در سال های اخیر سید صادق شیرازی سخنان تندی در نقد سیاست های نظام جمهوری اسلامی داشته اند. وی برای ایجاد شبهه افکنی و نفاق در جامعه در سخنرانی های متعددش به دفاع از توطئه گران علیه ایران پرداخته است.

گروه وحدت فرهنگ سدید، دکتر مسعود امانلو/ در سال های اخیر سید صادق شیرازی سخنان تندی در نقد سیاست های نظام جمهوری اسلامی داشته اند. وی برای ایجاد شبهه افکنی و نفاق در جامعه در سخنرانی های متعددش به دفاع از توطئه گران علیه ایران پرداخته است. ایشان در یکی از سخنرانی های خود با اشاره به چگونگی مواجهه امیرالمومنین (ع) با مخالفان حکومت، قتل و زندانی سیاسی در سیره حضرت را نفی کرده و می گوید: «در آن حکومت پهناور یک کشته سیاسی در تاریخ علی بن ابی طالب است؟ کسی پیدا کرد نشان بدهد، ولی نیست. حتی دشمنان امیرالمؤمنین در نوشته هایشان نتوانستند اثبات کنند یک کشته سیاسی داشتند. کشته سیاسی به جای خود، آیا یک زندانی سیاسی داشته است؟ یک زندانی سیاسی داشتند و آن عبدالرحمن ابن ملجم بود که حضرت را کشت و منجر به شهادت ایشان شد. گرفتند و در یک اتاق نگه داشتند. حضرت فرمودند که اگر من زنده ماندم او را عفو خواهم کرد. در کجای تاریخ می توان چنین موردی را پیدا کرد؟ غدیر یعنی این».

چنانچه از سخنرانی رهبر جریان شیرازی روشن است ایشان کشته و زندانی سیاسی را به کسی اطلاق می کند که وارد مرحله عمل و اقدام شده است؛ چرا که ابن ملجم را زندان سیاسی معرفی می نماید که پس از اقدام و عمل زندانی شده است. در نقد سخنان سید صادق شیرازی می توان مواردی را ذکر نمود که امیرالمؤمنین (ع) بعد از اقدام و حتی قبل از اقدام و عمل، تصمیم به حبس و جنگ نموده است که ذیلا به آنها اشاره می گردد:

  1. هر چند امیرالمؤمنین (ع) مردم مدینه و برخی مناطق را در بیعت گرفتن با ایشان آزاد گذاشتند، اما رفتار حضرت با برخی گروه های مصری به دلیل ارتباط با شام و معاویه متفاوت بود و زمانی که امیرالمؤمنین (ع) از عدم بیعت برخی از مردم مصر آگاه شد نامه‌ای به قیس‌بن‌سعد نوشت و از او خواست به اجبار از آنان بیعت بگیرد و اگر بیعت نکردند با آنان جنگ کند. این بیعت اجباری برای حضرت آنقدر اهمیت داشت که با سرپیچی قیس از فرمان ایشان، او را از حکومت مصر برکنار می‌کند(شرح ابن‏أبي‏الحديد، ج 6 ،ص 62-63).
  2. هر چند امیرالمؤمنین (ع) با استناد به علم غیب حرکت طلحه و زبیر از مدینه به مکه را آغازگر فتنه معرفی نمودند و از دستگیری آنان امتناع ورزیدند، در عین حال به محض دریافت قرائن و مدارک دال بر شورش آنان و حرکت از مکه به سوی بصره، سپاهیان خود را برای سرکوب آنان آماده کرد و به سوی بصره حرکت نمود. این در حالی است که اصحاب جمل وارد مرحله اقدام و عمل نشده اند. حضرت(ع) دربرابر این پیشنهاد که از تعقیب طلحه و زبیر صرف نظر کند فرمودند: «و الله لا اکون کالضبع تنام علی طول اللدم حتی یصل الیها طالبها و یختلها راصدها»؛ به خدا سوگند من هم چون کفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم در برابر لانه اش به خواب رود تا صیاد به او رسد و دشمنی که در کمین او است غافلگیرش کند (من غافلگیر نمی شوم)( نهج البلاغه، خطبه 6)
  3. نمونه ای از وقوع زندانی سیاسی می توان به جنگ جمل اشاره کرد که در آن حضرت علي عليه السلام تعدادي از اسيران آن جنگ را زنداني نمودند. از موسي بن طلحه بن عبيد الله نقل شده كه وي در شمار گروهي از اسيران جنگ جمل بود و با ساير اسرا در بصره حبس شده بود و مي گويد من در زندان علي در بصره بودم كه شنيدم منادي صدا مي زند موسي بن طلحه بن عبيد الله كجاست(مستدرك الوسائل، ج 11، ص 57). در خصوص عدم مجازات عایشه و برخی سران بنی امیه همچون مروان بن حکم و ولید بن عقبه باید گفت که قصد حضرت حفظ جان شیعیان در آینده بود. معلّی‌بن‌خنیس از امام صادق(ع) پرسید: آیا قائم(عج) سیرتی برخلاف سیرت امام علی(ع) خواهد داشت؟ امام صادق(ع) فرمودند: آری! زیرا علی(ع) با گذشت و خودداری (از کشتن) رفتار می‌نمود؛ برای این‌که می‌دانست به زودی شیعیانش مغلوب آنها خواهند شد، ولی قائم(عج) چون قیام نمود، با آنها با شمشیر و اسارت رفتار خواهد نمود؛ زیرا می‌داند پس از آن شیعیان هرگز مغلوب نمی‌شوند(التهذيب، ج 6 ، ص 154؛ وسائل الشیعه، ج 15 ص 77).
  4. اساس و مبنای جنگ صفین، سیاست و حکومت بوده و با وجود فشارهای سیاسی بسیار از طرف اصحاب و یاران امام علی (ع)، حضرت از تصمیم خود عقب نشینی ننموده و فرمودند: «به خدا اگر فقط لختی از روز باشم به رأی خویش کار می کنم و این جمع و امثال آنها را به کار نمی گمارم(ابن قتیبه دینوری، اخبار الطوال ، ص142، مسعودی، مروج الذهب ، ج 2، ص 356) و در پاسخ به اصرار ابن عباس فرمودند: به خدا سوگند چیزی جز شمشیر به معاویه نمی دهم(منهاج البراعة، خوئی، ج 18، ص 251). این بحران در نهایت به جنگ صفین منجر شد که در آن هفتاد هزار نفر از هر دو طرف کشته شدند و همگی مسلمان بودند(نصر بن مزاحم، وقعه الصفین، ص ۷۷۳).
  5. پس از جنگ صفین زمانی که خریت بن راشد می خواست از امام علی (ع) جدا شود حضرت فرمودند: «دعه فإن قبل الحق و رجع عرفنا ذلک له و قبلناه منه، و ان أبى طلبناه» او را واگذارید، اگر پیش ما آمد و سخنان ما را گوش داد از او قبول مى‏کنیم، و اگر امتناع کرد او را بازداشت مى‏کنیم. عبدالله بن قعین می گوید: عرض کردم یا امیر المؤمنین چرا اکنون او را دستگیر نمى‏کنید تا از شر او در امان باشید؟ حضرت علی(ع) فرمودند: «انّا لو فعلنا هذا لکلّ من نتّهمه من النّاس ملأنا السّجون منهم، و لا أرانی یسعنی الوثوب على النّاس و الحبس لهم و عقوبتهم حتّى یظهروا لنا الخلاف» اگر ما همه کسانى را که متهم هستند دستگیر کنیم، در این صورت زندان‏ها پر مى‏شود، ما در نظر نداریم مردم را دستگیر کنیم و آنها را حبس نمائیم، و یا مجازات کنیم مگر اینکه آنها تظاهر بخلاف کنند.»( الغارات ص 173،174،175). طبق سخن حضرت در صورت مخالفت علنی شوریان حکومت می تواند آنها را دستگیر و زندانی نماید.
  6. مسیب بن نجبة فزاری، فرماندۀ سپاه امام(ع)بود که برای مقابله بـا فـرماندۀ سپاه معاویه، عبد اللّه بن مسعده فزاری که برای غارت به شهرهای مدینه و مکه آمده بود؛ پس از آنکه مسیب، عبد اللّه را شکست داد، عبد اللّه با او وارد مذاکره شـد و خـویشاوندیشان را به او یادآور شد، مسیب نیز تـحت تـأثیر خوی و خصلت های قبیلگی، راه او را گشود و او به شام فرار کرد (یعقوبی، ج 2 ، ص 98-99). حضرت پس از آگاهی او را او را به یکی از ستون های مسجد بست - و به قولی حبس کرد(نهج السعادة، ج 2، ص 557).
  7. امام حسن مجتبی (ع) پس از بیعت مردم با ایشان، فعالیت مخرب جاسوسان معاویه را زیر نظر داشت و دستور اعدام دو تن از آنها را که در کوفه و بصره جاسوسی می‌کرده و اخبار اردوی امام را به معاویه می‌نوشته‌اند، صادر کرده و آنها را گردن زدند و به معاویه نسبت به اعزام جاسوسان برای خرابکاری هشدار داده‌اند(مقاتل الطالبیین، ص ۳۳؛ الارشاد، ص ۱۸۸).

با توجه به موارد مذکور در سیره امیرالمؤمنین (ع) می توان نتیجه گرفت که منشاء بیشتر کشته های زمان حضرت  علی سیاسی بوده و قاعده حضرت در برخورد با مخالفان این بوده که تا مخالفان وارد مرحله عمل و توطئه نشده اند با آنان مدارا مینمود اما در صورت ظهور شواهد و قرائنی دال بر توطئه، کارشکنی و ارتباط با بیگانگان، به شدت با مخالفان برخورد می کرد.

ارسال نظر
captcha