موضوع خطایی که در محصولات فرهنگی و هنری زمان موجود مشاهده می‌شود این است که مخاطب مفروض آن مقامات بالاتر است و گویا قصد ندارد با مردم حرف بزند؛ دلیل آن نیز این است که پشتیبان مالی، تدارکاتی و انتشار آن دستگاه‌های دولتی و حکومتی است؛ در حالی است که هنر باید برای مردم باید تولید شود، اما سلیقه عموم مردم لحاظ نمی‌شود.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ اسماعیل امینی، شاعر و طنزپرداز: موضوع فرهنگ و هنر برای ما بیش از آنکه ملاحظات اقتصادی و یا سازگار‌های سیاسی و قدرت باشد، تجربه‌های حوزه اندیشه و فلسفه، دین و فرهنگ بوده است که مردم را گرد هم جمع کرده است.

اگر دقت کنید در ایران، به لحاظ قومیت، زبان و شیوه سبک زندگی و حتی در اقتصاد نیز بسیار تنوع داریم، اما بنیاد‌های فرهنگی و اعتقادی وجود دارد که در آن همه ما مشترک هستیم و اختلافات به معنی ستیز نیست بلکه به معنی تمایز است. حتی برخی از ادیان و مذاهب توحیدی در محدوده مرزی ایران مشترکات فرهنگی وجود دارد. به همین دلیل است که فرهنگ و هنر در قلمرو ایران اولویت پیدا کرد و حالت تزئینی و تصنعی ندارد.
 
در دوره‌های تجدد و آنچه که دوره مدرن عنوان می‌شود، درباره هنر و محصولات هنری گفته می‌شود که صورت کهن هنر -که وابسته به سنت‌ها بوده است و داعیه این موضوع را داشته که از عالم معنویت پیامی را می‌آورد برای مردم- باطل شده است، زیرا در تفکر آن‌ها عالم معنایی وجود ندارد. بنابر این هنر جنبه کشفیات شخصی پیدا کرده و محصولات برخاسته از هنر جنبه اقتصادی و تفریحی و سرگرمی پیدا کرده است. به طور نمونه گفته می‌شود قصد اصلی رمان نویسی سرگرمی و لذت است و اگر موضوع دیگری نیز، چون تحلیل روانکاوانه شخصیت انسان از آن حاصل شد، حاصل بعدی است و حاصل اصلی آن لذت و سرگرمی است، در حالی است که در نگاه ما رسالت محصول هنری سرگرمی و لذت بخشی نیست، ممکن است عارضه آن و در حاشیه نیز سرگرمی و لذت وجود داشته باشد، اما در نگاه ما خبر آوردن از تجربه‌های انسانی از عالم معنا درون انسان و از روح انسان اصل است. اساسا منبع هنر الهامات غیبی است و در معرض الهامات غیبی قرار گرفتن است، حال زمانی فردی خود این الهامات بهره برداری می‌کند و گاهی اوقات در معرض آن قرار می‌گیرد.

مسئله اصلی ما اکنون در فرهنگ و هنر چیست؟ می‌توان گفت که پیدا کردن زبان و شیوه بیانی برای صحبت کردن با نسل‌های جدید است که تنها فرزندان خود ما نیز نیستند و در تمام منطقه و جهان تعداد زیادی انسان‌ها هستند که توجه آن‌ها به حرکتی به نام انقلاب اسلامی جلب شده است. بنده به کشور‌های دیگر نیز سفر کرده ام و میبینم که مردم این کشور‌ها واقعا و با اشتیاق فراوانی این اندیشه را دنبال می‌کنند، زیرا شبیه به هیچ یک از اندیشه‌هایی دیگری که در عالم سیاست و فرهنگ و هنر متداول ومشهور است نیست. ثانیا بسیار منطبق با آرزو‌ها و آرمان‌هایی که در ذهن جوانان آرمان خواه است، ممکن است در داخل کشور به این دلیل که در معرض آن قرار داریم به نظر برسد که اقدامی معمولی است، اما برای این نسل جوانی که به ترتیب آزاد شده بسیار جدی و برانگیزاننده است. ما این غفلت را داشته ایم که تصور کردیم فرزندان خودمان نیازی به این توضیحات ندارند و به طور پیش فرض به این مسائل آگاهی دارند و با تاریخ انقلاب آشنا هستند. این در حالی است که منابع دریافتی آن نیز منحصر ما نبوده و در معرض بسیاری از اطلاعات وارداتی غلط قرار داشته است و پرسش‌هایی نیز برای آن طرح شده و در سیستم‌های آموزشی نیز مجالی برای طرح پرسش‌ها نیافته است.

یکی از کاستی‌های این است که فرصت‌هایی که برای حرف زدن با گروه‌های جوان داشته این را خرج مجادلات داخلی کرده ایم و بنیان‌ها و مبانی را تدوین و تشریح نکرده ایم و مسائلی اولویت پیدا کرده است که ثابت کنیم اصولگرایان درست می‌گویند و یا اصلاح طلبان! اگر بر اساس مبانی فرزندان خود را تربیت کنیم و بتوانیم آن‌ها را مجاب کنیم و به سوالات آن‌ها پاسخ دهیم، آن زمان خود آن‌ها راه خود را پیدا می‌کنند.

این در حالی است که بر سر کوچک‌ترین و ساده‌ترین مسائل ما مشغول به جدال شده ایم، اما اگر بنیان‌ها را به جوانان بیاموزیم تا این میزان التهاب ایجاد نمی‌شود. به نظر می‌رسد اولیت اول این است که زبان و بیانی پیدا کنیم که بتوانیم با نسل جوان در تمام عالم حرف بزنیم.

موضوع خطایی که در محصولات فرهنگی و هنری زمان موجود مشاهده می‌شود این است که مخاطب مفروض آن مقامات بالاتر است و گویا قصد ندارد با مردم حرف بزند. دلیل آن نیز این است که پشتیبان مالی، تدارکاتی و انتشار آن دستگاه‌های دولتی و حکومتی است و این موضوع موجب می‌شود که موسیقی تولید شود که مدیر بپسندد، در حالی است که موسیقی برای مردم باید تولید شود، اما سلیقه عموم مردم لحاظ نمی‌شود. این موجب می‌شود که بازار سلیقه به دست کسانی می‌افتد که این نگرانی‌ها را ندارند و بدین اندیشه معتقد نیستند و این موجب به وجود آمدن تمایز و تناقض می‌شود. محصولاتی که برای رضایت و پسند و سفارش دهندگان رده بالا ساخته شده و برای سرگرم کردن و پول در آوردن است و کاملا نیز متمایز از هم است.

در حوزه شعر، ادبیات و موسیقی این موضوع کاملا مشهود است و این اصلا خوب نیست که تصور بکنند که اگر من حرف از دین و انقلاب و آرمان‌های انقلاب زدم یکی از مراجع رسمی حکومتی سفارشی به من داده و می‌خواهم فرزند خود را مجاب کنم که مسئولین فعلی بسیار انسان‌های خوب و صالحی هستند و حرف حسابی هم می‌زنند. این موضوع که را که مشاهده کنند دقیقا مشتری بازار مقابل می‌شود.

این موضوع بد است، زیرا فرزند ما مشتری محصولی می‌شود که صرفا هدف آن سرگرمی و کسب در آمد است. بدتر از این نیز این است که تصمیم گیران ما این تصور غلط در آن‌ها وجود دارد که اگر هنرمند مدافع اندیشه انقلاب و امام است باید مطیع مسئولین آن‌ها باشد و از آن‌ها نیز انتقاد نکند، زیرا خود را معادل ارزش‌های انقلاب می‌بینند در حالی که اتفاقا کسی که دلسوز انقلاب و آرمان‌های ارزشی است، ممکن است انتقاد شدید تری به وضعیت داشته باشد، اما انتقاد او خصمانه نیست و دوستانه است. مانند دو دوست صریح حرفش را می‌زد.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha