گروه گفتمان فرهنگ سدید- احسان مهرکش: مسأله حجاب را از زوایای مختلفی میتوان مورد واکاوی قرار داد؛ آنچه در این مجال مطمح نظر نگارنده است تحلیل این مفهوم با توجه به «چند صدائی دستگاههای حاکمیتی و مجموعههای خودجوش فرهنگی در خصوص مسأله حجاب با ارائه راهکار» است. برای تحلیل عبارت فوق میتوان عواملِ «بی اعتقادی برخی مسؤلین به مسأله عفاف»، «برخورد ننمودن صحیح با بی حجابی»، «کوتاهی در امور مهمتر»، را به عنوان چند صدائی دستگاههای حکومتی ذکر کرد و «تبلیغ»، «تشکیل ستاد بحران و هماهنگی همه دستگاهها» و «لزوم ضمانت اجرائی صحیح» را به عنوان راهکار پیشنهاد داد؛ این عامل اخیر یعنی ضمانت اجرائی، دقیقاً با عامل دوم در بخش اول یعنی «برخورد ننمودن صحیح با بی حجابی» نقشی دو سویه دارد و میتواند توجه دوچندان را متوجه خود سازد. همهی این موارد نیازمند توضیحاند که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرند.
چند صدائی دستگاههای حاکمیتی
در بخش اول عواملی که مربوط به چند صدائی حکومت است مورد بررسی قرار میگیرند.
اول: کوتاهی در امور مهمتر
یکی از عوامل بی حجابی در جامعه و همچنین واکنش در برابر تذکرات لسانی در خصوص حجاب، تأثیر روانی ناشی از عدم توجه به اموری است که از مقوله حجاب مهمتراند. گناه تضییع حقوق بیشتر است یا بدحجابی؟ پارتی بازی و عدم شایسته سالاری و رانتخواری گناه قبیح تری است یا بدحجابی یک خانم؟ زشتی رباخواری که در قرآن جنگ با خدای متعال معرفی شده است شدیدتر است یا بدحجابی یک زن در انظار عمومی؟ بنا به آنچه در متون روایی و متن قرآن کریم آمده است هر چند هیچ گناهی را نباید کوچک شمرد، اما میتوان گفت زشتی و عقوبت گناهانی، چون تضییع حقوق، پارتی بازی و رانتخواری و رباخواری بسیار شدیدتر از بیحجابی است.
اما وقتی فرد در جامعه مشاهده میکند با پارتی بازی و رانتخواری از رسیدن به حقی محروم شده، در مقابل تذکرات لسانی پرامون حجاب نمیتوانند پذیرش قلبی داشته باشد؛ طبیعی است اگر به فردی که حقی از او در یکی از دستگاههای دولتی ضایع شده است، حجاب یادآور شویم، او نپذیرد و در پاسخ بر مطالبه حق خود از سوی ما به جای مطالبه حجاب، تاکید کند؛ یا اگر به جوانی که مشاهده میکند فرد دیگری که شایستگیهایی به مراتب کمتر از او دارد به موقعیتی بهتر از او دست یافته، مسألهای شرعی از جمله حجاب یادآور شود، با انکار مواجه شویم؛ همچنین در سطحی دیگر اگر رزق مردم به وسیله ربا مخلوط به حرام شود، اثر وضعی آن این است که حرف حق با انکار مواجه خواهد شد چرا که مطابق نص آیه ۴۲ سوره مائده حرام خوری مساوی با نپذیرفتن حق است.
این نحوه مواجهه با مسائل اخلاقی و تذکرات و امر به معروفهای دینی، لازمه طبیعی و تاثیر روانی ناشی از عدم رعایت اولویت در برخورد با مسائل است، چرا که در کشور و حکومت اسلامی، هر رفتار خلاف اخلاق و مروت و شرع از سوی کارگزاران آن، به پای دین و کلیت حکومت گذاشته میشود.
بخش دوم: عدم برخورد صحیح با مقوله بی حجابی
برخورد ننمودن صحیح با بی حجابی زمانی خودنمائی میکند که برخورد تبلیغی مناسب که در بخش بعدی به آن اشاره میشود به صورت صحیح صورت گیرد و دستگاهای تبلیغی وظیفه خود را به درستی انجام دهند. برای توضیح این عامل باید به مطلب زیر که از استاد حسن زاده عاملی نقل شده توجه نمود. ایشان در کتاب هزار و یک نکته مینویسند:
«اگر موجودی فرض شود که اندامش با یکدیگر تناسب نداشته باشد، عمر آن موجود کوتاه خواهد بود؛ به عنوان مثال اگر انسانی سر، گوش و پاهای بزرگ و دستان کوچکی داشته باشد و سایر اندام او نیز به همین شکل فرض گردد، عمر آن کوتاه خواهد بود. ایشان برای تثبیت این مثال به آیه ۲۵ سوره حدید ـ. که در آن ارسال رسل و کتب در یک طرف و انزال آهن در طرف دیگر قرار داده شده است ـ. استناد کرده و میفرمایند همان طور که اجزاء موجودات باید تناسب داشته باشد تا قابلیت دوام برای آن فرض شود، در جامعه نیز باید تبلیغ (رسل و کتاب) و تحدید (آهن) با هم هماهنگ باشد تا جامعه پایدار بماند-».
حال در جامعه کنونی نیز مطلب همین گونه است و باید تبلیغ (یعنی قسمت اول آیه ۲۵ سوره حدید که به رسل و کتب اشاره دارد) و مسائل اجرائی (یعنی قسمت دوم آیه که به آهن اشاره میکند) با هم هماهنگ باشد و به همان اندازهای که تبلیغ شده است، مسائل اجرائی و پلیسی تحقق یابد وگرنه جامعه به حجاب و عفاف نخواهد رسید؛ خلاصه آن که تا تبلیغ از ناحیه نهادهای مربوطه نظیر «خانواده»، «حوزههای علمیه»، «سازمان تبلیغات» و مانند آن سامان نیابد و از طرفی به همان اندازهای که تبلیغ شده است مسائل اجرائی و پلیسی نسبت به آن محقق نشود، نباید در جامعه انتظار مشاهده حجاب و عفاف داشت.
بخش سوم: بی اعتقادی برخی مسؤولین به مسأله عفاف
عدم اعتقاد افراد مسؤول به حجاب یکی از عوامل مهم در تحقق بی حجابی در جامعه است و به نوعی چند صدائی در جامعه را نشان میدهد. تبیین مطلب فوق منوط به توجه تام و دقیق به یک مقدمه است که نقش مثال را در مسأله مورد بحث یعنی عفاف و حجاب ایفا مینماید.
بر آشنایان به آموزههای مارکس مخفی نیست که نظریات مارکسیستها بر نفی مالکیت خصوصی استوار است، به این معنا که احدی از نظر اقتصادی به دیگری وابسته نیست و مالکیت خصوصی باید به کلی از بین برود.
حال سؤال مهم آن است که به چه دلیل مارکس این نظر را دارد. جواب آن را باید از کتابهای دسته اول که نظریات او را منعکس نموده است جستجو نمود. «فردیش انگلس» دوست و هم عصر مارکس در کتاب «منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت» چهار نوع خانواده ذکر نموده است که در هیچ کدام از آنها مالکیت خصوصی وجود نداشته است:
««وی خانوادههای «هم خون» را اولین مرحله خانواده معرفی نموده است و بیان میدارد در این نوع خانواده گروههای ازدواجی به حسب نسل تربیت مییابند، یعنی تمام پدربزرگها و مادربزرگها در محدوده خانواده همگی شوهران و زنان یکدیگرند و همین امر در مورد فرزندان آنها نیز صادق است به این معنا که زادههای دختر و پسر درجه اول و درجه دوم و درجات بعدی همه برداران و خواهران یکدیگر هستند و دقیقا به همین علت همه شوهران و زنان یکدیگرند. انگلس سپس مراحل بعدی خانواده را در نامهای «خانواده پونالوائی»، «خانواده یارگیر» و «خانواده تک همسر» معرفی کرده و بعد از تصریح به این که خانواده پونالوائی همان خانواده هم خون است با محدودیت کمتر، مینویسد در خانواده یارگیر یک مرد در میان زنان بی شمار یک زن اصلی دارد و خود آن مرد در میان مردان دیگر شوهر اصلی آن زن است»».
اگر صدر و ذیل کتاب انگلس مورد بررسی قرار گیرد به روشنی معلوم میشود که در عهد باستان تا زمان پیدایش اموال زیاد به وسیله گسترش کشاورزی و دامپروری، مردم در گروهها و قبیلهها، به صورت اشتراکی زندگی مینموده اند و یک نوع روابط مقاربتی ضربدری میان آنان حاکم بوده است.
آن چه در این مجال مطمح نظر نگارنده است تاریخ نویسی و یا نقل جراید در یک تحقیق علمی نیست، بلکه تحقیق این مطلب است که معلوم شود نفی مالکیت خصوصی به چه دلیلی به منصه ظهور رسیده است و جواب این سؤال به خوبی از طرز تفکر مارکس و دوست او انگلس هویدا است، یعنی وقتی آرمان مارکسیستی در حوزه خانواده چیزی باشد که «همه زنان، همسر همه مردان و همه مردان، شوهر همه زنان دانسته شوند»، نتیجه آن چیزی جز نفی مالکیت خصوصی نیست.
حال در موضوع مورد بحث نیز مطلب همین گونه است، وقتی برخی از مسؤلین اعتقادی به مسأله حجاب نداشته باشند، مردم نیز که به تصریح امیرالمؤمنین علی «علیه السلام» تابع و پیرو افراد مسؤول اند، اعتقادی به مسأله حجاب نخواهند داشت. خواننده از سخن پیش گفته تعجب نکند همین چند روز پیش در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو از طرف یک نماینده مجلس نقل شد که وی در جواب یک گزارشگر گفته بود که حجاب یک مسأله شخصی است و بزودی روزی فرا خواهد رسید که زنان بتوانند آزادانه ـ. به زعم او ـ. بدون چادر و روسری در خیابان ظاهر شوند! آیا این سخن از یک نماینده دلالت بر این ندارد که او اعتقادی به حجاب ندارد؟ آیا این سخن از سوی یک فرد مسؤول چند صدائی را در جامعهای که هر روز و هر هفته نماز جماعت و جمعه برقرار میشود به منصه ظهور نمیرساند؟ و یا سخن نفر دوم کشور جناب آقای رفسنجانی در فیلم تبلیغاتی سال ۱۳۸۴ شمسی در منظر همه قرار دارد؛ ایشان در پاسخ خانمی که درباره حجاب، سؤال پرسید، گفتند: «شما یه چیزی سرتان کنید». این گونه پاسخهای دوگانه و به کار بردن الفاظ لیز و کلی که با هر مشربی قابل تطبیق است و دفاع ننمودن صریح از حجاب، ـ. که نمونههای متعدد آن از رئیس جمهورهای گذشته و حال نیز شنیده شده است ـ. نتیجهای جز بی اعتقادی آحاد جامعه نسبت به حجاب نخواهد داشت.
جا دارد در این مجال به سخن یکی از اساتید اخلاق که سال گذشته به رحمت ایزدی پیوستند اشاره کنم؛ آیت الله حائری شیرازی در یک مصاحبه رادیوئی در مورد مسائل اخلاقی فرمودند: برای این که محتویات برنامههای سینمائی و تلویزیونی اسلامی شود اولین کار آن است که سازندگان این برنامهها به بدیهیات اسلام معتقد باشند. این سخن از یک استاد اخلاق تأثیر اعتقاد در امور فرهنگی را نشان داده و میتواند شاهد خوبی برای راقم این سطور باشد.
ارائه راهکارها
اول: تبلیغ
تبلیغ صحیح با روش سنتی چهره به چره، یکی از عوامل مهم در تحقق حجاب است. این عامل آن-چنان مؤثر است که اگر در یک تحقیق میدانی، علت ایمان و پایبندی به مسائل اخلاقی افرادِ با ایمان مورد بررسی قرار گیرد، بی شک تبلیغ سنتی و چهره به چهره یکی از عوامل مهم آن خواهد بود؛ به خاطر همین است که تبلیغ سنتی یعنی تبلیغ چهره به چهره جزء روش دائمی اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» بوده است و امام صادق و امام کاظم علیهما السلام خود به شخصه مجالس وعظ و خطابه برقرار مینمودند و یا امام رضا «علیه السلام» در حدیثی فرمودند: «لو علم الناس محاسن کلامنا لتبعوا نا: اگر مردم حُسنهای سخنان ما را میدانستند، از ما پیروی مینمودند». این سخن از امام معصوم به خوبی تأثیر تبلیغ در آموزههای اخلاقی و از جمله حجاب را نشان داده و وظیفه مبلغین مسائل دینی را روشن ساخته است، لذا آنچه مهم است آن است که محاسن کلمات اهل بیت پیرامون حجاب به مردم با شیوه صحیح منتقل شود تا به نص حدیث، تبعیت از ایشان حاصل گردد.
دوم: تشکیل ستاد هماهنگی همهی دستگاهها در مساله حجاب
اگر جامعه ما دچار معضل بی حجابی است و تعداد قابل توجهی به این مسأله دچارند، رفع آن نیازمند آن است که همه نهادهای کشور در برخورد با این معضل به صورت هماهنگ و همسو عمل نمایند، به این صورت که ستاد بحرانی توسط سازمان تبلیغات و یا وزارت ارشاد و یا نهادهائی مانند آن تشکیل یابند و در آن ستاد، همه نهادهای دیگر اعم از آموزش و پرورش، آموزش عالی، سپاه، حوزه علمیه و سایر نهادهای مانند آن در ستاد مربوطه نمایندهای داشته باشند و مسأله رفع بیحجابی برای آنان دغدغه محسوب شده و برای آن، برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت تدوین نمایند، نه این که مانند زمان فعلی برنامههای شبکه قرآن و معارف سیما از لوزم حجاب و عفاف صحبت نمایند، ولی دانشآموزان در برخی جشنهای مدرسه با رقص و آواز آشنا شوند به طوری که خود وزیر آموزش و پرورش نیز به بی انضباطی در این مجالس جشن، واکنش نشان دهد.
سوم: لزوم ضمانت اجرائی صحیح
در صدر بحث اشاره شد که این عامل نقش دوگانه در این نوشتار ایفا میکند و به همین جهت از اهمیت ویژه برخوردار است. در سابق با تلفیق آیه ۲۵ سوره حدید و بیان حضرت علامه استاد حسن زاده عاملی تبیین گردید که اگر فردی اعضا و جوارحش ناهماهنگ باشد محکوم به فنا است و جامعه نیز از این قاعده مستثنا نیست.
با توجه به این مطلب یکی از عوامل بسیار مهم در رفع بد حجابی این است که دستگاهای امنیتی اعم از نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات به اندازهای که کار تبلیغی روی مردم شده است، با عوامل ترویج عمدی بی حجابی برخورد نمایند که تبیین آن در عامل دومِ بخش اول مورد اشاره قرار گرفت. در این قسمت کلام نورانی امام صادق «علیه السلام» وظیفه را برای همه ما روشن نموده است که در حدیثی فرمودند: «احکام و حدود الهی بدون ضمانت اجرائی، قوام نخواهند یافت»؛ توضیح این حدیث و تطبیق آن بر مسأله مورد بحث یعنی بی حجابی، نیاز به شرح و بسط ندارد و تصور آن برای تصدیق کفایت میکند.