گروه وحدت فرهنگ سدید- محمد موحد: برای اثبات وحدت وجود از طریق معرفت به خداوند می توان به تعابیر زیر اشاره کرد:
به تعبیر امام رضا(ع) در کتاب توحید صدوق: لم يزل واحدا لا شيء معه فردا لا ثاني معه؛ خداوند پیوسته واحد است و هیچ چیزی با او نیست و یگانه ای است که دومی ندارد.
همچنین امام علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: واحد لا بعدد؛ یعنی خداوند واحد است ولی نه آن واحدی که در مقوله اعداد باشد و بتوان در کنار آن دومی و سومی و چهارمی و ... فرض کرد بلکه وحدت خداوند طوری است که با وجود لایتناهی خودش تمامی چیزهایی که دومی و سومی و... میپنداریم را دربرگرفته است و همه را در قلمرو خودش فانی کرده است. پس تمامی مخلوقات غرقه در آن حقیقت مقدس هستند نه اینکه در کنار آن قرار گیرند. به بیان دیگر، مخلوقات همان ظهورات و رشحات و تجلیات وجود لایتناهی می باشند.
اثبات وحدت وجود از طریق معرفت به خداوند
نکته بعدی که از روایات اهل بیت(ع) بدست می آید اینست که هر کسی وجود را مستقیماً به خود آن می شناسد نه به واسطه چیزی دیگر، چون همه مخلوقات غرقه در آن حقیقت مقدس هستند و آن حقیقت نورانی از خودِ آنها به آنها نزدیکتر است. برای تایید این مطلب به حدیثی از امام صادق علیه السلام که در توحید صدوق آمده است توجه بفرمایید:
من زعم أنه يعرف الله بحجاب أو بصورة أو بمثال فهو مشرك لان الحجاب و المثال و الصورة غيره و إنما هو واحد موحد فكيف يوحد من زعم أنه عرفه بغيره إنما عرف الله من عرفه بالله فمن لم يعرفه به فليس يعرفه إنما يعرف غيره
هر کس بپندارد که خداوند را به وسیله حجاب یا صورت یا مثالی شناخته است چنین شخصی مشرک است چرا که حجاب و مثال و صورت غیر از خودِ وجود هستند و وجود خداوند یک حقیقت واحد و یگانه و تک و تنهاست پس چگونه کسی که می پندارد او را به وسیله غیر او شناخته است به یکی بودن او اقرار کرده باشد؟
در واقع امام صادق(ع) می خواهند این حقیقت را بیان کنند که اگر کسی بپندارد خداوند را به وسیله چیزی غیر از خودِ خداوند شناخته است ابتدا یک وجود دومی را در کنار خداوند اثبات کرده و سپس این طور گمان کرده است که به وسیله آن وجود دومی توانسته است وجود اولی را بشناسد. امام صادق علیه السلام بر مبنای این مقدمه در ادامه حدیث تصریح می فرمایند:
فقط و فقط کسی خداوند را شناخته است که او را مستقیماً به خود او بشناسد پس هر کس بپندارد که خداوند را به وسیله چیزی غیر از خودِ او شناخته است اصلاً خداوند را نشناخته است بلکه صرفا غیر او را شناخته است.
پس طبق فرمایش امام صادق علیه السلام هر کس وجود را مستقیماً به خود وجود میشناسد نه به وسیله چیزی دیگر؛ اما شناخت ماهیات و مخلوقات که همان ظهورات و تجلیات وجود هستند به طفیلی وجود انجام می شود یعنی آنها را مستقیماً به وسیله خودشان نمی شناسیم. امام صادق علیه السلام درباره شناسایی ماهیات به وسیله وجود این گونه می فرمایند:
لا يدرک مخلوق شيئا الا بالله
هیچ مخلوقی چیزی را ادراک نمی کند مگر به وسیله خداوند.
پس دانستیم که هر چند خداوند مستقیما به وسیله خود او شناخته میشود اما مخلوقات او مستقیما به وسیله خود آن مخلوقات شناخته نمی شوند بلکه به طفیلی همان وجودی که خالق آنهاست و از درون و بیرون به آنها احاطه دارد، شناخته می شوند.
نکته دیگری که ذکر آن ضروری است این است که طبق روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هیچکس به شناخت کنه حقیقت وجود راه ندارد بلکه ما همیشه وجود را در آینه ماهیات و مخلوقات او شناسیم.
عدم دسترسی به کنه خداوند
کنه خداوند در روایات شیعه اثناعشری اشاره به همان حقیقت غیبیه خداوند دارد که در علم عرفان نظری به آن هویت غیبیه می گویند و هیچ کس نه در دنیا و نه در آخرت بدان دسترسی نخواهد داشت؛ در احتجاج طبرسی ضمن حدیثی از امام رضا علیه السلام می خوانیم:
كنهه تفريق بينه و بين خلقه
طبق عبارت فوق، کنه وجود حق تعالی از مخلوقات جدایی و مفارقت دارد؛ پس ما هیچ گاه وجود را در کنه او نخواهیم شناخت بلکه همیشه در آینه مخلوقات و اشیا و ماهیات خواهیم شناخت. به همین دلیل امام حسین علیه السلام در دعای عرفه خطاب به خداوند می فرمایند که من تو را در تمام اشیا ظاهر و آشکارا شهود کردم و شناختم: فرایتک ظاهرا فی کل شیء؛ پس تو را در تمام اشیاء ظاهر دیدم.
به عبارت امام حسین علیه السلام دقت شود که ایشان می فرمایند خداوند را در آینه اشیا و مخلوقات و ماهیات شناخته اند نه در کنه خداوند و هویت غیبیه او که هیچ کس بدان راه ندارد.
بنا بر مطالب گفته شده اکنون میتوانیم نتیجه ای مهم بگیریم و آن اینکه طبق معارف اهل بیت(ع) هر چند ما وجود را مستقیما به خود وجود می شناسیم ولی آن را فقط در آینه مخلوقات و ماهیات شهود میکنیم نه در کنه حقیقت او؛ به عبارت دیگر شناخت ما نسبت به خداوند در قلمرو مخلوقات او رخ می دهد. البته دانستیم که مخلوقات هرگز وسیله شناخت ما نسبت به خداوند نیستند اما محل شناخت ما نسبت به خداوند می باشند.
نکته دیگر اینکه وجودِ لایتناهی خداوند هرچند بسیط است ولی وقتی ظهورات آن را نسبت به مخلوقات و کثرات در نظر بگیریم به منظور تحلیل کردن به مراتب مختلفی دسته بندی میشود که در بخش مراتب وجود مفصلا آنها را توضیح می دهیم.
قاعده وحدت وجود یک اصل مهم در مباحث دینی می باشد که به تعبیر امام خمینی(قدس سره) در کتاب مصباح الهدایه، منطبق بر آیات قرآنی و روایات نورانی و برهان های عقلانی و مکاشفات عرفانی می باشد. شناخت صحیح این قاعده کلید ورود به بطن آیات و روایات می باشد و زندگی انسانها را در عرصههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی منطبق بر نگرش توحیدی می گرداند.
البته پذیرش قاعده "وحدت وجود" هرچند بسیاری از شبهات را حل می کند ولی ممکن است برای برخی از اذهان مبتدی در ابتدای امر شبهاتی را هم ایجاد کند که همه آنها با تامل و مطالعه در نصوص دینی بر طرف خواهد شد و پس از مدتی شخص مطالعه کننده متوجه خواهد شد که آن شبهات اصلا محلی از اعراب نداشته است.