به گزارش «سدید»؛ فرهاد نظریان سامانی کارشناس مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت: مغازهها و فروشگاههای مملو از کالا، میوه فروشیهایِ خوش و آب و رنگ با انبوهی از میوههای چهارفصل و نانواییهای پر رونق با تنورهای داغ و آتشین و داروخانههای پر از لوازم بهداشتی و بیمارستانهای آرام و پر از تخت خالی با پزشکان و پرستاران حاذق و حاضر و خانوادههای گرم و خلاق و صمیمی وتلاش شبانه روزی گروههای جهادی و مردمی و بسیجیان برای تولید و وتوزیع اقلام بهداشتی و معیشتی میان مستضعفین و بیمارستانها ومعنویت و دعا و تضرع که در کوی و برزن این سرزمین طنین انداز است و همین یعنی امیدی که در دل جامعه جاری است و هر چه هست، بحران نیست.
کاهش بسیار قابل توجه سفرهای نوروزی، تعطیل کردن همه مراسمات و گردهماییهای اجتماعی و مذهبی و بسیاری از کسب و کارهای پرخطر که بدون اعمال روشهای دیکاتورانه و خشن (به مانند برخی از کشورها) و تنها با یک مفاهمه و یک توصیه انجام شده از سوی دولت است، همه خبر از یک همدلی میدهد. این اوضاع سامان، در این جهان نادراست و شاید مصداقی جزء ایران وجود نداشته باشد که اینگونه حکومت و جامعه باهم هماهنگ باشند تا یک مساله را از مرحله بحرانی به سطح کنترل و مدیریت و آرام سازی بکشانند.
از انقلاب اسلامی ایران که با یک نگاه کاملاَ جمعی و هم افزایی اجتماعی و حاکمیت رابطه امام و امت، به پیروزی رسید تا جنگ تحمیلی که ملت ایران تا آخرین قطره خون، با مال و وقت و انرژی خود پای جنگ ایستاد و مردان و جوانان در خط مقدم و بانوان و زنان این سرزمین در پشت خط مقدم به تامین کالاهای اساسی جبهه میپرداختند و آن شد که جنگی که قرار بود در عرض ۴۸ ساعت ایران را فتح کند، ۸ سال به فرسایش کشیده شد و تبدیل شد به دانشگاه انسان ساز و الگوی پیشرفت کشور؛
پس از جنگ، موضوع تحریمهای شدید آمریکا که اگر بر هر کشوری اعمال میشد قطعا نامی از آن کشور باقی نمیماند که این نیز برای ملت بسیارمفید افتاد و خلاقانه مسیرهای پیشرفت طی طریق شد و باعث شد بیش از گذشته روی پایمان بایستیم و حوزههای ناشناختهای را در نوردیم و در عرصههای علمی و صنعتی قله زنی کنیم وتجربه اندوزی خود را بالا ببریم؛ هر جا خصوصاً در دوسال گذشته، استکبار جهانی در شکست این مردم مصممتر شد، ملت متحدتر شدند؛ اقتصادشان نابه سامان شد، صرفه جوتر شدند و دنبال راه حلها گشتند و پیرو رهبر و مرادشان بر ضد حیله دشمن تاختند.
سیل و زلزله هم که آمد سر از پا نمیشناختند تا در طرفة العینی بحران سیل را از هر جغرافیای وطن، از بین برده و روز اول را برای آن دیار رقم زدند. هر نهاد حکومتی هم در دل میدان بود همه متشکل از مردم بود. فتنهای هم که در این کشور رخ داد، بی محابا آتش آن توسط همین مردم خاموش و تو دهانی به دشمنان زده شد و تصویری عظیم از یک اجتماع فعال انسانی که با توکل و معنویت، رابطه امام و امت را به عنوان الگویی منحصر به فرد ارائه میدهند و زیست اجتماعی خود را گره بر مقاومت فعال در برابر بحرانها زدهاند. امروز نیز ویروس منحوس کرونا خود را به ایران رسانده و عدهای را درگیر کرده و فضای جامعه متاثر از آن از حالت طبیعی خارج شده است، اما برآیند تاثیر این ویروس در ایران در قیاس با احوال کشورهای اروپایی از زمین تا آسمان تفاوت میکند. در غرب مردم دستپاچه اند و حیران و حکومتها نیز گیج و متحیرتر از مردمانشان؛ بیمارستانها مملو از بیمار که اصلا رسیدگیها نیز بحرانی هست و پیران و سالمندان به حال خودشان رها شده اند تا جان بدهند و از فرط کمبود جا، تختها را به خیابان آورده اند و آمار مرگ و میر دهشتناک است؛ گویی قانون جنگل حاکم شده است و آنقدر کمبود ماسک و اقلام بهداشتی در این کشورهای به اصطلاح پیشرفته وجود دارد که دائما خبرهای زشت سرقت محمولههای بهداشتی در اروپا و آمریکا به گوش میرسد و از آن سو فروشگاهها به غارت رفته و در هجوم مردم برای تامین کالاهای خود، خالی شده اند؛ هر چه در غرب شاهدیم چیزی نیست جز بحران و بحران.
وقتی علمیتر و جامعه شناسانهتر به کنکاش علت تفاوت این قیاسها و وضعیتها میپردازیم، به مبحث "تاب آوری اجتماعی" میرسیم که اخیراً به عنوان یک نظریه در کنار سایر نظریهها مطرح و در مبادی نظریه و آکادمیک از جایگاه مهمی برخوردار گشته است. در واقع بحث تاب آوری اجتماعی میگوید زمانی یک سیستم اجتماعی تاب آور است که بتواند مخاطرات موقت یا دائم را جذب کرده و خود را با شرایط به سرعت در حال تغییر، بدون از دست دادن کارکرد خود انطباق دهد؛ با افزایش مقاوم سازی و ایجاد ثبات وسازگاری در برابر تنش ها، ریسک و خطرات، میتوان ظرفیتها و پتانسیلهای یک جامعه را بازسازی کرد و از آنها در برابر شوکهای پیش بینی نشده استفاده کرد. در این صورت هرچه انعطاف پذیری سیستم اجتماعی بیشتر باشد، آسیب پذیری اجتماعی آن جامعه از بحرانها و تنشها کاهش خواهد یافت. تاب آوری اجتماعی را میتوان ظرفیت تبدیل و تحول، تطبیق و سازگاری و توان مقابله با تنش و بحرانهای اجتماعی نامید. تاب آوری اجتماعی از ظرفیت و توانایی خاصی در افراد و گروهها، خانواده و جوامع صحبت میکند که عمدتاَ یادگیری و سازگاری در تغییرات تحمیل شده و همچنین قدرت تطبیق با شرایط و مقتضیات را در بر خواهد داشت؛ این به سادهترین معنا برخورداری از آغازی همیشگی است. توسعه تاب آوری باعث میشود که امداد و حمایتهای اجتماعی به هنگام و هماهنگ، فراگیر و جامع درحد بهینه اعمال گردد.
در ایران مفهوم اجتماع و جامعه بسیار پررنگ است. ارزشهای یک زندگی اجتماعی در همه سطوح آن ملموس است و این از برکت و الهام آیات الهی قرآن است که در دل جامعه نفوذ کرده است. فردگرایی در این سیستم جایی ندارد و حَمیت سیستمی در یک چنین اجتماعی جزء لاینفک اعضای آن است و همین عامل باعث ایجاد قدرت تاب آوری اجتماعی شده است. هر جا بحرانی پیش میآید سریعاً انطباق و انعطاف با وضع موجود در دستور کار همگان قرار میگیرد و پیرو آن راه حل اندیشیده میشود.
حال از آن سو مسالهای که غرب از آن رنج میبرد و امروز در مواجههی با بحران کرونا تبدیل به پاشنه آشیل آن شده است، فقدان تاب آوری اجتماعی است که قطع به یقفین این فقدان، منبعث از وجود تفکرات و ارزشهای حاکم بر آن جامعه است. جامعهای که شلخته و ناآگاه و بی هویت رشد یافته است و بویی از ارزشهای انسانیت نبرده و معنویت دیرزمانیست که جایی در میان این جامعه ندارد و همه نگاهها ماتریالیستی شده است و از اولیات یک زندگی اجتماعی برخوردار نیست و مفهوم "انسان اجتماعی" جایی در مفاهیم غربی ندارد و فردگرایی (individualism) همه آنچیزی است که حکومتها به مردمانشان آموخته اند و همین عاملی شده است تا امروز اروپا و آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی، چهره وحشی خود را در مواجهه با یک بحران به نمایش بگذارند. از همه اینها مهمتر، ریشه ایترین علل همه این مسائل غرب، تفکر لیبرالیسم (Liberalism) است. تفکری که درونمایهاش اصالت بخشیدن به فرد است. طبق نظریه فردگرایی، فعل و انفعالهایی که میان انسانها صورت میگیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکل گیری جوامع و اجتماعات انسانی، مرکب واقعی محسوب نمیشود. بر این اساس همه پدیدههای اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیههایی روانشناسانه تبیین مینماید و در مجموع سبب میشود تا فرد بر مسندی طاغوتی نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحت وحیانی جامعه بشری رجحان بخشد. به عبارت دیگر در مسلک لیبرال (Liberal)، نخست فرد را بر جمع مقدم میدارد و با اصالت بخشیدن به فرد، بر این باور معتقد میگردد که جامعه به خاطر فرد به وجود آمده نه فرد برای جامعه و در نتیجه این تصور است که پذیرش هر گونه ساختارهای جمعی از پیش بر جای مانده، همانند مذهب، خانواده، قومیت و آیینهای جمعی و قومی و در مجموع سنتهای اجتماعی را به طور کلی فاقد ارزش دانسته و اموری تلقی مینماید که در ذات خود، اسباب استیلای تام و تمام بر فردیت انسانها را محقق و آزادی مطلق آدمی را مخدوش میسازد. بر این اساس در منظر فردگرایی، جامعه بر محور اصلی فرد و نه جامعه شکل میگیرد و تک تک انسان ها، بهجای اولویت دادن به خواستها و علایق جمعی و مذهبی و خانوادگی خویش، به ارزشها و خواستهای فردی خود اولویت میدهند و در طول دوران زیست، تنها بر ذهنیتهای خود وقع نهاده و تنها در جهت تحقق امیال، خواستهها، سلیقههای خویش تلاش مینمایند و هر گونه تبعیت از ارزشهای جمعی را در قاعده جمع گرایانه (Collectivism) نفی نموده و آن را عاملی از برای مخدوش نمودن آزادی مطلق و تحت سیطره قرار دادن افراد در نهادهای جمعی و بالاخص نهاد دین تلقی مینماید و بر اولویت فرد متمرکز است، و بر استقلال و آزادی فرد در مقابل کلیه ارزشها، باورها و میراث فرهنگی در قالب سنتها، رسوم، آیینها، نهاد خانواده و دیگر ساختارهای جمعی تاریخی تاکید میورزد.
این موضوع دقیقاً نقطه تمییز فرهنگ غرب با فرهنگ ایرانی اسلامی است. فردگرایی در غرب تاب آوری اجتماعی را پایین آورده است و توان مقابله با بحران نیز که نیاز مبرم به یک مشارکت اجتماعی دارد، در نازلترین حد خود میرسد و غرب از پوسته مخملی و زیبای خود که بسیاری را مجذوب خود کرده بود، خارج شده و اصل و اصالت متزلزل و بحرانی را به نمایش گذاشته است؛ اینگونه باید گفت که بلای جان امروز کشورهای غربی، تفکر لیبرالیسم است که تحرک و چابکی غرب را در مواجهه با بحران زایل کرده است و شکست قطعی این تفکر در اداره یک جامعه انسانی با شکست مفتضحانه مواجه شده است. اما در ایران اسلامی زندگی اجتماعی، متبلور است و زندگی انسانها برای همدیگر مهم و قابل احترام است و همین باعث میشود که در مقابل هر بحرانی، اقداماتی از دل اجتماع به وجود بیاید که اصلا نمونه عینی آن را در غرب مشاهد نمیکنیم. این موضوع و الگو قابلیت انتقال به سراسر جهان دارد.
/انتهای پیام/