مفهوم ایستادگی و تاثیرات اجتماعی آن در گفتگو با «اسماعیل امینی»/ بخش دوم
پژوهشگر ادبی با اشاره به اینکه مقداری بی انصافی است که فکر کنیم ادبیات ایستادگی یک جور ایستادگی لجوجانه مسئولان حکومتی بر مبانی گفت: ایستادگی برای این است که انسانیت از بین نرود؛ ممکن است مصادیق با هم متفاوت باشد، اما مفاهیم آن برابر است؛ معیار‌هایی که هر ملت آن را زندگی شایسته انسانی و شرافتمندانه معنی می‌کند یعنی ایستادگی و دفاع از حیثیت و هویت انسان.
به گزارش «سدید»؛ عباد محمدی: بخش اول بررسی مفهوم ایستادگی و تاثیرات اجتماعی آن در گفتگو با «اسماعیل امینی» با عنوان «هنر برای هنر در فرهنگ ایران جایی ندارد؛ هنر دارای موضع است » منتشر شد. آنچه در ادامه می خواند بخش دوم این گفتگو است:
 
تاثیرات اجتماعی ادبیات ایستادگی را در چهار دهه اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در سال‌های ابتدای انقلاب رژیم پهلوی می‌گفت که من اقتدار و نیروی نظامی قدرتمند دارم و تصور می‌کرد از طریق این اعلام اقتدار می‌تواند جامعه را ساکت کند. در مقابل شعر و ادبیات و در کنار آن ترانه و تصنیف، تمام سرمایه خود را جان معرفی کرد و عنوان شد که جان آخرین موردی است که رژیم می‌تواند آن را از من بگیرد و من آن را به میدان می‌آورم. ایستادگی در برابر گلوله بار‌ها در ترانه، موسیقی و شعر‌های ادبی تاکید شده است. همین ادبیات ایستادگی موجب شد فضای ترس که به استبداد کمک کرده بود فرو بریزد. ابتدا در میان جوانان و طلاب جوان و دانشجویان و بعد به بخش‌های محافظه کار سرایت کرد و آن‌ها نیز به میدان آمدند. برخی حتی تصور نمی‌کردند کسبه، مغازه دار، کارمند اداری و حتی نظامی پست خود را ترک کند و به میدان بیاید.
بنده در آن روز‌ها جوان بودم جدای از سخنرانی‌های امام که توسط نوار‌ها منتشر می‌شد، یک ترانه ساده، شعر ساده و حتی شعار دست به دست می‌چرخید و مردم روی حرف‌شان می‌ایستادند. در این عرصه شاعر‌ها نسبت به دیگر هنر‌ها پیشتاز بودند به این دلیل که شعر ساده‌تر و سهل‌تر منتشر می‌شود تا هنر‌های دیگر مانند فیلم و شعر و موسیقی با شرایط آن زمان. در ماجرای ۱۷ شهریور در میدان شهدا (ژاله آن زمان) ظرف دو روز پس از کشتار تعداد بسیار زیادی شعر ساخته شد و در مقابل ظلم ایستاد.
بخشی از ادبیات که به آن توجه نشده و اتفاقا بخش مهمی از ادبیات ایستادگی و پایداری ما است نوحه‌ها است. در طول نهضت امام خمینی (ره) هیئت‌ها یکی از پاتوق‌های گسترش اینگونه تفکر بود و گونه‌ای از مداحی‌ها وجود داشت که متفاوت بود. حتی برخی از دعا‌های هیئت‌ها متفاوت بود. در حکومت پهلوی برای داشتن هیئت باید از رژیم مجوز می‌گرفتید و برای این منظور باید سند خانه و یا ملکی را به عنوان ضمانت گرو می‌گذاشتید و تعهد می‌دادید. در تعهدات چند دعای اجباری درست کرده بودند که یکی از آن‌ها این بود که به جان شاهنشاه دعا کنید و برای نیرو‌های مسلح دعا شود. هیئت‌ها نیز اینگونه دعا می‌کردند که سربازان اسلام پناه ما را حفظ کن و این تفاوت‌ها الهام گرفته از دعا‌های امام سجاد است که بخشی از آن مناجات با خداست و بخشی از آن حرف‌های آرمان گرایانه و ایستادگی در برابر ظلم است.
ادبیات هیئت شفاهی بوده و مکتوب نشده است و نیاز دارد کار پژوهشی بر روی آن شود. ضمن اینکه ادبیات شفاهی همواره صادقانه‌تر و پیشتازتر از ادبیات رسمی است و به همین دلیل از مقبولیت بیشتری نیز برخوردار بود. ممکن است کیفیت بلاغی ادبیات رسمی را نداشته باشد، اما به لحاظ صداقت بیان، بدون نقاب و بدون دروغ درونیات جامعه همیشه پیشتاز بوده است.

ادبیات ایستادگی در دفاع مقدس چه نقشی را بازی کرد؟
دفاع مقدس یک شرایط ناگهانی بود و، چون ناگهانی تحمیل شد همه چیز آن ناگهانی اتفاق افتاد. یعنی آدمی که کاسب، معلم و دانشجو بود ناگزیر رزمنده شد. این ناگزیری در شعر نیز وجود داشت یعنی شاعرِ شعر عرفانی، حکمت و عاشقانه از آن به بعد شاعر جنگ شد. بخش بسیار مهم و پشتوانه ادبیات ایستادگی جنگ این بود که از ادبیات عاشورا الهام گرفت و این خود به خود روی داد. گویا یک شبیه سازی حادثه کربلا و همه رخ داد‌های مربوط به جنگ و شیوه ایستادگی امام حسین (ع) روی داده است. مردم نیز این موضوع را پذیرفتند و هم خود آن‌ها به این موضوع دامن زدند. مسئله‌ای که برکشور تحمیل شده بود و بدون اینکه با کسی هماهنگی شده باشد به عنوان منبع الهام برای ایستادگی تکیه شد.
موضوع کربلا و شهادت امام حسین و یارانش منبع اصلی بود. گاهی اوقات نیز بر اساس رویداد‌های ملی شعر گفته می‌شد، اما آن چنان پررنگ نبود. رادیو ارتش با مسئولیت استاد سید حسن حسینی راه افتاده بود -استاد حسینی که در زمان جنگ افسر وظیفه بود- روایت می‌کرد که گاهی فی المجلس شعر می‌گفتیم.
در شرایط نابرابر در جنگ قرار داشتیم و طرفی با تمام تجهیزات از سوی شرق و غرب حمایت می‌شد و در مقابل همه ایران را تحریم کره بودند و این رویارویی نابرابر را چه چیز پر می‌کرد؟ آن نظام فکری که معتقد بود مناسبات معمولی تحلیلگر‌های استراتژیک نیست که پیش رو است بلکه این اراده الهی است که حق را متمایز می‌کند. باور به این حرف در یک جنگ واقعی بسیار سخت است.

وضعیت امروز ادبیات ایستادگی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
بنده وضعیت امروز را به ۳ بخش تقسیم می‌کنم؛ بخش ابتدایی آن را نمی‌پسندم، زیرا نسبت به تحولات روز (چه تحولات واقعی و چه رویداد‌ها و چه تحولات پسند جامعه)، به لحاظ زبانی، بلاغی و زیبا شناسی واکنشی ندارد و گویی قصد دارد آثار موزه‌ای درست کند. ادبیاتی در دهه ۶۰ با مجموعه نظام زیبا شناختی و مجموعه نظام فکری خود در ان زمان معنی و کارکرد داشت و جواب هم می‌داد، اما اکنون آن سبک پاسخگو نیست و شیوه اطلاع رسانی و خبر‌ها عوض شده؛ بنیان‌ها عوض نشده، اما صورت‌ها عوض شده است، این سبک قصد ندارد واکنشی نشان دهد و با همان شیوه قدیمی فعالیت می‌کند و هزینه زیادی نیز برای آن پرداخت می‌شود.
بخش دوم هم تابع پسند بازار است که بازهم آن را نمی‌پسندم. بازار را هر نهاد و مرجعی می‌تواند ایجاد کرده باشد، مانند یک ناشر یا یک شبکه تلویزیونی که مایل است محصولات ادبی و فرهنگی ارائه کند. در این حالت هنرمند پسند خود را تابع پسند آن مجموعه می‌کند. در این باره که از هنرمند حمایت و پشتیبانی کنیم تا کار خود را کند حرفی نیست، اما هنرمند به عنوان متخصص و صاحب نظر نباید به پسند یک مجموعه تن دهد. این دقیقا مانند مهندسی است که به نظر صاحب خانه تن دهد. ممکن است در ظواهر سلیقه صاحب خانه رعایت بشود، اما در اصول مهندسی و محاسبات نمی‌توان سلیقه صاحب خانه را لحاظ کرد. متاسفانه در این حوزه برخی آثار ضعیف و به پسند بازار ساخته می‌شود که اصلا خوب نیست.
حالت سوم و مورد پسند آن نوع آثار هنری و ادبی است که یک هنرمند با تمام تنوعی که برای او وجود دارد، اثری را برخواسته از دریافت‌ها و تجربه‌های و ذائقه پرورش یافته خود می‌آفریند و با زبان و بیان خود اثری را خلق می‌کنند. این آثار ممکن است برای تبلیغات خوب نباشد، اما اگر که مسئول هوشمندی داشته باشد به این موضوع می‌اندیشد که هنر متفاوت می‌تواند راه گشا باشد. فرم ثابت تنها برای کار اداری خوب است.
متاسفانه بخش عمده هزینه ها، جایزه‌ها و تجلیل‌ها از دو بخش اول است که گاهی اوقات واکنش منفی هم در جامعه ایجاد می‌کند. زبان و بیان هنرمند نقاب ندارد و اگر رسمی شود واکنش منفی ایجاد می‌کند. این به معنی عصیان هم نیست بلکه طبیعت آن اینگونه است.

تاثیرات اجتماعی که ایستادگی در جامعه می‌گذارد چیست؟
اگر قرار است تمدنی ساخته شود، نباید تجربه‌های شکست خورده کشور‌های دیگر را تکرار کنیم. گاهی اوقات به صرف اینکه موضوعی وجود دارد و، چون همه اینگونه هستند از همین رو عنوان می‌شود که مناسبات و سبک زندگی شما هم باید اینگونه باشد و آن را به عنوان راه ناگزیر شما معرفی می‌کنند. زمانی که عنوان می‌شود توسعه پیشرفت و تمدن، مظاهر آن را نیز همین گونه معرفی می‌کنند و از شما روابط آزاد می‌خواند و حیا و جوانمردی و ایثار و گذشت و... را کهنه و نا کارآمد معرفی می‌کنند و این موضوع را وارد سیستم آموزشی کشور‌ها می‌کنند همان طور که اکنون در حال ورود به نظام آموزشی کشور ماست.
ادبیات مقاومت این را آموزش می‌دهد که بر مبانی ایستادگی کنیم و با غالب‌ها تن ندهیم. متفکر نیز به این موضوع تن نمی‌دهد و افق را می‌بیند و ایستادگی می‌کند بر اصول و به سمت آرمان می‌رود. مانند پزشکی که آینده بیمار را می‌بیند و مطابق اصول و دانش و تجربه تجویز می‌کند.
در جامعه هنرمند اقتدار به کرسی نشاندن حرف‌های خود را به لحاظ قانونی و اجرایی ندارد؛ ابزار هنرمند عواطف و مجموعه تمهیدات زیبایی شناختی است و از طریق انفعال عاطفی و جلب توجه به زیبایی، توجه مردم را به سمت اثر خود جلب می‌کند و در نهایت هم پیروز می‌شود. شما ببینید در نهایت از غوغای مغول این دیوان شمس و غزلیات حافظ است که ماندگار شده است. به این دلیل که با مردم صمیمی حرف می‌زند. مانند کاری که انبیاء انجام می‌داده اند و نظامی گنجوی اینگونه به آن اشاره می‌کند که «پیش و پسی بست صفت کبریا؛ پس شعرا آمد و پیش انبیا» صف اول انبیاء و صف دوم شعرا هستند. انبیاء از طریق زیبایی و مهربانی جلب توجه مردم را جلب می‌کردند و فکر می‌کنم کاری که هنر انجام می‌دهد نیز همانگونه است.

وضعیت مطلوب چگونه حاصل می‌شود؟
ممکن است ادبیات مقاومت و ایستادگی به دلیل کج سلیقگی ما و شیطنت‌های دشمنان به گونه‌ای تفسیر می‌شود که گویی مقامات حکومتی ما حرف‌هایی دارند و آن را لجوجانه پیگیری می‌کنند، اما مقداری بی انصافی است که فکر کنیم ادبیات ایستادگی یک جور ایستادگی لجوجانه مسئولان حکومتی بر مبانی است. این موضوع مفهوم عمیق تری دارد و تنها منوط به دولت و کشور ما نیز نمی‌شود. هجوم فرهنگ سلطه قصد دارد همه رهاورد‌های فرهنگی، فکری و اعتقادی را در خود هضم و سپس نابود کند و جهان یک شکل را تشکیل دهد. حتی در موارد فردی و شخصی نیز قصد تحمیل تفکر خود را دارد، در حالی که بسیاری از این موارد به لحاظ عقلانی باطل است.
مسئله پایداری فقط مسئله ما به معنی مسلمان شیعه آرمانگرا نیست بلکه مسئله پایداری بر مبانی انسانی است. ایستادگی برای این است که انسانیت از بین نرود. ممکن است مصادیق با هم متفاوت باشد، اما مفاهیم آن برابر است. معیار‌هایی که هر ملت آن را زندگی شایسته انسانی و شرافتمندانه معنی می‌کند یعنی ایستادگی و دفاع از حیثیت و هویت انسان.
باید به حرف‌های تازه اعتماد کنیم. این حرف‌های تازه در آثار هنری دیده می‌شود و لازم است که ما زمینه بیان حرف‌های تازه را داشته باشیم.
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha