نهادگرا و اقتصاد دولتی (چپ نو). در ادامه به تبیین دیدگاهها، ویژگیها و رویکردهای هر یک از این جریانها پرداخته، افراد شاخص آن را معروفی کرده و به نسبت این جریانها با راهبرد اقتصاد مقاومتی میپردازیم.
۱-۱- جریان اقتصاد بازاراین جریان که سابقهی شکلگیری آن به انتشار کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ میلادی بازمیگردد، جریان اصلی اقتصاد در دانشگاههای دنیا و بهتبع آن دانشگاههای کشور است. همانطور که از نام این جریان پیداست، آنها برای بازار اهمیت ویژهای قائل هستند و معتقدند بهترین نقطهی تعادل در قیمت هر چیز، همان نقطهای است که در بازار و از برآیند عرضه و تقاضا حاصل میشود. این نقطهی تعادل در بازار کالاها و خدمات «قیمت کالاها و خدمات» است، در بازار کار «حقوق و دستمزد» است، در بازارِ پول «نرخ بهره» است و در بازار سرمایه «ارزش سهام بهابازار» است. بر همین اساس، جریان اقتصاد بازار بر «مالکیت خصوصی» تأکیدی ویژه دارند و معتقد به حضور حداقلی دولت در اقتصاد هستند؛ تنها بهاندازهی تأمین کالاهای عمومی.
[1]
اقتصاد کلاسیک که با آدام اسمیت شروع شد، اما پس از بحرانهای کارگری قرن ۱۹ و ظهور عقاید مارکسیستی، به اقتصاد نوکلاسیک تبدیل شد که دربرگیرندهی تمام نحلههای اقتصاد جریان اصلی (اعم از طرفداران جان میبارد کینز، پیروان اقتصاد پولی و ...) از همان زمان تاکنون است. در ایران مسعود نیلی (مشاور سابق اقتصادی حسن روحانی و دستیار ویژهی اقتصادی وی)، موسی غنی نژاد و محمد طبیبیان از چهرههای اصلی این جریان هستند. سید فرشاد فاطمی و سید علی مدنی زاده (که از اساتید دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریف هستند) نیز چهرههای جوانتر دانشگاهی این جریان هستند. پویا ناظران (ادمین کانال تلگرامی وقایع اقتصادیه) و حامد قدوسی (ادمین کانال تلگرامی یک لیوان چای داغ) که هر دو دانشآموختهی مقطع دکتری اقتصاد از دانشگاههای امریکا هستند و اکنون در این کشور ساکناند نیز چهرههای مؤثر جوانتر این جریاناند، ولی در دانشگاههای کشور تدریس نمیکنند.
جریان بازار آزاد در اهداف و ارزشها با راهبرد اقتصاد مقاومتی (که برآمده از اقتصاد اسلامی است) ناهمخوان است؛ بهطور مثال در بازار آزاد، اقتصاد میتواند برونزا و بروننگر باشد، ولی در اقتصاد مقاومتی حتماً نظام اقتصادی باید درونزا و بروننگر باشد. به همین دلیل، تجارت آزاد بر اساس مزیتهای نسبی از سوی جریان بازار تأکید میشود، ولی در اقتصاد مقاومتی، نگاه ویژهای به خودکفائی –خصوصاً در محصولات استراتژیک- وجود دارد. همچنین در تلقی بازار آزادیها، در مسیر توسعه ابتدا نابرابری افزایش مییابد، ولی ایرادی ندارد و در انتهای مسیر توسعه مجدداً کاهش خواهد یافت؛ چراکه برای توسعه راه دیگری نیست، امّا در رویکرد اقتصاد مقاومتی به «پیشرفت» و «عدالت»، توأمان بهاداده میشود. البته ناهمخوانی در اهداف، باعث نشده اقتصاد مقاومتی در برخی سیاستها (مثلاً اصلِ خصوصیسازی و کوچک و چابکسواری دولت) با اقتصاد بازار اشتراکاتی نداشته باشد.
۱-۲- جریان اقتصاد نهادگرا
اقتصاد نهادگرا از نقدهای جدی تو رستن ویلن به آموزههای اقتصاد بازار آغاز شد. وی برخی فروض نئوکلاسیکها (بازار آزادیها) را نقد کرد و نشان داد انسانها الزاماً عقلایی و یکسان عمل نمیکنند؛ بنابراین نمیتوان برای همهی اقتصادها نسخهی واحد پیچید. باید در یک چارچوب نهادی، سهم نظام حقوقی، نظام سیاسی، زندگی خانوادگی، آدابورسوم و اخلاق و ... را نیز در عملکرد اقتصادی افراد اجتماع لحاظ کرد. اقتصاددانان نهادگرا، بعدها با انتقاد به عملکرد بازار آزاد نشان دادند که لزوماً همهی بازارها نیز یکسان عمل نمیکنند و در مواردی، بازار میتواند در تحقق اهدافی که جریان بازار آزاد برایش ترسیم کرده، شکست بخورد؛ بنابراین در این موارد و شرایط، دولت باید بهعنوان عنصری مقتدر ورود پیداکرده و بازار را در جهت منافع کل جامعه، مدیریت کند.
وبلن (اقتصاددان آمریکایی نروژی تبار) در قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰ میزیست و اقتصاد نهادگرا را پایهگذاری کرد. اکنون رونالد کوز، جوزف استیگلیتز و هاجون چانگ از چهرههای شاخص نهادگرایی هستند. در میان اقتصاددانان ایرانی نیز هادی صالحی اصفهانی، جواد صالحی اصفهانی و علی سرزعیم ازجمله نهادگرایانی هستند که به بخش عمدهای از ادبیات اقتصاد متعارف و بخشهای فنی اقتصاد بازار پایبندند؛ البته به لحاظ توجّه به اهمیت عدالت و مبارزه با نابرابری و نقش جدیتری که برای دولت در مدیریت اقتصاد قائل هستند و همچنین انتقاداتی که به بازار گرایی محض دارند، در دایرهی اقتصاددانان نهادگرا جای میگیرند. در کنار اینها افرادی مانند فرشاد مؤمنی، حسین راغفر، محسن رنانی و عباس شاکری نیز از اقتصاددانان نهادگرا هستند؛ با این تفاوت که نسبت به بخشهای فنی اقتصاد متعارف انتقادات جدیتری دارند و به یک معنا در طیف اقتصاددانان جریان نهادگرا به جریان اقتصاد دولتی نزدیکترند تا جریان اقتصاد بازار.
اقتصاددانان نهادگرا به جهت انتقاداتی که به بازار آزادیها دارند، به اقتصاد مقاومتی نزدیک هستند. مثلاً نهادگرایی معتقد است معیشت کرامتمندانهی مردم و رفاه عمومی باید در اولویت اقتصاد باشد و رشد منهای عدالت را نمیپذیرد و در اقتصاد مقاومتی نیز چنین است. همچنین اقتصاددانان نهادگرا نیز مانند اقتصاددانان معتقد به راهبرد اقتصاد مقاومتی بر اهمیت خودکفائی تأکید میکنند، به توصیههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بدبیناند و تجارت آزاد را سمّی برای کشورهای درحالتوسعه میدانند. علاوه بر این، هردوی اینها برخلاف بازار آزادیها به مدیریت نرخ ارز توسط دولت قائل هستند. البته تفاوتهایی نیز وجود دارد؛ مثلاً اقتصاد نهادگرا هیچ خط قرمزی برای حضور دولت در اقتصاد قائل نیست، امّا همانطور که پیشتر گفتیم، اقتصاد مقاومتی بر خصوصیسازی و نقش مدیریتی دولت در اقتصاد تأکید دارد و تصدیگری دولت بر بنگاههای اقتصادی را رد میکند.
۱-۳- جریان اقتصاد اسلامی
جریان اقتصاد اسلامی با انتشار کتاب «اقتصادنا» اثر شهید آیتالله محمدباقر صدر در حدود نیمقرن پیش به دنیا معرفی شد. شهید صدر علم اقتصاد و مکتب اقتصادی را از یکدیگر جدا کرده و معتقدند اسلام مکتب اقتصادی دارد. در این نگاه، بیان مؤلفههای رفتاری و روابط همبستگی ذیل علم اقتصاد مطرح است و مکتب اقتصادی، از اهداف و ارزشها و راهِ دگرگونی از وضع موجود به وضع مطلوب میگوید. پس از شهید صدر، شهید مطهری و شهید بهشتی نیز اقتصاد اسلامی را توسعه دادند. جریان اقتصاد اسلامی، برخلاف سایر جریانها مالکیت حقیقی را از آنِ خدا میداند و برای خلائق، سه نوع مالکیت اعتباری قائل است: مالکیت خصوصی، مالکیت عمومی و مالکیت دولتی.
نسبت اقتصاد اسلامی با اقتصاد مقاومتی، عموم و خصوص مطلق است؛ به این صورت که اقتصاد مقاومتی، بخشی از اقتصاد اسلامی (و به تعبیر حجتالله عبدالملکی، تجلّی اقتصاد اسلامی در ظرف زمانی و مکانی حاضر) است. اگرچه در مورد نقش دولت در اقتصاد، در میان اقتصاددانان اسلامی اجماع نظری وجود ندارد، اما درمجموع نسبت به جریان اقتصاد بازار، این جریان نقش پررنگتری برای دولت قائل است. یکی از تمایزهای جریان اقتصاد اسلامی، رویکرد فقهی به اقتصاد است که مثلاً بر حرمت ربا یا مناسب محرمِ تأکید دارد. البته همین موضوعات نیز در بین متفکرین اقتصاد اسلامی، محل بحث است؛ بهطور مثال برخی قائل به بانکداری بدون ربا هستند و برخی معتقدند نمیتوان بانک که در سطح کلان، ماهیتی ربوی دارد را اسلامی کرد.
نظریات اقتصادی اسلامی در آثار اندیشمندان مسلمانی همچون فارابی (در سیاست مدنیه) و ابن خلدون (در مقدمهی تاریخش) موجود است، اما اگر بخواهیم آغاز اقتصاد اسلامی را بهعنوان یک جریان فکری اقتصادی که با کتاب مدوّنِ خاصی آغازشده باشد، بررسی کنیم، باید شهید صدر را پدر اقتصاد اسلامی و «اقتصادنا» را نخستین کتاب این جریان بدانیم. افرادی همچون آیتالله تسخیری، حسن آقا نظری و حسین میرمعزی بیشتر با رویکرد فقهی و قرآنی و روایی به اقتصاد اسلامی میپردازند. در افرادی مانند مسعود درخشان، حسن سبحانی و یدالله دادگر رویکرد فلسفی و فنی، بر رویکرد فقهی میچربد. همچنین افرادی مانند عادل پیغامی و حجتالله عبدالملکی بر اقتصاد مقاومتی، بهعنوان تبلور اقتصاد اسلامی در زمانهی ما تأکیددارند.
۱-۴- جریان اقتصاد دولتی (چپ نو)
با فرایند صنعتی شدنِ اروپای غربی، خوداتکایی مناطق روستایی از میان رفت و طبقهای ظهور یافت که به ابزار تولید دسترسی نداشتند. این موضوع باعث مهاجرت کشاورزان به شهرها، ازدیاد نیروی کار، کاهش شدید دستمزدها و استثمار این طبقه توسط سرمایهداران گردید. در چنین شرایطی مارکس، اقتصاد مارکسیستی رادیکال را بنا نهاد. در این شرایط، بسیاری از اندیشمندان چپ –ازجمله خود مارکس- خواهان لغو مالکیت خصوصی ابزار تولید و حضور حداکثری دولت در اقتصاد بودند. جریان چپ نو که امروزه نسخهی تعدیلشدهی اقتصاد مارکسیستی رادیکال است، خواهان برابریهای بیشتری نسبت به آنچه امروز توسط دولتهای رفاه محقق شده، هستند.
جریان چپ نو، مثل سرمایهداری یا سوسیالیسم قائل بهنوعی مالکیت خاص نیست و مالکیت خصوصی و دولتی را بهصورت توأمان میپذیرد، اما بر جایگاه مالکیت دولتی تأکیدی ویژه دارد؛ به این معنا که صنایع بزرگ و قلههای اقتصادی کشور را از آنِ دولت میداند و تنها بنگاههای کوچکتر را برای بخش خصوصی میپسندد. به همین دلیل این جریان خصوصیسازی کارخانهها و شرکتهای بزرگ را برنمیتابد و تقریباً با خصوصیسازیها مخالف است. چراکه دولت هم معمولاً در خصوصیسازیها، بنگاههای بزرگمقیاسی که دارد را خصوصی میکند. جریان چپ نو، جهانیشدن را خوب میداند، اما معتقد است جهانیسازی توسط آمریکاییها، آن چیزی است که درواقع در حال وقوع است. چپِ نو، با جهانیسازی آمریکایی مخالف است و از این منظر با اقتصاد مقاومتی همسو است. در ایران فریبرز رئیس دانا و محمد مال جو چهرههای شاخص این جریان هستند.
۲- جریان شناسی رسانههای رویکردهای اقتصادی فعال در ایرانهر یک از جریانهای ذکرشده، رسانههایی دارند که توسط آنها به دنبال نشر اندیشهها، جذب پیروان و تلاش برای تحقق آرمانشهر مطلوب خود در اقتصاد ایران هستند. البته درمجموع توان رسانهای اقتصاد بازار آزاد بیش از سایر جریانهاست. به نظر میرسد پسازآن به ترتیب جریان اقتصاد اسلامی، جریان اقتصاد نهادگرا و جریان چپ نو از توان رسانهای بیشتری برخوردار باشند.
۲-۱- جریان اقتصاد بازاراگرچه جریان غالب در دانشکدههای اقتصاد در کشور، متعلق به جریان اقتصاد بازار هستند، اما دو موسسه در این میان اهمیت محوری دارند؛ موسسهی عالی آموزش و پژوهش سازمان برنامهریزی به نام «پژوهش در برنامهریزی و توسعه» (که به موسسهی نیاوران معروف است) و دانشکدهی اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف. علاوه بر این دو، روزنامهی
«دنیای اقتصاد» و هفتهنامه
«تجارت فردا» نیز از کلیدیترین ترجمانها رسانهای این جریان هستند. این دو رسانه، قویترین و پربینندهترین نشریات اقتصادی کشور هستند و به جهت آنکه به دنبال حفظ مرجعیت رسانهای خود هستند، گاه نظرات برخی طرفداران جریان نهادگرا یا جریان اقتصاد اسلامی –که به آموزههای اقتصاد بازار- نگاه نزدیکتری دارند نیز در آنها منتشر میشود، امّا رویکرد کلی نشریه، به نفع اهداف جریان اقتصاد بازار است. انتشارات «دنیای اقتصاد» در کنار انتشار روزنامه، به چاپ کتابهای ترجمهای و تولیدی این جریان نیز مشغول است و میتوان گفت بزرگترین و پرکارترین انتشارات تخصصی در حوزهی اقتصاد است.
اتاق بازرگانی ایران و اتاق بازرگانی تهران نیز دو نهادی هستند که برآمده از بخش خصوصی، ولی درصدد تلاش برای تغییر وضع اقتصاد به نفع مطلوب خود هستند. این دو نهاد نیز متعلق به جریان اقتصاد بازار آزاد هستند و ماهنامهی
«آیندهنگر» اتاق بازرگانی تهران نیز یکی از نشریات مهم و اثرگذار این جریان است. بخش اقتصادی شبکههای ماهوارهای BBC فارسی و همچنین ایران اینترنشنال و سراچههای اینترنتی اینها را نیز میتوان رسانههای این جریان دانست؛ منتهی این دو با رسانههایی که پیشتر نامبرده شد، تفاوتی دارند که در ادامه ذکر خواهد شد. با توجه به اهمیت پیامرسانها بهعنوان رسانههای نوظهور، نباید نقش کانال تلگرامی «وقایع اقتصادیه»
[2] که پویا ناظران در آن سعی دارد به زبان ساده اندیشههای اقتصاد بازار آزاد را با تلفیق اقتصاد ایران برای مخاطب توضیح دهد و همچنین کانال تلگرامی «یک لیوان چای داغ»
[3] که نویسندهی آن حامد قدوسی (مدرس اقتصاد در دانشگاه نیوجرسی امریکا) است را نادیده گرفت.
۲-۲- جریان اقتصاد نهادگرااساتید نهادگرا در دانشگاههای کشور عمدتاً در اقلیتاند؛ محسن رنانی در دانشگاه اصفهان و حسین راغفر در دانشگاه الزهرا بخشی از این اساتید هستند. اما دانشکدهی اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی مرکز اساتید نهادگرا است و این دانشکده به رویکرد نهادگرایی معروف است؛ فرشاد مؤمنی، عباس شاکری و علی سرزعیم
[4] در این دانشکده تدریس میکنند. مهمترین موسسهی خصوصی متعلق به جریان نهادگرا، موسسهی «دین و اقتصاد» است. در این موسسه، پنجشنبهها جلساتی در خصوص تحلیل اقتصاد ایران –از منظر نهادگرایی- برگزار میشود و فایل صوتی آن معمولاً در کانال تلگرامی این موسسه (
https://t.me/dinoeqtesad) انتشار مییابد.
همچنین کانال تلگرامی فرشاد مؤمنی (
https://t.me/FARSHAD_MOMENI)، کانال تلگرامی حسین راغفر (
https://t.me/HosseinRaghfar)، کانال تلگرامی محسن رنانی (
https://t.me/Renani_Mohsen) و همچنین سایت وی (
http://www.renani.net) از رسانههای مهم جریان موسوم به نهادگرا در ایران هستند. اگرچه رویکرد علی سرزعیم مقداری متفاوتتر است، اما به جهت مواضع و دیدگاههای نهادگرایانهی وی، میتوان کانال تلگرامی «دوستدار سقراط» (
https://t.me/ali_sarzaeem) وی را نیز در جرگهی رسانههای جریان نهادگرا محسوب کرد. فصلنامهی «اقتصاد و جامعه» که صاحبامتیاز آن موسسهی دین و اقتصاد است و مدیرمسئولش دکتر عباس شاکری است، از مجلات مهم این جریان به شمار میرود. همچنین «نشر نهادگرا» نیز انتشارات این جریان است و کتابهای متعلق به این جریان را منتشر میکند.
۲-۳- جریان اقتصاد اسلامیجریان اقتصاد اسلامی، بیش از آنکه در دانشگاههای کشور به عمق اندیشهها و کتابهای مرجع نفوذ کند، تنها در سطح و در حدّ چند واحد درسی (مانند دروس مبانی فقهی اقتصاد اسلامی یا نظام اقتصادی اسلام) بروز و ظهور یافته است. در برخی دانشگاههای کشور نیز در مقطع ارشد و دکتری در گرایش اقتصاد اسلامی، دانشجویانی تربیت میشوند. در این میان دانشکدهی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق، گروه اقتصاد پژوهشکدهی علوم اجتماعی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مهمترین نهادهای آموزشی این جریان هستند. «دو فصلنامهی مطالعات اقتصاد اسلامی» و مجلهی «تحقیقات مالی اسلامی»، دو مجلهی مهم این جریان هستند که توسط دانشکدهی اقتصاد دانشگاه امام صادق منتشر میشوند. «فصلنامهی علمی-پژوهشی اقتصاد اسلامی» از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی و نشریهی علمی پژوهشی «معرفت اقتصاد اسلامی» از موسسهی آموزشی و پژوهشی اقتصاد اسلامی نیز دیگر مجلات مهم این جریان هستند.
در شاخهی اقتصاد مقاومتی این جریان نیز «انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی»، نهادی اثرگذار است که به تربیت مربی اقتصاد مقاومتی در ۳ سطح مشغول است. در تلگرام، کانال «رصد اقتصاد مقاومتی» (
https://t.me/rasamnama)، کانال «مرکز سیاست پژوهی اقتصاد مقاومتی» (
https://t.me/Pmecenter) وابسته به شبکهی تحلیلگران اقتصاد مقاومتی و همچنین کانال تلگرامی دکتر حجتا... عبدالملکی (
https://t.me/drabdolmaleki_ir) از رسانههای فعال این جریان هستند. مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق (انتشارات سدید) نیز نهادی است که به انتشار کتابهای حوزهی اقتصاد مقاومتی مشغول است؛ ازجمله کتابهای «درس گفتارهای اقتصاد مقاومتی» اثر عادل پیغامی و «اقتصاد مقاومتی؛ درآمدی بر مبانی، سیاستها و برنامهی عمل» اثر حجتالله عبدالملکی از مهمترین آنها هستند.
۲-۴- جریان چپ نوپس از انقلاب نگاههای چپ در دید برخی انقلابیون رواج داشت، امّا با توجه به اینکه این جریانها از پشتوانهی دانشگاهی برخوردار نبودند (خصوصاً که در جریان انقلاب فرهنگی، بسیاری از اساتید این جریان به دلیل رویکرد ضدیت با انقلاب اسلامی و درگیر کردنِ فضای دانشگاهها به عرصهی درگیری، تصفیه شدند)، نگاههای چپ ماندگار نشد. پس از دفاع مقدس و باروی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی که اقتصاددانان بازار آزاد در این دوره میدان گرفتند، جریانات چپ و حتی نهادگرا در عرصهی اثرگذاری به حاشیه رفتند. بااینحال اکنون موسسهی مطالعات سیاسی و اقتصادی پرسش (
http://qporsesh.com/) موسسهی آموزشی این جریان است و در دانشگاههای کشور –خصوصاً دانشگاههای تهران- این جریان طرفدارانی را به خود جذب کرده است. نشر مرکز و انتشارات آگه نیز دو انتشاراتی هستند که به چاپ کتب مربوط به این جریان مشغولاند. همچنین کانال تلگرامی محمد مال جو (
https://t.me/mmaljoo) نیز به انتشار اندیشههای این جریان مشغول است.
پایگاههای اینترنتی میدان، اخبار روز، تز یازدهم، نقد اقتصاد سیاسی و همچنین رادیو زمانه ازجمله رسانههای مهم این جریان هستند.
۳- اهداف فعالیت رسانهای و اجتماعی این جریانها
بدیهی است که هر فعالیت اجتماعی و رسانهای خاصی توسط جریانات اقتصادی در ایران، اهدافی را دنبال میکنند. در این بخش به بررسی اهداف هر یک از جریانات میپردازیم.
۳-۱- جریان اقتصاد بازار
رسانههای فارسیزبانِ این جریان، به دودستهی کلی تقسیم میشوند. دستهی نخست سعی دارند با اثرگذاری بر افکار عمومی و تصمیمسازی برای سیاستگذار در اقتصاد ایران، بر آیندهی اقتصاد ایران اثر گذاشته، آن را مبتنی بر آموزههای اقتصاد بازار جهتدهی کنند و درنهایت ایران در هاضمهی اقتصاد جهانی هضم شود و به تعبیر آمریکاییها به یک کشور «عادی» در عرصهی بینالملل تبدیل شود. این هدف توسط رسانههایی مانند دنیای اقتصاد، تجارت فردا، آیندهنگر سایر رسانهها و نهادهای فارسیزبانِ مرتبط با این جریان که در داخل کشور فعالیت میکنند، دنبال میشود. دستهی دوم رسانههایی هستند که به دنبال ناکارآمد نشان دادن عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی هستند؛ این رسانهها میخواهند بهدروغ القاء کنند که اقتصاد ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی هیچ دستاورد مثبتی نداشته، به سراشیب سقوط افتاده و رو به انحطاط است. این خطِ ناکارآمد نشان دادن اقتصاد جمهوری اسلامی، برای این افراد دو کارکرد میتواند داشته باشد (که در طول هم هستند). نخست اینکه با این رویکرد، نشان دهند مشکلات اقتصادی کشور –به دلیل ماهیت و ذات نظام جمهوری اسلامی- قابل اصلاح نیست، بنابراین با القاء این فریب، مردم را در مقابل جمهوری اسلامی قرار داده و شرایط را برای براندازی محیا میکنند. دوم نیز اینکه –اگر هدف نخست محقق نشد-، لااقل با ایجاد اخلال در دستگاه محاسباتی مردم ایران، شکاف مردم و حاکمیت را تقویت کرده و با القای ناامیدی از آیندهی اقتصاد ایران در میان مردم، موتور محرک اقتصاد ایران (که مردم هستند) را خاموش کرده و از این طریق کمکی به منافع اقتصادی کشورهایی که از آنها حقوق دریافت میکنند، کرده باشند. بخشهای اقتصادی BBC فارسی، ایران اینترنشنال و افرادی مانند فریدون خاوند (استاد اقتصاد در دانشگاه راه دکارت فرانسه) یا خبرنگارانی مانند شیدا هوشمندی (در بیبیسی فارسی) این خط را دنبال میکنند.
۳-۲- جریان اقتصاد نهادگرا
جریان اقتصاد نهادگرا که عملاً احساس میکند از سال ۱۳۶۸ و با پایان جنگ تحمیلی و روی کار آمدن هاشمی رفسنجانی از عرصهی سیاستگذاری اقتصادی کنار گذاشتهشده است، تلاش میکند تا دوباره بتواند جایگاه خود در دههی اول انقلاب را به دست آورد. به همین دلیل بزرگان این جریان (مانند فرشاد مؤمنی)، در انتخابات ۱۳۸۸ با قرار گرفتن در گروه اقتصادی میرحسین موسوی، سعی داشتند مجدداً به جایگاه خود در دولت میرحسین موسوی دست یابند. همچنین در ادامه نیز با حمایت همهجانبه از حسن روحانی در هر دو دوره، تلاش برای ورود به دولت را ادامه دادند، ولی وقتی با محوریت گرفتن مسعود نیلی در دولت اعتدال مواجه شدند، تندترین انتقادات به دولت روحانی را نیز وارد کردند و اکنون در تلاشاند در حوزهی اقتصاد، وضع موجود را حاصل روی کار بودنِ جریان اقتصاد بازار آزاد اعلام کرده و خود را بهترین آلترناتیو این جریان معرفی کنند.
در مورد اهداف اقتصادی این جریان، بیشتر بهصورت سلبی میتوان سخن گفت؛ اما، چون در حوزهی ایجابی نظراتشان با کلیگویی همراه است، نمیتوان بهطور دقیق دریافت که چه برنامهای برای مسائل مختلف اقتصاد دارند. بهطور مثال آنها به آزادسازی نرخ ارز –بهتندی- انتقاد میکنند، اما در مقام ارائهی پیشنهاد ایجابی به کلیگویی بسنده میکنند.
[5] البته بهطورکلی اقتصاد دستوری (قیمتگذاری برای نرخ ارز یا کالاهای مختلف) و مدیریت بازار توسط دولت، عدم اعتماد به برنامههای نهادهای بینالمللی (مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول)، از اهدافی است که در حوزهی اقتصاد دنبال میکنند.
۳-۳- جریان اقتصاد اسلامی (مقاومتی)بخش عمدهای از این جریان صرفاً به کلیگوییهای نظری بسنده کرده و در عرصهی اثرگذاری عمومی اجتماعی حضور جدی و فعال ندارند. اما بخشهایی ذیل جریان اقتصاد اسلامی که از ابتدای انقلاب تاکنون به دنبال تحقق نظام اقتصادی اسلام هستند، دودستهاند. دستهی نخست، بخش فقاهتی جریان اقتصاد اسلامیاند که به دنبال حلال کردنِ بخشهای مختلف اقتصاد –ازجمله بانکداری، بورس و بیمه- از طریق ارائهی راهکارهای جزئی فقهی بوده و هستند. در مقابل برخی
[6] معتقدند مثلاً بانکداری زمانی اسلامی میشود که برآیند اثرش در اقتصاد ایران به تقویت قدرت ولایتفقیه بینجامد؛ اگر چنین نشد، با جایگزین کردن ربا با عقود اسلامی، نمیتوان گفت: بانکداری ما اسلامیشده است؛ بنابراین این جریان دوم بیشتر به کمک مبانی فلسفی و فنی اقتصاد اسلامی، با نگاهی کلان نگر به دنبال تحقق ارزشهای اسلام –مثلاً تقویت قدرت ولایت، عدالت و... - در اقتصاد ایران هستند. در این میان، جدیترین حضور در عرصهی اثرگذاری و تصمیمسازی اقتصادی را در این جریان، افرادی بر عهدهدارند که در چارچوب سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی فعال هستند. این افراد باهدف قرار دادن تحقق تمدن اسلامی و با این پیشفرض که در این مسیر تمدن غرب همواره در مسیر پیشرفت ما سنگاندازی خواهد کرد، معتقدند ساختار اقتصادی باید بهگونهای سامان پذیرد که مقاوم در برابر تحریم و سایر تکانههای خارجی اقتصادی باشد. به همین منظور جریان اقتصاد مقاومتی دو خط «اصلاح الگوی مصرف» و «تقویت تولید ملّی» را همزمان دنبال میکند.
۳-۴- جریان چپ نوجریان چپ نو مخالف خصوصیسازی و به دنبال دولتی شدن قلّههای اقتصادی در ایران است؛ منتهی دولتی که آنها آن را دموکراتیک و برآمده از خواست مردم میدانند. آنها معتقدند خصوصیسازی بر اساس نظام بازار، تنها به چپاول مردم و استثمار طبقهی کارگر منتهی میشود. همچنین این جریان با دموکراسی فعلی در ایران مخالف است و آن را متأثر از جریانهای ثروت میداند و معتقد است باید به سمت یک دموکراسی مشورتی برویم؛ دموکراسیای که در آن نقش جامعهی مدنی، سندیکاها و اتحادیههای کارگری و ... که رویکردهای عدالتخواهانه را دنبال میکنند حداکثر شود و آنها بر فرایند دموکراسی و انتخابات، بیش از ثروتمندان اثرگذار باشند. بهطورکلی این جریان به خاطر ضعف در تعداد اندیش ندان داخلی، کمتر اهداف و آرمانشهر مطلوب خود برای اقتصاد ایران را ترسیم کردهاند و در بسیاری از جهات به نهادگراهای داخلی نزدیکاند؛ با این تفاوت که نهادگرایان در چارچوب نظام فعالیت میکنند، اما این جریان خود را ملزم به چنین چارچوبی نمیبیند. این جریان تاکنون وارد مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی نشده و همواره در جایگاه اپوزسیون و منتقد قرار داشته است.
۴- شیوههای عملکرد این جریانهاجریان بازار آزاد داخلی همواره تلاش کرده از طریق نفوذ به دولتها، در عرصهی سیاسی اثرگذار باشد. به همین دلیل این افراد بهطور مستقیم در دولت هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی وجود داشتند و در دولت احمدینژاد نیز گرچه سردمداران آن بهطور مستقیم حضور نداشتند، اما رد پای اقتصاددانان معتقد به این جریان در این دولت نیز دیده میشود. این جریان در حوزهی آموزش عالی به نخبهگزینی معتقد است؛ به همین دلیل چه در موسسهی نیاوران و چه در دانشگاه شریف، به جذب نخبگان به رشتهی اقتصاد و حتی پسازآن محیا کردنِ شرایط مهاجرت این نخبگان به بهترین دانشگاههای آمریکا و اروپا، در کارسازی برای نسلهای آینده بسیار قوی عمل میکنند.
همانطور که گفته شد بازار آزادیها ارتباط بسیار خوبی با سیاستمداران دارند و تلاش میکنند در تحقق اهدافشان (تا هرقدر که شد) با هر سیاستمداری بسازند. این جریان بهواسطهی دستگاه رسانهای عظیم دنیای اقتصاد، تجارت فردا و ... تقریباً بیشترین ارتباط را با افکار عمومی نیز دارد و میتواند در مواقع لزوم، اثرگذاری اجتماعی بالایی داشته باشد. جریان بازار آزاد خارج نشین البته این رویکرد را ندارد؛ بیپرده به اقتصادِ اصل نظام میتازد و سعی در سیاه نمایی اقتصاد در ۴۰ سال نخست انقلاب اسلامی دارد. این جریان با سانسور آسیبهایی که اقتصاد ایران از ناحیهی عمل به برخی آموزههای بازار آزاد دیده، سعی داد علتالعلل مشکلات اقتصادی ایران را سیاستهای استقلالطلبانه و استکبارستیزانهی منطقهای معرفی کند. BBC فارسی، صدای امریکا و ایران اینترنشنال مهمترین رسانههایی هستند که این جریان را دنبال میکنند.
جریان اقتصاد اسلامی با اینکه همسو با حاکمیت است و اهداف تمدنی جمهوری اسلامی را دنبال میکند، اما در هیچ دولتی توفیق سکانداری سیاستگذاری کلان اقتصادی در ایران را نداشته است؛ بنابراین بیشتر نقشهای سلبی ایفا کرده است؛ مثلاً در شورای فقهی بانک مرکزی برخی از افرادِ این جریان حضورداشتهاند. البته در سالهای اخیر این جریان بهطور مستقیم در بخشهای حاکمیتی اقتصاد (کمیتهی امداد و بنیاد مستضعفان) حضورداشتهاند. البته بدیهی است که این بخشها حداقلی بوده و قابل قیاس با سکانداری بانک مرکزی، سازمان برنامهوبودجه و وزارت اقتصاد نیستند. با تأسیس انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی و فعالیتهای گستردهی این انجمن در کشور برای تربیت مربی اقتصاد مقاومتی، دیالوگ این جریان با بدنهی عمومی مردم بیشتر شده است، اما بااینحال از نداشتن رسانههای قوی عمومی –مانند دنیای اقتصاد- رنج میبرد.
جریان نهادگرایی نیز مانند جریان اقتصاد اسلامی از فقر وجود یک رسانه عمومی اقتصادی قوی رنج میبرد، اما این جریان حتی از راههای دیگر –مثل انجمن مدرسان اقتصاد مقاومتی- نیز ارتباطی با عموم مردم ندارد. در سطح تصمیمسازی، امّا نهادگرایان ارتباط خوبی با مرکز پژوهشهای مجلس دارند و بسیاری از پژوهشهای این نهاد، به دستِ نهادگرایان یا تحت نظارت و اشراف آنها منتشر میشود. چهرههای اصلی این جریان، چون مانند بازارگرایان صبور و اهل نفوذ در دستگاههای دولتی نیستند و همچنین در طراحی برای عملیاتی جامع و کاربردی سیاستمدار ضعف دارند، ارتباط خوبی با قوهی مجریه و سیاستمداران برقرار نکردهاند. همچنین طبعاً برای نهادهای حاکمیتی نیز اولویتِ جریان اقتصاد مقاومتی را ندارند؛ خصوصاً که بخشی از افراد این جریان، در برهههایی از تاریخ انقلاب با حاکمیت فاصلهگذاریهایی نیز داشتند؛ بنابراین تعامل خوبی (در مقام تصمیمسازی و سیاستگذاری) با حاکمیت ندارند. البته به لحاظ سیاسی، بهطورکلی خود را در چارچوب حاکمیت تعریف میکنند و ازاینجهت، نسبت به جریان چپ نو وضعیت بهتری دارند.
جریانِ چپ نو نیز با توجه به محدودیتهای سیاسی در ایران و همچنین نداشتن پشتوانه و پایگاه دانشگاهی قوی، نتوانسته بهاندازهی سایر جریانها ادبیات تولید کند، مقاله بنویسد و کادر تربیت کند. به همین خاطر اکنون بیشتر در مرحلهی تأسیس جریان است، تا گسترش، توسعه و اثرگذاری. چپ نو نیز با استفاده از ضعفهای اقتصادی موجود که برآمده از سیاستها و عملکرد جریان بازار آزاد است (ازجمله خصوصیسازیهای غلط در هپکو، کشتوصنعت نیشکر هفتتپه و...)، سعی دارد خود را آلترناتیو قویتری برای وضع موجود معرفی کند و در این حوزه –در میان برخی نخبگان و دانشجویان دانشگاهی- موفق عمل کرده است؛ مثلاً اکنون در شوراهای صنفی کل کشور، نگاه چپ غلبه دارد و این نگاه در مواضع این جریان نیز بروز و ظهور دارد.
[1] کالاهای عمومی، کالاهایی غیررقابتی و غیرقابل استثناء (تخصیصپذیری) هستند؛ مثلاً امور دفاعی، امور آتشنشانی عمومی، هوای پاک و ...
[2] https://t.me/Economics_and_Finance
[3] https://t.me/hamedghoddusi
[4] باید توجه داشت که در بروز و ظهورهای رسانهای و عمومی، مواضع سیاسی علی سرزعیم به جریان اقتصاد بازار آزاد نزدیکتر است. این موضوع به جهت آن است که وی ادبیات و مواضع و عملکرد سیاسی اقتصاددانان جریان بازار آزاد را بیش از برخی نهادگرایان سرشناس (مانند فرشاد مؤمنی) میپسندد و معتقد است امثال فرشاد مؤمنی، نهادگرای حقیقی نیستند؛ بلکه مواضع چپگرایانه را به اسم اقتصاد نهادگرا مطرح میکنند. بنابراین، قرار گرفتن سرزعیم در این گزارش ذیل اقتصاددانان نهادگرا، به خاطر روشن بودن نگاههای نهادگرایانهی وی در کتاب «اقتصاد برای همه» و کانال تلگرامی ایشان (https://t.me/ali_sarzaeem) است، نه مواضع سیاسی.
[5] البته بهطور خاص، در این مورد حسین راغفر معتقد است باید نرخ ارز در بازار به 4200 تومان بازگردد؛ ولی فرشاد مؤمنی و عباس شاکری به این صراحت در این خصوص صحبت نمیکنند و معتقدند باید شرایط داراییهای ارزی کشور را در تعیین نرخ ارز در نظر گرفت.
[6] مانند مسعود درخشان
/انتهای پیام/