کودتای ۲۸ مرداد از آن دسته وقایع تاریخی است که هربار براساس شرایط روز تحلیل میشود و ابعاد تازهای از این تجربه برای ما مکشوف میشود. در گفتگو ی ذیل این تجربه را بازخوانی کردیم.
جریانی بهنام دموکراسیخواه، غربگرا یا لیبرال در تاریخ معاصرمان میشناسیم که البته همه این اسامی با تسامح به آنها اطلاق میشود. یکی از نمادهای آن دکترمصدق است. طبیعی است که اینها باید طرفدار قانون و ارزشهای دنیای جدید باشند؛ اما هر موقع حوزه نفوذ پیدا میکنند یا خودشان بهصورت استبدادی عمل میکنند یا آمادهگر دیکتاتوری بعدی میشوند. شما آیا با این مسأله موافقاید؟ دلیلش چیست؟
معمولا کسانی که شعارهای آزادیخواهی، مساوات و عدالت میدهند، زمانیکه بهقدرت میرسند، قطعا برایشان حفظ قدرت اولویت پیدا میکند؛ چراکه در موضعی متفاوت از قبل از رسیدن به قدرت ظاهر میشوند. بنابراین، شما میبینید بسیاری از گروههای سیاسی و احزاب در جریان رقابتهای انتخاباتی شعارهای مثبت و انسانی و سازنده دارند، وقتی بر سر کار میآیند، مشکلی از مشکلات مردم را حل نمیکنند؛ بلکه به مشکلات اضافه میکنند؛ چون میخواهند قدرت بهدستآمده را حفظ کنند. از طرف دیگر، بهطورمعمول غالب این جریانهای سیاسی که شعارهای مثبت و سازنده میدهند، اعتقاد راسخی به خدا و قیامت ندارند. همان اصل معروف سیاسی که میگوید هدف وسیله را مباح میکند. مصدق قبل از اینکه نخستوزیر شود، سخنانش با عملکرد بعد از نخستوزیری متفاوت است. بعد از نخستوزیری است که فداییان اسلام را زندانی و تبعید میکند و حتی حاضر به ممنوعیت ورود و فروش مشروبات الکلی نمیشود و استدلال میکند سالانه ۱۰ میلیون تومان از فروش مشروبات الکلی سود میبریم. همین مصدق قبل از اینکه نخستوزیر شود، آیتالله کاشانی را بهعنوان مرجعی انقلابی میستاید که در ملیشدن نفت تأثیرگذار بود؛ اما وقتی بهقدرت میرسد، برای حذف آیتالله کاشانی هرکاری که لازم است، انجام میدهد. همین مصدق میبینید وقتی مقداری در مجلس احساس میکند موقعیت پیدا کرده است، یکمرتبه خواستار اختیارات تام میشود و میگوید مجلس هیچگونه اظهارنظری درباره فعالیتهای من نکند. درصورتیکه در هیچ جای دنیا چنین امکانی وجود ندارد و نخستوزیر، رییس قوه مجریه است و باید مصوبات مجلس را اجرا کند. متأسفانه در کشور ما حتی بعد از انقلاب تاکنون، همین منوال جریان داشته است. مصدق بهدلیل اینکه مجلس حاضر نمیشود اختیارات تام را به او بدهد، مجلس را منحل میکند و این دقیقا همان تفاوت قبل و بعد از انتخابشدن و رویکارآمدن است.
این مسأله که گفتید هر رییسجمهوری میآید و اختیارات تام را طلب میکند، ریشه تاریخی دارد؟
ما از ابتدای انقلاب تابهامروز این مشکل را داریم و هنوز پذیرفته نشده است که رییسجمهور رییس قوه مجریه است؛ یعنی باید مقررات مملکت را اجرا کند. متأسفانه رؤسای جمهور خودشان نظریهپرداز، قانونگذار و قاضی میشوند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تابهحال، نه مجلس در رأس امور بوده است نه قوه قضاییه در جایگاه خود.
مسأله دیگر درباره نسبت فداییان اسلام و آیتالله کاشانی با دکترمصدق است. عدهای معتقدند فداییان اسلام اولویت را نمیشناختند. اولویت ملیشدن نفت بود؛ اما فداییان اسلام به اجرای احکام اسلامی چسبیده بودند. این نقد درست است؟
این دو مطلقا نافی و متضاد یکدیگر نیستند. مبارزه و مقابله با انگلیس برای ملیکردن صنعت نفت را جهادی ملی میدانیم و اجرا کردیم و موفق شدیم. درعینحال، باید ما برخی اصول خود را اجرا میکردیم. حداقل این مسأله این است که جلو مشروبات الکلی را بگیرند. اتفاقا در زمان جنگ، عدهای میگفتند چرا اینقدر حجاب زنان برای شما مهم است؛ درحالیکه ما در جنگ هستیم و مسائلی از قبیل: گرانی، احتکار و اختلاس همینطور است.
در دوره دکترمصدق یک مسأله پررنگ است و آن مسأله نفت است. مدل اجرای کشور در آن زمان و حتی درحالحاضر طوری بوده است که جریان طرفدار مذاکره با آمریکا میگفته چارهای جز مذاکره نداریم؛ چون باید نفت را بفروشیم و ارتزاق کنیم. بهنظر شما، این حرف چقدر استناد دارد و چه راهی پیش روی ماست؟
یکی از اصول استراتژیک نظام سلطه این است که دولتهای دیگر باید وابستگی اقتصادی کامل داشته باشند. بهعبارتدیگر، زندگی آنان باید به کالای ثابت بستگی داشته باشد. اقتصاد تکمحصولی یکی از شگردهای استعمار برای تداوم سلطه خود بر سرزمینهای دیگر است. ما در جریان ملیشدن صنعت نفت این موضوع را درک کردیم که میشود با یکیدو سال سختیکشیدن، از اقتصاد اتکا به نفت نجات پیدا کرد و در آن دوره دیدیم که مردم تمام پساندازهای خود را به دولت دادند که میخواهیم کشور بدون نفت اداره شود. ریز همکاریهای مردم در اسناد وجود دارد؛ بههمیندلیل، انگلستان و آمریکا نگران شدند که اگر قرار باشد الگوی ایران در ملیکردن نفت موفق شود، کشورهای دیگر از این الگو تبعیت میکنند و عملا نظام سلطه با مشکل بسیار بزرگی مواجه میشود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم باید این کار را انجام میدادیم؛ اما متأسفانه دولتهای ما همت نکردند و خوشبینانه با مسائل بلندمدت برخورد و فکر میکردند همیشه میتوانیم نفت را بفروشیم و صدهامیلیارد تومان درآمد داشته باشیم؛ بنابراین، نیازی نیست از اتکا به نفت خارج شویم. حضرت امام بهصراحت به این نظریه در وصیتنامه خود حمله کرده است، همینطور مقام معظم رهبری. شاید این تحریمها باعث شود تکانی به خودمان بدهیم و شاید روزی بتوانیم این ملت را از وابستگی به نفت بگیریم.
چرا در ۲۸ مرداد مردم مانند قیام ۳۰ تیر همراهی نکردند؟
بعد از تصویب قانون ملیشدن صنعت نفت و شروع به اجرای آن، دولت انگلستان تصمیم گرفت باردیگر سلطه کامل بر ایران را بهدست آورد؛ بنابراین، هدف اصلی و مهم کودتای ۲۸ مرداد تصرف مجدد نفت ایران و ازبینبردن ملیشدن با تشکیل حکومت سرکوبگر بهگونهای بود که هیچکس در کشور جرأت نفسکشیدن نداشته باشد. بعد از ۲۸ مرداد حکومت نظامی، ساواک و تیمور بختیار جریانهای سیاسی را خفه و نشریهها و مردم را سرکوب میکنند؛ مشابه مسألهای که در مصر رخ داد و علیه محمد مرسی کودتا کردند.
فقط سرکوب شدید بود یا اینکه مردم هم همراهی نداشتند؟
پیروزی کودتا زمینههای داخلی هم داشت و آن زمینه ناشی از اختلافاتی بود که بین مسوولان کشور بهوجود آمد و باعث سرخوردگی مردم شد. همچنین، هرجومرج بهگونهای بود که مردم را نگران میکرد.
بهنظر شما هدف دشمن از کودتا صرفا اقتصادی و سیاسی بود؟
یکی از مسائلی که درباره کودتای ۲۸ مرداد حتی امروز موردغفلت قرار میگیرد، این است که فکر میکنند دنیا با ما مشکل اقتصادی یا سیاسی دارد. باید گفت: حتی اگر مشکلات سیاسی و اقتصادی را حل کنیم، امکان توافق دنیا با ما نیست؛ مگر اینکه بهطورکامل از عقاید خود دست برداریم و دنبالهرو عقاید آنان باشیم. سندی وجود دارد که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، پنج افسر سیا که متخصص کار فرهنگی بودند، به ایران آمدند و با بودجهای بدون سقف در ۱۲ رشته کار خود را شروع کردند. کتاب «قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد» صفحه ۴۴ و کتاب «سیاست خارجی آمریکا و شاه» نوشته مارک گازیوروسکی متن این سند را آورده است: «درست در همین زمان مرداد ۱۳۳۲ که سازمان سیا ترتیب کودتا برای سرنگونی مصدق نخستوزیر ایران را دارد، انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه برنامهای را برای کمک به فارغالتحصیلان ایرانی در آمریکا برای یافتن کار در ایران بهاجرا درآورد و از سازمانهایی مثل انجمن ایران و آمریکا و سازمان پیشاهنگی ایران و باشگاه بینالملل روتاری و لاینس پشتیبانی بهعمل آورد. دستکم سه تن از پنج تن نماینده انجمن دوستداران آمریکایی خاورمیانه در ایران از افسران شاغل یا بازنشسته سیا بودند. همزمان با تغییر سیاستهای آمریکا نسبت به ایران، انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا که تا آن زمان حرکت سیاسی نداشتند، ناگهان هماهنگ با نظر مقامات آمریکا به مخالفت با شاه پرداختند و بهصورت عامل فشاری بر حکومت ایران قبل از کودتا برآمدند...». درواقع، یکی از اهداف مهم کودتای ۲۸ مرداد اسلامزدایی در ایران بود.
منبع : صبح نو