گروه گفتمان «سدید» - حسین حسن نژاد: از جمله معارفی که میتواند بر پیشانی بیان یک، ولی و مرشد الهی بدرخشد و از آن با عنوان شعارهای جهانی و همیشه زندهی انقلاب اسلامی یاد شود مسئله فطرت و سرشت انسانهاست. امام خامنهای در بیانیه گام دوم، بنا و بنیان انقلاب اسلامی را امری قدسی معرفی میکند با قابلیتی که اگر نگوییم از مخالفین انقلاب، ولی حمیم بسازد لااقل میتواند دل و حتی زبان آنها را به حقانیت این بنای مرصوص معترف کند. همان اکسیری که محرّک حرکت انقلاب به سوی جهانی شدن و ساخت تمدن شکوهمند اسلامی است. این کلمات که از دلی معتقد برآمده خواندنی چند باره میطلبد:
«برای همهچیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویّت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است».
شاید غلوآمیز به نظر برسد، اما همین یک بند از بیانیه گام دوم انقلاب برای تحدی با جمهوری خواهان انقلاب گریز کافی است. همان کسانی که قائل به اتمام انقلابیگری در عصر حاضرند و حکومت «دولت-ملت» را بر «نظام انقلابی» ترجیح میدهند.
فطرت؛ امری که نو به نو در نسل انسانها ارزشهای مطلوب خود را فرا میخواند چطور میتواند از تغییر و انقلاب دائمی برای رسیدن به حد غایی خواستههایش بگریزد؟! فطرت؛ پرندهای که در افق بینهایت در پرواز است و کمال مطلق را بانگ میزند کجا بر دیوار محدود و ایستای جمهوریت خواهد نشست؟ استدلال رهبر حکیم انقلاب بر فطری بودن ارزشهای انقلاب، برهانی گویاست بر این حقیقت که انقلاب در نهاد هیچ انسان حق طلبی خاموش نخواهد شد و اگر بخواهیم به لایه عمقی تری از معرفت وارد شویم طبق بیان معمار فقید انقلاب باید اعتراف کنیم که هیچ نهادی در ماسوی الله نیست که از انقلاب و پویایی گریزان باشد. همه اعم از انسان و غیر آن، مسلمان و زندیق، موحد و بتپرست و دنیاخواه و آخرت طلب، بر مدار فطرت به سمت فاطر خود در سیر هستند، و هیچ حرکتی نمیکنند مگر برای رسیدن به کامل مطلق و قدم از قدم برنمی دارند مگر اینکه به سوی ذات حق باشد، لکن آنچه در تعیین مصداق صحیح و راه درست حجاب است، تاثیر تربیت غیر الهی در انسانهاست. (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۴۳۹)، (همان، ج. ۱۴، ص. ۳۳).
انقلاب با فطرت عجین شده است. چرا که لازمه بینهایت طلبی فطری، حرکت و شدنی دائمی است و با ایستایی و رکود در تضاد و تقابل است.
رمز دیگری که از این بند محکم بیانیه به ذهن میرسد با یک پرسش خودنمایی میکند. براستی چرا با وجود چنین آرمانهای فطری همهپذیر، عده قابل توجهی، از آنها رویگردان هستند یا احیانا بعد از اقبال چند ساله عدول و جحود میکنند؟ به نظر میرسد برای پاسخ به این سوال، باید مبنای نظریه فطرت را واکاوی کرد. گذشت که فطرت انسانها عامل سیر و حرکت آنها به سمت خداست که در اثر عامل تربیت مختارانه نفس، مقصود خود را یا با چهره رحمانی ملاقات میکنند و یا با روی غضبناک و آسف. اساسا وجود فطرت -صرف نظر از آلایش بعدی آن که متأثر از تربیت است- به عنوان یک سنجه، تراز و قبله نمای الهی مطلوب و ممدوح است و حتی برخی آن را در عداد منابع چهارگانه استنباط و رکن پنجم آن برمیشمرند. اما توجه به این لطیفه ضروی است که هر امر مقدسی که جایگاهی در دین و حقایق ملکوتی دارد دارای دو قطب کششی و رانشی است هم جاذبه دارد و هم دافعه. برای مثال به قرآن که مینگریم خداوند در رابطه با آن، مومنین را بشارت شفاء و رحمت میدهد و ظالمین را از خسران و ضرر بزرگ این کتاب عظیم آگاه میکند. (اسراء، ۸۲) وقتی چنین است لاجرم فطرت نیز که به حکم آیه فطرت از عطایای الهی است مستعد هدایت و گمراهی است. در گزاره اول دانستیم که انقلاب، امری ناگزیر و فطری است و شعارهای انقلاب ما هم برخواسته از فطرت است آنگونه که به کام هر انسان منصفی شیرین میآید. در این گزاره هم پذیرفتیم که فطرت و به تبع، هر امر برخواسته از آن، میتواند عدهای را جذب و افرادی را دفع کند. نتیجه آنکه انقلاب اسلامی علیرغم برخورداری از مبنایی قدسی و ملکوتی در طول تاریخ شکوهمند خود، لاجرم مخالفینی خواهد داشت و همچون غربالی دلهای یکرنگ را در کف خود نگه میدارد و بایسته است که مغرضین و سیاه دلان را از خود دور کند؛ لذا این از مزیت و حسن انقلابی است که بنای آن بر تقوا نهاده شده است و نه نقص آن. در این رهگذر، بسیاری از احزاب و گروهها شعارهای انقلاب را که ملائم طبع و جبلّت همه ملت است به دست میگیرند تا آنها را به مصادیق غیر الهی و شیطانی خود بیالایند، نظیر مفهوم فطری آزادی که در دوران اصلاحات با بزک هرزگی و بی بند و باری به حجله اذهان آلوده باریافت و یا بهره کشی از معنای مقدس استقلال که تعبیر به رهایی از تمدن اسلام عربی و هلهله ایرانپرستی شد.
در این میان آنچه نویدبخش است ظرفیت عظیم فطرتهای خداجو در سرتاسر عالم است که برپا کننده تمدن نوین اسلامی خواهند بود. هرچند ممکن است کثیری با فریب جناح شیطان و اذناب فکری و رسانهایاش در عصر تلبیس به انحراف کشیده شوند، اما اگر به واسطه فضل خداوند هدایتگر و البته کار عمیق و دقیق فکری و فرهنگی حزب الله، به فطرت مفطور خویش برگردند لاجرم در دامان مادر انقلاب پناه خواهند گرفت.
سرّ دیگری که در عطیه الهی فطرت هویداست مسئله امیدواری است. اصولا هر حرکتی با نشانهگیری هدف و غایتی صورت میپذیرد و وقتی قرار باشد حرکتی فطری در مسیر بیانتهای آرمانهای فطرت ادامه یابد که معاضد و نیروی محرکه آن کشش فطری باشد همواره با امید و نشاط همراه و مأنوس خواهد بود چرا که مقتضی که کشش فطری است موجود است و مانع که کوتاهی طریق یا جاذبه اندک مقصود است مفقود. فذاک المطلوب و الحمدلله رب العالمین.