مدیرعامل انجمن تجسمی بنیاد فرهنگی روایت فتح گفت: گام دوم انقلاب هم مسیر تعیین کننده و هم وظیفه است و درشرایط امروز که وضع هنرمند خوب نیست؛ تمام ارگانهایی که در کشور کار هنری و فرهنگی انجام میدهند یک راه بیشتر ندارند و آن اینکه تنها یک جریان باید در کشور سیاست گذاری کند و بقیه تبعیت کنند.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ از دیرباز تا کنون «هنر تجسمی» روح جدایی ناپذیر تاریخ ایران بوده است. هنر در سبک زندگی ایرانیان با زندگی در هم تنیده بوده و نگاهی گذرا به آثار تاریخی گواه این موضوع است. تقریبا میتوان گفت: بنا و یا اثری را در ایران نمیتوان یافت که از ویژگی و شاخصههای هنری برخوردار نباشد و در دل خود هنر برخواسته از فرهنگ و سنت ایرانیان را به همراه نداشته باشد. هنرهای تجسمی در طول تاریخ عرصه فراز و فرودهای بسیاری بوده است، اما در برابر تازیانه وحشیانه یاغیها به میراث و خاک کشورمان همواره ایستادگی کرده است. هنرهای تجسمی ایران در دل خود حمله اسکندر و مغول را به یاد دارد و در برابر هجمهها و تازیانههای پهلوی تاب آورده است. آنچه اکنون لازم و ضروری به نظر میرسد اینکه فردای تاریخ از ما به عنوان نامهربانان با هنر یاد نشود. انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ کشور ماست. پس از انقلاب اسلامی تقریبا اکثر عرصهها اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... متحول شد. در دوران انقلاب تلاش شد اغلب ریشه فرهنگی که به سمت کشورهای غربی سوق پیدا کرده بود، به موضوع ایرانی- اسلامی خود بازگردد. هرچند ممکن است در برخی موضوعات موفق عمل نکرده باشیم و همچنان نیاز به بررسی و بازبینی داشته باشد. برای ارزیابی وضعیت امروز هنرمند و هنرهای تجسمی به گفتگو با محمد حبیبی مدیرعامل انجمن تجسمی بنیاد فرهنگی روایت فتح نشسته ایم. گفتگوی تفصیلی «سدید» با این هنرمند را در ادامه میخوانید:
به نظر حضرت عالی عرصه هنرهای تجسمی پس از انقلاب اسلامی چه میزان به رشد و بالندگی دست یافت و از وضع انفعال دوره پهلوی خارج شد؟ قبل از انقلاب اسلامی وضعیت هنرهای تجسمی کشور بسیار وخیم بود، این موضوع را هم آمار و اطلاعات نشان می دهد و هم تحلیل افرادی که صاحب نظر هستند اما انقلاب اسلامی یک شرایط بسیار خاصی را در این عرصه به وجود آورد. رویدادهایی که در دانشگاهها اتفاق افتاد و رویکردها تغییر کرد و هنر از آن شکل وخیم خود که گفته می شد «هنر برای هنر» خارج شد و اتفاقاتی مانند راهپیماییها، جنگ و... موجب شد که هنر از چارچوب محدود دوره پهلوی خارج شود. رشد جمعیت پس از انقلاب اسلامی عرصه ظهور هنرمند را گسترده کرد و تغییر رویکردها موجب خلاق شدن ذهنها شد. قبل از انقلاب اسلامی هنرها همه بر اساس رویدادهای مرتبط با رژیم تنظیم می شد (مانند جشن۲۵۰۰ ساله، تاج گذاری شاه، تولد شاه و...) به طور کلی میتوان گفت که در دوره پهلوی کسی حق اظهار نظر درباره موارد مرتبط با رژیم را نداشت و هنرمندان فقط در شرایط و کانالی که مربوط به نظام پهلوی می شد می توانستند ارائه اثر کنند. پس از انقلاب اسلامی شرایط بسیار متفاوت شد و هرکس می توانست آزادانه اظهار نظر کند و فضا باز شد. این موضوع موجب شد که هنر بیشتر ریشه بدواند. پس از انقلاب اسلامی از هنرمندانی که در درون حکومت طاغوت کار می کردند خبری نبود و فضا برای جوانان باز شد. پای کار آمدن این جوانان، (چون حبیب الله صادقی) موجب رشد و اعطلای هنر در کشور شد. جنگ تحمیلی و دوران پس از آن نیز خود به شکوفایی و رشد کشور کمک کرد. هنرمندها پس از انقلاب اسلامی در مواجهه با رویدادها و اتفاقات خود را متعهد می دانستند که به آن موضوع واکنش نشان دهند و اظهار نظر کنند. اگر هم نقصی در این حوزه وجود دارد مقصر هنرمند نیست. البته نکاتی که تا کنون درباره هنرمندان گفته شد مربوط به ۹۰ درصد جامعه هنرمندان است، ۱۰ درصد هم هستند که کاری با آنها نداریم و جبهه آنها مشخص است.
بین صحبتهای حضرت عالی اشاره به این موضوع شد که پس از انقلاب اسلامی عرصه بر برخی از هنرمندان غرب زده تنگ شد و به حاشیه رفتند، اما شاهد هستیم که با گذشت بیش از چند دهه از انقلاب اسلامی و به خصوص در دهه اخیر، به همان هنرمندانی که به حاشیه رفته بودند فضا داده میشود و آثار آنها مورد تشویق و تحسین قرار میگیرد. به نظر میرسد این هنرمندان مسئله دار هر آنچه علیه نظام، مردم و کشور منتشر میکنند، هم به لحاظ مالی حمایت میشوند و هم از منظر فروش آثار و تقدیر در جشنوارهها و سمینارها. به نظر حضرت عالی چه فرایندی رخ داده که شاهد چنین رفتارهایی هستیم؟ همان طور که گفته شد با ۱۰ درصد از هنرمندان کاری نداریم، این همان افرادی هستند که اشاره کردید. ۹۰ درصد از هنرمندان این گونه نیستند. درست است که به یک سری از هنرمندان توجه بیشتری شده است و با توجه به تعریفی که از انقلاب اسلامی داریم باید توجه به اقشار دیگر می شد، اما اگر اتفاق دیگری رخ داده این مشکل هنرمند نیست بلکه ایراد از سیستم تعریف شده در بحث هنر کشور است. باید بررسی شود که در این مسیر چه هدفی دنبال می شود. آیا اختلاف نظر موجود در عرصه هنر طبیعی است و یا اینکه عده ای در حال انحراف مسیر هستند. اینکه چرا در دهه اخیر از هنرمندانی تجلیل می شود که شایسته تر از آنها نیز وجود دارد، باید بررسی شود. هنرمندانی که تمام عمر خود را برای هنر انقلاب خرج کرده اند مانند سید مسعود شجاعی طباطبایی، دکتر حبیب الله صادقی، دکتر مصطفی گودرزی، دکتر علی رجبی، دکتر غلامعلی طاهری، آقای عبدالحمید قدیریان، طاها شیخ الکمال و افراد دیگر که درک و عمق فکری خود را برای هنر انقلاب گذاشتند. گاهی اوقات به دلایلی نامهربانی بسیاری که با این هنرمندان شده اگر هم از این افراد در مراسمی برای تجلیل دعوت شود، هرگز حاضر نیستند حضور پیدا کنند. به دلیل رفتار ناشایستی که با این افراد شده است. سیاستها و راه کارهایی که در سیستم اداره جات و وزارت خانههای ما اعمال شده موجب رخ دادن این اتفاقات شده است. گاهی اوقات فرد واقعا هنرمند است، اما در راستای اهداف کشورهای دیگر کار می کند، پس ما نمی توانیم در سیستم خود این فرد را تعریف و تمجید کنیم.
اگر ممکن است این ایراد سیستمی که مطرح کردید را بیشتر توضیح میدهد. اصل و رمز این موضوع در یک کلمه است و آن هم «نفوذ» است. رشته تحصیلی بنده نقاشی است و سالهای سال است در این عرصه فعال هستم و به صراحت اعلام میکنم که همه این موضوعاتی که امروز دچار آن هستیم به موجب نفوذ است و این در حالی است که خود ما نیز در این حوزه کم کاری کرده ایم. نفوذ در عرصه هنر را میتوان این گونه تعریف کرد که شخص یا اشخاصی به صورت خواسته یا ناخواسته منویات کسانی را در نظام جمهوری اسلامی ایران پیاده کنند که هیچ نفعی در آینده برای کشور و مردم ما ندارد. متاسفانه این رویداد در تمام دستگاههایی که مرتبط با مسائل هنری هستند تا حدودی وجود دارد. همه موسسات، ادارات و وزارت خانهها که در زمینه هنری فعال هستند، افرادی را به خود دیده اند که از روی جهل و یا به صورت خواسته نکاتی را رقم می زنند و از افرادی تجلیل می کنند که هیچ تناسبی با نظام ندارند.
جناب آقای حبیبی، فارغ از تصیمات اشتباهی که در دستگاههای مدیریتی نسبت به هنرمند وجود دارد، امروز وضعیت اقتصادی هنرمند چگونه است؟ وضع هنرمند خوب نیست. البته تقریبا اغلب اقشار جامعه ما این وضعیت نامطلوب را دارند و هنرمندان نیز از اقشار مردند. منتها هنرمندان دو دسته اند، دستهای هنرمندان در کنار کار هنری خود، در ارگانی هم مشغول است و حقوق ماهیانهای هم دارد، این گروه خیلی با مشکل روبه رو نیستند، دسته دیگر هستندکه زندگی خود را را از مسیر ارائه کار هنری تامین میکنند، این افراد وضعیت خوبی ندارند. هنرمندان سرشناس و توامند باز وضع بهتری دارند، اما کسی که در جامعه شناس نیست وضع اسف باری را پشت سر میگذارد.
با این توصیفاتی که وضعیت اقتصادی هنرمند طرح کردید؛ آیا باید منتظر اقدام هنرمند در راستای اهداف انقلاب اسلامی باشیم؟ به نظرم هر کسی که دغدغه کشور را داشته باشد، به رسالت وظیفه هنری خود عمل میکند. تعهد نیز موضوعی است که هر کس به همراه دغدغه داشته باشد بسیار عالی است. ممکن است هنرمندی آنچنان در مسائل سیاسی وارد نشود، اما نسبت به رویدادهای کشور دغدغه مند باشد، این همان قشر هنرمندی است که هیچ گاه نه نمی گوید و همواره کار می کند و این نشانه شرافت هنرمند است. شاید افرادی جامعه را به چند قشر رنگی سیاه و سفید و خاکستری تقسیم بندی می کنند، اما بنده معتقدم که در جامعه هنری رفتار مسئولین است که رفتار هنرمند را رقم میزند. این برای آن ۹۰ درصدی است که گفته شد.
اگر درست متوجه شده باشم، عصبانیت و نارضایتی هنرمندان محصول رفتار مسئولین است؟ بله، نارضایتی هنرمند که به عصبانیت منجر می شود حاصل رفتارهای مسئولین با هنرمندان است. هنرمند به معنی واقعی هیچ گاه از اظهار نظر خود نسبت به رویداها کوتاهی نمیکند و همواره آماده اظهار نظر است. این موضوع با ایجاد مشکل متفاوت است. کسانی که ایجاد مشکل می کنند جزو همان ۱۰ درصد هنرمندی هستند که از راه نفوذ وارد شده اند.
آیا میتوان جامعه ۹۰ درصدی هنرمندان را به گروههای کوچکتر هم تقسیم کرد؟ به نظر من نباید بین جامعه هنری قیچی گذاشت. اگر چه بعضی از هنرمندان عمر خود را در راستای هنر انقلاب اسلامی گذاشته اند و حتی در چهل سال گذشته برای اعتقادات و باورهای خود کار کرده اند و برخی دیگر کمتر. به هر حال کسانی که در کشور خود هستند و کشور خود را دوست دارند و با مردم کشور همراه هستند را نمی توان به چند دسته تقسیم کرد. گاهی اوقات رفتار مسئولین موجب می شود که اتفاقی بدی رخ دهد اگر نه هنرمند بالذات ارزشها و باورها را دارد. عقلا و پیشینیان همواره بر این باور بوده اند که هنرمند همواره جلوتر از زمان خود فکر می کند و نقل به مضمون این نوع فکر در بیانات حضرت امام خمینی (ره) نیز وجود دارد. هنرمند همواره در حال فکر است و اگر این نباشد هنرمند نیست. هنر ارزشی ایده ای درست است و بر آن نیز باور داریم، اما بهتر است هنرمندان را به چند دسته تقسیم نکینم.
اغلب هنرمندان بر این باورند که هنرمند انقلاب اسلامی «کادر سازی» نکرده است. شما هم بر این موضوع واقفید؟ بنده نیز اعتقاد دارم که کادر سازی انجام نشده و از تربیت نیروی انسانی انقلابی غفلت شده است، اما راه کار داشته است و میتوانست این رویداد رخ ندهد. بنده به عنوان مدیر انجمن هنرهای تجسمی هنرهای انقلاب اسلامی همواره دغدغه این موضوع را داشتم و پیش از این گفتم که این رفتار ماست که موجب می شود جوان از هنر انقلاب اسلامی فاصله بگیرد و این نشئت گرفته از رفتار همه مسئولین است. در ادوار مختلف جشنواره هنرهای مقاومت با این سوال مواجه بوده ایم که چرا جوانان استقبال نمی کنند، پاسخ ما نیز این بود که اینگونه نیست، زیرا در اغلب ورک شاپهایی که در تهران و برای دانشجوها برگزار می شود همه با صداقت در صحنه می آید و کار می کند. دانشجوها اذعان می کردند که رفتار بچههای روایت فتح با بقیه فرق می کند و اگر اینگونه نبود در آن شرکت نمی کردند. بنده معتقدم جوان طینت پاک دارد و اگر رفتار ما باعث دل زدگی او نشود حتما در صحنه حاضر می شود. در مجموعه روایت فتح، چند سالی این دغدغه وجود داشت که چرا هنرمند انقلابی از استانها اثر کمتری برای ما ارسال می کند. امسال طرحی در حال اجرا است که ما خود به استانها می رویم و آثار را بررسی میکنیم. این طرح با نام «روایت هنر» آغاز شده و در رشته نقاشی به استانها سر می زنیم و آثار را دیده و توانمندیهای استان را ارزیابی میکنیم. امسال ۱۷ استان مد نظر است که تا کنون ۱۱ استان را رفته ایم. زمانی که در استان حاضر می شویم، هنرمندان دغدغهها و نارضایتیهای خود را اعلام می کنند و ما در جریان این مشکلات قرار می گیریم. کادر سازی در این مرحله رخ می دهد که ما در بین هنرمندان حاضر می شویم و آثار آنها را دیده و در جریان مشکلات آنها قرار می گیریم. آثاری که مورد قبول واقع و برگزیده می شوند، خریداری و در مواردی از هنرمند میخواهیم که برای بنیاد مشغول به کار شود. زمانی شهرداری از بنیاد روایت فتح درخواست کرد -که آثار این بنیاد که اثرهایی ویژهای نیز بود- در سطح شهر نمایش داده شود، اما از سوی شهرداری نکته ای مطرح شد که این آثار تولیدی بنیاد روایت فتح باید بدون آرم و نشان بنیاد نمایش داده شود و این نشان داد که تعاریف ما از اساس اشتباه است. در واقع نفوذ به همین معنی است.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟ شورای سیاست گذاری جشنواره هنری فجر، ۱۰ عضو دارد که از بین آنها ۴ نفر از دوستان انقلابی انتخاب می شود و مابقی آن از دیگر جریانات هستند. این حضور چند نفر انقلابی صرفا نمایشی است، زیرا شما رای غالب را به کسی دیگر می دهید. زمانی که جشنواره فجر است باید غالب آن افراد انقلابی باشند. در صورتی که این اتفاق در شورای سیاست گذاری رخ دهد تا سطوح پایین ادامه پیدا می کند و آثار ارائه شده نیز اصلاح میشوند.
وظیفه هنرمند در برابر گام دوم انقلاب چیست؟ گام دوم انقلاب هم مسیر تعیین کننده و هم وظیفه است. یعنی اینکه اگر ما به عنوان یک هنرمند به وظیفه خود عمل کنیم این تعیین کننده است و حتما باید این اتفاق رخ دهد. منتهای مراتب اغلب هنرمندان هنرهای تجسمی به صورت فردی فعالیت می کنند از همین رو در این مسیر لازم است تا گروهی به عنوان پرچم دار، مسیر را برای هنرمندان تبیین کند. یکی از بزرگترین نقضهای ما در هنرهای تجسمی نیز خلا همین موضوع است. باید یک مجمع و یا گروهی تشکیل شود که بچههای هنرهای تجسمی در سال چندین مرتبه دورهم جمع شوند و ریل گذاری کنند. جای تبیین بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز در همین مجمع و گردهمایی است. جشنواره ششم هنرهای مقاومت که در آینده نزدیک برگزار میشود گام دوم انقلاب از محورهای جشنواره است.
برای رفع دغدغه هنرمندان چه اقدامی باید انجام شود؟ این مسئله یک راه حل دارد. تمام ارگانهایی که در کشور کار هنری و فرهنگی انجام می دهند یک راه بیشتر ندارند و آن اینکه تنها یک جریان باید در کشور سیاست گذاری کند و بقیه تبعیت کنند. موضوعی که در تمام کشورها وجود دارد. در کشور باید یک قوه عاقله ای باشد. شورایی که اهل ایده، نظر، تامل و تحلیل هستند دورهم جمع شوند (مهم نیست زیر پرچم چه کسی است) و به سیاست گذاری و تصمیم سازی بپردازند. اما لزوم آن این است که انقلاب اسلامی را باور داشته باشند و درباره نیازهای جامعه و مسائل پیش رو بحث و نتیجه گیری کنند. اگر افرادی که صاحب فکر هستند دور هم جمع شوند و سیاست گذاری کنند مشکل اقتصاد هنرمند هم بحث و حل می شود. شک نکنید به جز ۱۰ درصدی که همراه نیستند، دیگران همراهی می کنند.