«سدید» تاریخچه موسیقی ایران را بررسی می‌کند/ بخش چهارم
روی کار آمدن سلسله‌ی صفویه، مُتمّم دوره انحطاط و زوال موسیقی علمی ایران زمین است. چنانکه که گفته آمد، پس از یورش مغولان به ایران، سیری قهقرایی، دامنگیر تمامی عرصه‌های علمی کشور، من جمله موسیقی گردید. گرداب این قهقرا، در ادوار سلطنت صفویان است.
گروه فرهنگ و هنر «سدید»؛ محسن رفیعی: روی کار آمدن سلسله‌ی صفویه، مُتمّم دوره انحطاط و زوال موسیقی علمی ایران زمین است. چنانکه که گفته آمد، پس از یورش مغولان به ایران، سیری قهقرایی، دامنگیر تمامی عرصه‌های علمی کشور، من جمله موسیقی گردید. گرداب این قهقرا، در ادوار سلطنت صفویان است. از مشعل فروزان موسیقی ایران زمین، بیش از شعله‌ی لرزانِ شمعی رنجور بر جای نمانده بود. شمعِ نیم مرده‌ی موسیقی ایران زمین، که با وزشِ نسیمِ نازکی جان می‌داد، با طوفانِ دمنده‌ی صفویان، خاموشید و چشمه‌ی کم رمق الحان اقوام که با خاک واره‌ی ناچیزی می‌خشکید، با شنْ بادِ توفنده‌ی صفویان خوشید.
 
پس از قرن‌ها آشفتگی، با ظهور صفویان، اوضاع نابسامان سیاسی ایران زمین، به هنجار شد و قرار گرفت. پس از چند صد سال، با اهتزاز درفش سلسله‌ی صفویه، ایرانیان تحت لوای یک حکومت ایرانی، وحدت ملی خود را بازیافتند. مبرز‌ترین ره آوردِ سر بر کردنِ صفویان، رهایی ایرانیان از قیود مذلت بارِ خلافتِ بغداد نشینان و جَستن از دامگه استثمار خلفای مُتفرعنِ دین گُریز بود. شاهان صفوی، تکه‌های خاک صد پاره، اما نَگسَسته‌ی ایران زمین، که شرحه شرحه‌ی تازش تتاران و خوانش خلیفگان بود را به هم بند زده و بعد از قرونی متمادی، زنگار از نام ایران یکپارچه زدودند.

ایران به عنوان کشوری شیعه نشین، هماره در تقابلی بارز با دستگاه مستبد خلافت و حکومت‌هایی بود که به نام خلیفه خُطبه می‌خواندند و بر جان و مال ایرانیان می‌تاختند. برافراشتن پرچم تشیع و رسمیت بخشیدن به مذهب قاطبه‌ی ایرانیان، موجبات تبدیل کشور به پایگاهی متحد و یک دست در برابر حکومت‌هایی که چشم طمع بر این خاک داشتند را فراهم آورد.

به جهت اهتزاز قدرتمند درفش مذهب، که موجب قوامِ وحدت ملی و ضامنِ اقتدارِ صفویان بود، شاهان صفوی، روحانیون و علمای شیعه را برکشیده و بالاترین جایگاه در دربار را پس از خویش، به ایشان اختصاص دادند. به سبب گسست روند تعالی موسیقی در ایران زمین، شاکله‌ی موسیقی رایج در آغاز پیدایش صفویان، بیشتر، برآیندی از مجالس عشرت شاهزادگان تیموری بود که وجهی رامشگرانه و بزمی داشت. علما و مجتهدین دربار صفوی، موسیقی و عرفان را نافی مذهب تشخیص دادند. چه اینکه اشتهار و موقعیت صفویه به سبب پیشینه‌ی عرفانی این سلسله است.
 

بیشتر بخوانید:

شمه‌ای رونمایانه از وضعیت موسیقی ایران‌زمین از آغاز تا حمله مغول
شمه‌ای رونمایانه از وضعیت موسیقی ایران‌زمین از حمله مغول تا ابتدای سلطه‌ی تیموریان

شمه‌ای رونمایانه از وضعیت موسیقی ایران پس از ایلخانان تا پایان کار تیموریان


مسقط الرأسِ اجداد شیخ صفی الدین اردبیلی، که به فیروزشاه زَرین کُلاه می‌رسد، کردستان ایران است. شیخ صفی الدین، که در کلخوران اردبیل چشم به جهان گشود، به جهت طی نمودن راه عرفان و مسیر طریقت و در پی یافتن مرادی کامل و شیخی واقف، جلای وطن کرده و سفر آغاز می‌کند. ابتدا به اقلیم فارس سفر کرده و سپس در خطه‌ی گیلان، به خدمت شیخ زاهد گیلانی رسیده و در کسوت شاگردی، به حلقه‌ی مریدان شیخ می‌پیوندد.

پس از مدتی، شیخ زاهد گیلانی، دختر خویش را به عقد شیخ صفی الدین درآورده و از صفی الدین می‌خواهد که پس او، چراغ خانقاهش را روشن نگاه داشته و فرقه‌ی زاهدیه را در گیلان راهبری نماید. پس از وفات شیخ زاهد گیلانی، و پیشآمد کرد حوادثی چند، شیخ صفی الدین به ناچار، از گیلان خارج شده و به سوی خطه‌ی آذربایجان و شهر اردبیل مهاجرت می‌کند. شیخ صفی الدین، خانقاهی را در اردبیل بنا می‌دهد که مورد اقبال مردم و توجه صوفیان قرار می‌گیرد. کار شیخ صفی الدین چنان بالا می‌گیرد که خانقاهش، در شمال غربی ایران و اران و شروان، قطب دراویش و آمال مردمان و ملجاء بزرگان می‌شود. پس از شیخ صفی الدین اردبیلی، فرزندانش، بر وجهه‌ی خانقاه افزودند و در کار وسعت آن چنان کوشیدند که هر خانقاه، در هیات پایگاهی اجتماعی، پذیرای عامه‌ی مردم شد.

انحطاط در موسیقی با صفویان
قدرت شاه اسماعیل، بنیان گذار سلسله‌ی صفویه، برآیند هم شانگی صوفیان و طوایف همگرا با طریقت ایشان بود. شاه اسماعیل، هم آهنگی و محور اشتراک هواخواهان صفویه را، پیوستن به مذهب تشیع تعریف کرد؛ و در این رهگذار، فقیهان و عالمان، به وجیه‌ترین پایه و عظیم‌ترین جایگاه برکشیده شدند. مخالفت علما با موسیقی طرب گون، که ماتَرکِ دوره‌ی تیموریان و رایج‌ترین نوع موسیقی آن دوران بود، زمینه‌ی مطرود گشتن کُلیت موسیقی و تمامی وجوه آن در دربار صفویان و بالطبع در میان عامه‌ی مردم را فراهم آورد. پیش از پا گرفتن ساختار‌های سیاسی و اجتماعی نوین، همواره دربار پادشاهان و بارگاه سلاطین و آستانه‌ی حکام، کانون اجتماع هنرسازان و مرکز ثقل شعرا و ادیبان بوده است.

غیر از شاه عباس اوّل، تمامی پادشاهان سلسله‌ی صفویه با موسیقی و شعر به شدت مخالفت ورزیده و خرده شراره‌های به جا مانده از موسیقی ملی را هم منکوب و مخذول کردند. پس از سرخوردگی شعرا و موسیقی دانان از دربار شاهان صفوی و خِفّت جایگاه و منزلت ایشان در نظرگاه عوام، گروه گروه از این هنرمندان، جلای وطن کرده و به مهاجرتی ناخواسته به اقلیم حکومت‌های هم جوار، خاصه دربار گورکانیان هندوستان، تن دادند.

اگر در هنگامه‌ی سَراندازی ایلخانان و کُشتار تیموریان، ناظر ظهور و بروز موسیقی دانان و شعرایی به سان عبدالقادر مراغی و حافظ شیرازی بوده ایم، در گستره‌ی پُر مِکنت ۲۲۰ ساله‌ی سلسله‌ی صفویان، شاهد تجلی هیچ شاعر و موسیقی دانی نیستیم. اعدام جماعتی از موسیقی دانان توسط شاه تهماسب صفوی، شاهد مثالی از وضعیت این هنر در دوران حکومت صفویان است. موسیقی در این ادوار، در نهایتِ پستی و غایتِ حقارت بود. این علمِ هنر آجینِ فَخرْ فرسوده، که با حمیّت دانش افروزان ایرانی، طرزی طناز و شیوه‌ای شیوا و اسلوبی استوار یافته بود، لگد مالِ مطرود ِ روزگار صفویان گشته و در حضیضِ ذلت به سر می‌برد. غیر از شاه عباس اول، تمامی سلاطین صفوی، تیغ تیز عداوت با شعر و موسیقی را بر کمر آویخته و شرنگ ناسازی با این لعبت نَغز آفرینش را در کام ریخته بودند.

در فرمان شاه تهماسب به حکام ولایات، به سال ۹۳۶ قمری، چنین آمده است: (در غیر نقاره خانه‌های همایونی، که در ممالک محروسه است، دیگر جایی سرنا و ساز ننوازند و اگر معلوم شود که احدی سازی ساخته و هرچند دف (دایره) باشد، محکوم است...) شاه تهماسب، یکی از موسیقی دانان زمان خود را به جرم ملازمت با فرزندش، سلطان حیدر میرزا، به دار زد. پس از این، طبق فرمانی، تمامی موسیقی دانان و خوانندگان را به قتل رساند.

شاه عباس اول، خَلافِ دیگر سلاطین صفوی، مشتاق شنیدن الحان و پذیرای موسیقی دانان بود. چه اینکه شاه عباس صفوی، در خصیصه‌ای اخلاقی، جمع ضدین بود. معجونی از گذشت و ملایمت و بخشندگی و ذوق، با ملقمه‌ای از لئامت و خشونت و قساوت و ستمکاری، در نهاد این سلطان صفوی تجمیع گشته بود. به گفته‌ی اسکندر بیک مولف کتاب عالم آرای عباسی: (این شهریار کامکار برخلاف قاعده‌ی اهل روزگار، آب و آتش را با یکدیگر امتزاج داده و ضِدّین را با هم جمع نموده اند ...).

شاه عباس، تمامی دشمنان ایران را در هم کوبید و امنیت در کشور را که متزلزل بود، استوار ساخت. به سامان شدن ایران زمین در اوان این سلطان صفوی، مورد تایید همگان است. با اقداماتی هوشمندانه و تدابیری عقل پسند، آبادانی و صنعت و هنر و تجارت در ایرانِ زمان شاه عباس، به حد اعلا رسید. اصفهان، به سان نگینی درخشان، جلوگاه هنر و صنعت گشت و خاستگاه فنون و تجارت. شاه عباس، که خود، شعر می‌گفت و نقّاشی می‌کرد و ساز می‌زد و تصنیف می‌ساخت، اصفهان را به ملجاء هنرمندان و ماوای صنعتگران و مأمن معماران بدل ساخته بود. شاه عباس استادان موسیقی که در زمان اسلافش، روزگار خوشی نداشتند را مورد لطف و حمایت خویش قرار داد. هرگاه که از وَرز سیاست ملول می‌شد و از کار مُلک فراغت می‌یافت، به مجلس بزم و طرب می‌نشست و ساعت‌هایی متمادی را به شنیدن ساز و آواز می‌گذراند. در این مجالس، شاه عباس که از فن نوازندگی و رموز خوانندگی بی بهره نبود، گاه ساز می‌زد و گاه تصنیف می‌ساخت. اسکندر بیک تُرکمان، منشی مخصوص شاه عباس، در مقاله‌ی دهم عالم آرای عباسی می‌نویسد: « در موسیقی و علم ادوار و قولِ عمل، سرآمد روزگارند و بعضی از تصانیف آن حضرت در میانه‌ی ارباب طرب، مشهور و معروف است و زبانزدِ اهلِ ساز.»

چه اینکه؛ موسیقی مطلوب و مصرفی شاه عباس و مریدانش، بیشتر موسیقی طرب و رامشگری بود. موسیقی دانانی که به دربار شاه عباس راه پیدا می‌کردند، بیشتر در هیاتِ مُعین العیش بودند. اکثر نغمات نواخته شده در دربار این پادشاه مقتدر صفوی، الحان خاصِ مجلس عِشرت و لَعب بود. موسیقی رایج در مجالس شاه عباس، همان الحانی ست که موسیقی دانان نژاده و شریف ایرانی، هماره از آن اجتناب کرده و فقیهان دربار صفویه آنرا مطرود می‌دانستند.

تنها فروزه‌های موسیقی در سلسله‌ی صفوی، در زمان شاه عباس اول، مشتعل بود. جز شاه عباس، دیگر سلاطین صفوی، سر سازگاری با موسیقی را نداشته و پرداختگان به این هنر را به نهایت مذلت و پستی و خِفّت کشاندند. هنر موسیقی ایران زمین که پس از گذار از عصر سلطان حسین بایقرا و وزیر هنر پرورش، امیر علیشیر نوایی، بدون حمایت و پشتیبان رها شده بود و به غضب شاه تهماسب و بی مِهری سلطان محمد خدا بنده، گرفتار آمده بود، با عنایات شاه عباس، نفسی تازه کرد و جانی دوباره گرفت. چه اینکه پس از درگذشت شاه عباس و روی کار آمدن دیگر سلاطین سلسله‌ی صفویه، دگر باره، روزگار محنت و اِدبار اهالی موسیقی، آغاز گشت. در این میان، از نقش تعزیه و موسیقی مذهبی در حفظ و پاسداشت موسیقی ایرانی نمی‌توان غافل ماند. در بحبوحه‌ای که جانشینان کج اندیش و نالایق شاه عباس، عرصه را بر موسیقی ایرانی تنگ کرده بودند، نغمات این هنر کارآمد، در اقوال روضه خوانان و نوحه‌های مداحان و نوای تعزیه گردانان، تجلی پیدا کرد و مانایی یافت.

اولین دسته‌های رسمی عزاداری برای ائمه‌ی معصومین، خاصه حضرت اباعبدالله علیه السلام، در حکومت آل بویه، شکل گرفت. آل بویه نه تنها در ولایاتی از ایران زمین که تحت تسلط ایشان بود، به عزاداری سیدالشهداء علیه السلام، رسمیت بخشیدند، بلکه، پس از شکست المستکفی بالله، خلیفه‌ی عباسی، توسط احمد (معزالدوله دیلمی)، عزاداری در بغداد و سایر بلاد اسلامی تحت حکومت آل بویه نیز رسمیت پیدا کرد. در زمان صفویه، که مذهب تشیع در سراسر ایران رسمیت یافته بود، مراسم عزاداری ماه محرم، با شکوه بیشتری برگزار می‌گردید. در زمانی که موسیقی در اقل وضعیت خویش قرار داشت، استفاده‌ی مداحان و نوحه سرایان، از دستگاه و نغمات موسیقی ایرانی و استمرار این موضوع، موجبات حفظ و اشاعه‌ی موسیقی ملی را فراهم آورد.

در نمایش تعزیه هم وضع بدین منوال بود. شبیه خوانِ شخصیتِ حضرت کبری زینب سلام الله علیها، اشعارش را در گوشه‌های دستگاه شور و آواز دشتی می‌خواند. شبیه خوان شخصیتِ حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام، ابیاتش را در گوشه‌های دستگاه چهارگاه بیان می‌کند و شبیه خوان شخصیتِ حضرت اباعبدالله علیه السلام، دستگاه نوا و راست پنج گاه را بر می‌گزیند...
بررسی نقش تعزیه در پاسداشت نغمات موسیقی ملی، مبحثی مطول است که ان شاءالله در جای خود به آن خواهیم پرداخت.

انتهای پیام/
Iran (Islamic Republic of)
غفاری
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
احسنت. عالی
Iran (Islamic Republic of)
عزیزی
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
تقریبا نا امید شده بودیم. ممنون
Iran (Islamic Republic of)
سبزواری
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
استاد رفیعی نازنین، طولانی شدن زمان نشر مقالات‌‌، از تب و تاب پرداختن به آنها می کاهد.
Netherlands
پناهی
۲۰:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
سلام بر دوستان عزیز و استاد رفیعی بزرگوار. کاملا درست و صحیح روایت شده است. آفرین بر شما.
Netherlands
حیدر نجاتی
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
با عرض سلام خدمت جناب رفیعی، دانشمند گرانقدر و عزیز. اگر موسیقی در زمان صفویه مهجور شد در عوض معمادی و نقاشی و خوشنویسی به اوج رسید. این تناقض چگونه توجیه پذیر است؟
Netherlands
حیدر نجاتی
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
با عرض سلام خدمت جناب رفیعی، دانشمند گرانقدر و عزیز. اگر موسیقی در زمان صفویه مهجور شد در عوض معمادی و نقاشی و خوشنویسی به اوج رسید. این تناقض چگونه توجیه پذیر است؟
Netherlands
فاطمه مرادی
۲۱:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
بسیار عالی. خیلی استفاده بردیم. محبت کنید و قسمت های باقی مانده را سریعتر انتشار دهید. ممنون.
Iran (Islamic Republic of)
رچبی
۰۶:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
الحق که به عمری انتظار می ارزید. دست مریزاد استاد
Iran (Islamic Republic of)
رنجبر
۰۶:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
تاوان این خسران فرهنگی را داده ایم. امروز باید از سراسر دنیا برای تحصیل موسیقی به ایران می آمدند. بسیار تاسف برانگیز است.
Iran (Islamic Republic of)
منصور آمریان
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
خدا قوت استاد. عالی ست. ممنون از زحمات شما
Iran (Islamic Republic of)
زهره عبادی
۰۷:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
ممنون از مدیران سایت سدید و آقای دکتر رفیعی، اعدام موسیقی دانان توسط شاه تهماسب را برای اولین بار می بینم. آیا این اتفاق به خاطر مخالفت صفویه با موسیقی بوده و هیچ علت دیگری نداشته است؟ باورش سخت و دردناک است.
Iran (Islamic Republic of)
خداشناس
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
بسیار خوب و عالمانه. ممنون از دکتر رفیعی عزیز و سایت وزین سدید
Iran (Islamic Republic of)
یعقوب صفا
۱۸:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۱
جناب رفیعی، استاد و رفیق عزیزم،
معدل خدمات فرهنگی صفویه، مثبت است. اگر بنا بر مصلحت، موسیقی را مهجور کردند، اما هنرهای تجسمی را به قول خودتان، به حد اعلای خویش رساندند. نمی توان صفویه را ذلیل این یک دلیل کرد. ممنونم.
Netherlands
احمد علی سرحدی
۰۰:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
درود بر شرفت محسن رفیعی. لذت بردم
Iran (Islamic Republic of)
یوسف مختاری
۱۳:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
به به. بسیار خوب. استفاده کردیم.
Iran (Islamic Republic of)
نجاتی
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
ممنون آقای رفیعی. خسته نباشید
Iran (Islamic Republic of)
خادمیان
۲۲:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور ...
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
دانابی فر
۰۰:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
ضمن سپاس از زحمات آقای رفیعی،
لطفا ذکر کنید که رفرنس شما در این تحقیقات چیست؟
طیق کدام منبع، اجداد شیخ صفی الدین اهلکردستان ایران بوده اند؟
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
عالمی
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
تعبیر جناب رفیعی بسیار زیباست. به قول ایشان، اگر مغولان مشعل موسیقی را به شمعی نیمه جان تبدیل کردند، صفویه آن شمع را هم خاموش کرد. به عقیده ی بنده، عصر صفوی، دوران زوال خرد گرایی در ایران و حاکمیت خرافات است. مشقات ک مرارت های ملاصدرا، زنگ خطر سقوط خردورزی در ایران بود.
Iran (Islamic Republic of)
عسگری نسب
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
فیروز شاه زرین کلاه، جد اعلای شیخ صفی الدین اردبیلی، طبق تمامی اسناد موجود، اهل کردستان ایران است. کمترین جستجو در منابع تاریخی، مبین این موضوع است.
Iran (Islamic Republic of)
قیومی
۲۲:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۴
لحظه شماری می کنم که هر چه زودتر به دوران معاصر برسید. می خواهم ببینم که دولتمردان ما چه گلی به سر موسیقی ایرانی زده اند؟
ارسال نظر
captcha