معراج پیامبر اکرم (ص) واقعه شگرف و عظیمی است که در هنر و ادبیات ملت‌های مسلمان، ریشه‌ای عمیق و تجلیات بی‌نظیری یافته است؛ اتفاقی که بنا بر برخی اقوال مشهور در شب هفدهم ماه رمضان در سال سیزدهم بعثت یا در سال‌های آخر پیش از هجرت به مدینه واقع شده و از آن پس جلوه‌های بسیار زیبایی را در آثار هنری و ادبی ایرانیان مسلمان شکوفا کرده است.
به گزارش «سدید»؛ قرآن کریم در چند آیه به واقعه معراج حضرت رسول(ص) اشاره کرده است. در آیه اول سوره مبارکه «اسرا» می‌خوانیم: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»؛ پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب، از مسجدالحرام به مسجد الاقصی -که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم- برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم چرا که او شنوا و بیناست.
در سوره مبارکه «نجم» از آیات هفتم تا هجدهم نیز چنین می‌خوانیم: «وَ هُوَ بِالاُفُقِ الاعلی. ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی. فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی. فَأَوْحی‏ إِلی‏ عَبْدِهِ ما أَوْحی. ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی. أَ فَتُمارُونَهُ عَلی‏ ما یَری. وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری‏. عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی. عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی. إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی. ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی. لَقَدْ رَأی‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری»؛ درحالی که او [پیامبر؟ ص؟ در شب معراج]در افق اعلا بود، سپس نزدیک و نزدیک‌تر شد تا آنکه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا]به اندازه طول دو کمان یا کمتر بود. در اینجا، خداوند آنچه را وحی‌کردنی بود، به بنده‌اش وحی کرد. آنچه را دید، انکار نکرد. آیا با او درباره آنچه دید، مجادله و ستیز می‌کنید؟ و بار دیگر نیز او را نزدیک سدره‌المنتهی که بهشت جاویدان در آنجاست، دیده است. در آن هنگام که چیزی (شکوه و نور خیره‌کننده‌ای) سدره‌المنتهی را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد. (آنچه را دید، واقعیت بود) او در شب معراج، برخی نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دید.
روایت این آیات از وقایعی که برای پیامبر اکرم(ص) در شب معراج اتفاق افتاده است، در کنار روایاتی که برخی خرده‌وقایع شب معراج را توصیف کرده‌اند، جرقه‌هایی بوده‌اند که در اندیشه بسیاری از صاحب‌نظران و ادیبان و هنرمندان آتش انداخته و منجر به آفرینش آثار ماندگار ادبی و هنری شده‌اند.

معراج در ادبیات
یکی از این آثار، بخشی از مثنوی «در ستایش پیامبر(ص)» در ابتدای بوستان است که در آن، سعدی، به یکی از مشهورترین و پراقبال‌ترین ماجرا‌های شب معراج می‌پردازد. ماجرایی که طبق آن، جبرئیل از پیامبر(ص) در قرب به حضرت باری‌تعالی
جا می‌ماند و شاعر خوش‌سخن شیرازی، گفت‌وگوی جبرئیل و پیامبر(ص) را در این واقعه اینطور نقل می‌کند:
شبی برنشست از فلک برگذشت / به تمکین و جاه از ملک درگذشت
چنان گرم در تیه قربت براند / که در سدره، جبرئیل از او باز ماند
بدو گفت: سالار بیت‌الحرام / که‌ای حامل وحی برتر خرام
چو در دوستی مخلصم یافتی / عنانم ز. صحبت چرا تافتی
بگفتا فراتر مجالم نماند / بماندم که نیروی بالم نماند
اگر یک سر موی برتر پرم / فروغ تجلی بسوزد پرم

نظامی گنجوی نیز بار‌ها در اشعارش به معراج پیامبر اشاره داشته و به نظر می‌رسد این موضوع نه‌تن‌ها برای او بسیار جالب توجه و عمیق می‌آمده بلکه او در این زمینه روایات و منابع موجود را هم خوانده و در اشعارش بازتاب داده است. یکی از این روایت‌ها مربوط به نقطه مبدا معراج است که برخی آن را خانه اُم هانی، خواهر حضرت علی(ع) و برخی دیگر آن را خانه خدیجه و شعب ابی‌طالب دانسته‌اند که البته قول مشهور، همان خانه اُم هانی است. نظامی در ابتدای مثنوی خسرو و شیرین سروده است:
شبی رخ تافته زین دیر فانی / به خلوت در سرای امّ هانی
رسیده جبرئیل از بیت معمور / براقی برق سیر آورده از نور
«براق» نام مَرکب پیامبر(ص) در شب معراج است که در نگاره‌ها به شکل اسب کشیده شده و نظامی در چند بخش دیگر نیز به این مرکب و سرعت خارق‌العاده‌اش اشاره کرده است.

سنایی، شاعر قرن پنجم نیز در حدیقه‌الحقیقه، پس از نعت خداوند ضمن اشاره به ماجرای معراج برای ستایش مقام رسول اکرم(ص) با تلمیح به آیاتی از قرآن که مقام منحصر به فرد پیامبر را مورد توجه قرار می‌دهند، سروده است:
بر نهاده ز بهر باغ قدم / پای بر فرق عالم و آدم
دو جهان پیش همتش به دو جو / سرّ «مازاغ» و «ماطغی» بشنو
بر نهاده خدای در معراج / بر سر ذاتش از «لعمرک» تاج

معراج در نگاره‌ها
نگارگران مسلمان هم که در بهترین آثارشان را زمانی خلق کرده‌اند که پهنه تمدن ایرانی در سرزمین‌های مسلمان از چین تا ترکیه گسترده شده بود، در پرده‌های بی‌نظیری که شهرت جهانی دارند، به واقعه معراج پرداخته‌اند. بدون شک مشهورترین نگاره معراج، اثر «سلطان محمد» نگارگر بزرگ دوره صفوی در عهد شاه‌اسماعیل است. او که به‌عنوان نگارگر مکتب دوره دوم تبریز شناخته می‌شود، در محضر کمال‌الدین بهزاد، شاگردی کرد و مهم‌ترین آثار او در شاهنامه طهماسبی و دیوان حافظ خلق شده‌اند.
اما نسخه‌های قدیمی‌تر نگاره‌های معراج به دوره ایلخانی بازمی‌گردد؛ دوره‌ای که به نظر می‌رسد سلاطین مغول تحت‌تاثیر دین اسلام فضای بازتری را برای رشد هنر نگارگری فراهم کرده و معراج در ردیف مهم‌ترین موضوعات برای خلق نگاره‌ها
قرار گرفته است. وجود هاله نور درباره چهره پیامبر؟ ص؟، براق و سایر مقدسانی که در روایت‌های معراج نقش داشته‌اند، از این دوره در نگاره‌های معراج رواج یافته است.
البته پرداختن به موضوع معراج فقط در نگاره‌های کهن ایرانی نیست که بازتاب یافته است. استاد محمود فرشچیان نیز که صاحب سبکی نوین متکی بر میراث فکری و حسی و بصری در نگارگری ایرانی است، مانند اساتید سلف خود، پرده مشهوری را با موضوع «معراج» خلق کرده. خلق این تابلو که سال ۹۲ از آن رونمایی شد، حدود یک‌سال و نیم طول کشیده و فرشچیان همان زمان گفته بود که آن را به عشق امام رضا(ع) کشیده و قصد دارد آن را به آستان حرم رضوی اهدا کند و هم‌اکنون نیز در موزه آستان قدس در معرض دید تماشاگران قرار دارد.
 
خلق آثار منحصربه‌فرد با نگاه ادبی و هنری به معراج پیامبر اسلام (ص)
 
خلق آثار منحصربه‌فرد با نگاه ادبی و هنری به معراج پیامبر اسلام (ص)
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha