فعالیت های این فرقه ها را می توان از زوایای مختلف مورد بررسی و نقد قرار داد و نکته حائز اهمیت این است که در هر حوزه ای که ورود می نماییم، انحرافات و لغزش های این فرق از آئینه نگاه شریعت ناب اسلام بیشتر رخ می نماید.

گروه وحدت فرهنگ سدید، دکتر رضایی پور / این یادداشت، پرده برداری از افکار و رفتار گروهی می باشد که سعی داشتند با حمایت دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی (از منافقین کوردل گرفته تا شبکه های متعدد ماهواره ای خارجی، از رژیم غاصب اسرائیل گرفته تا استعمار پیرانگلیس و... )، آتش فتنه را در گلستان هفتم روشن نموده و آرامش و وآسایش شهروندان را به هم بریزند. اما غافل از این که پشتوانه استقلال و استحکام  این مملکت، در سایه ایمان به خداوند متعال، پایبندی به شریعت پاک اسلام ناب محمدی و گوش دادن و آماده به فرمان بودن دلاورمردان جان برکفی است که در عین آشنا بودن به مبانی دینی و عقیدتی خود و نهایت مدارا با گمراهان فریب خورده، زمانی که فرمان دفاع و مقابله بشنوند، درحفظ امنیت و استقلال کشور ، سراز پا نمی شناسند.

و اما مروری بر عقاید و افکار فرقه های صوفیه فعال در کشور

و اینک چند سوال:

  • چرا برخی از صوفیه به بهانه‌ی طریقت، از شریعت و احکام شرعی فاصله می‌گیرند؟
  • چرا راحتی فتوای مراجع تقلید مبنی بر حرمتِ ساختن خانقاه و حرمت رفتن در مجالس صوفیه را مردود می‌شمارند؟
  • چرا مجالس لهو و لعب، رقص و سماع حرام را مرتکب می‌شوند؟
  • چرا دسته‌ای به مواد مخدر و مصرف مسکرات رو می‌آورند و رفتارهای نامشروع مرتکب می‌شوند؟

فرقه‌های فعال جامعه‌ی معاصر ایران عبارت‌اند از:  نعمت اللهی مونسیه،  نعمت اللهی صفی علی شاهی،  نعمت اللهی گنابادیه،  اویسیه،  مکتب (نورعلی اللهی)،  شمسیه،  کمیلیه،  اهل حق،  خاکساریه و ذهبیه

زوایای انحراف در بین فرق تابنده

فعالیت های این فرقه ها را می توان از زوایای مختلف مورد بررسی و نقد قرار داد و نکته حائز اهمیت این است که در هر حوزه ای که ورود می نماییم، انحرافات و لغزش های این فرق از آئینه نگاه شریعت ناب اسلام بیشتر رخ می نماید.

این فرقه‌ها را می‌توان با رویکردهای مختلفِ اجتماعی مانند خدمات و خیانت‌های فرقه‌های صوفیه به مردم،

یا رویکرد سیاسی و امنیتی مانند ارتباط با رژیم‌های طاغوتی و دولت های بیگانه،

یا رویکرد فقهی مانند فتاوای فقها و محدثان در خصوص این فرق،

یا رویکرد تاریخی مانند منشأ پیدایش، تحولات، تطورات و عوامل انشعاب‌های این فرق،

یا رویکرد اخلاقی مانند آسیب‌ها و ناهنجاری‌های اخلاقی موجود در بین سران و ... این فرق،

یا رویکرد اعتقادی مانند بررسی و مطابقت یا عدم مطابقت عقاید آن‌ها با اعتقادات شیعه

و یا رویکرد ادبی مانند بررسی آثار فارسی و ادبی فرقه‌های صوفیه مورد بررسی قرار داد.

پیروان فرقه‌های صوفیه در عقاید و مناسک خود، گرفتار انحراف ها و بدعت های فراوانی هستند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. بنای خانقاه در مقابل مسجد به عنوان محل ذکر و عبادت. سوال این است: اگر مسلمان هستیم و تابع شریعت اسلام دلیل این کار که برگرفته از مسلک مسیحیت است، چیست؟
  2. تأویل به رای و استناد به ظاهر آیات قرآن:
  3. انتخاب گزینشی و عدم توجه به جامع نگری دین اسلام : مثلاً برخى از صوفیان معتقدند که شریعت، راه را نشان مى‌دهد و اگر انسان به مقصد رسید، حاجتى به شریعت ندارد. یا مثل امروزی که دل انسان باید صاف باشد، نیاز به ادای فرایض نیست. در حالی‌که بنابر نص قرآن و سنت، یک مسلمان باید تا هنگام مرگ، احکام الهى را همراهى کند.
  4. بنا نهادن عشریه بجای خمس و زکات: مطلب دیگر این‌که از زمان «ملا سلطان گنابادى»، بنابراین نهاده شد که اتباع فرقه، ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند و آشکارا تمام آن را جایگزین زکات و خمس قلمداد مى‌کنند، در حالی‌که قرآن در زمینه‌ی خمس مى‌فرماید: «فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل» و به فتواى تمام فقهاى شرعیه، عُشریه جایگزین خمس نیست، افزون بر این‌که باید خمس به اذن مجتهد جامع الشرایط، مصرف شود و اقطاب و رؤساى فرقه‌هاى صوفیه، مجوز شرعى براى مصرف اموال شرعیه را ندارند.
  5. تبعیت و گوش به فرمان استعمار بودن: براى نمونه، انگلیس براى اجراى طرح هاى استعمارى خود شخصى را به نام «صوفى اسلام» از افغانستان، به عنوان امام زمان عَلَم کرد و با لباس زهد و صورتى آراسته، او را سوار بر هودجى نمود و حدود 500 نفر فدایى اطراف هودج را احاطه کرده و 50 نفر شمشیر زن و مرید هم همراه او بود و به طرف خراسان حرکت کرد، خون‌ها ریخته شد و خرابى‌ها به بار آمد و سرانجام ارتش ایران با کشتن صوفى اسلام و تمام فداییانش و تار و مار کردن سربازانش، آتش فتنه را خاموش کردند. استعمارگران از اوایل قرن نوزدهم به این نتیجه رسیدند که با ایجاد فرقه‌هاى به ظاهر مذهبى در جوامع اسلامى، بهتر مى‌توانند به اهداف سیاسى و استعمارى خود دست یابند و به همین دلیل، پشتیبان صوفیه و فرقه‌هاى آن بودند و پاره‌اى از اقطاب تابنده به جرگه‌ی فراماسونرى پیوستند.
  6. همگام و مطیع طاغوت بودن: بنابر گواهی تاریخ«سعادت علیشاه»، رییس فرقه‌ی نعمت اللهیه جزو ندماى «ظل السلطان»، مى‌گفت: «ما یک نفر زارع دهاتى درویشیم و نمى‌دانیم مشروطیت یا استبداد چه معنى دارد و این چنین کارى نداریم و مطیع امر دولت مى‌باشیم، خواه مشروطه باشد و خواه مستبد.» در حالی که «شیخ عبدالله مازندرانى» معروف به «حائرى»، حقوق‌بگیر انگلیس، ارادتمند «ملا سلطان گنابادى» و نیز «عبدالحسین تیمورتاش» وزیر دربار رضاخان از ارادتمندان سلطان علیشاه تا صالح علیشاه بوده است.
  7. اباحه‌گرى: مشکل دیگر بسیارى از فرقه‌هاى صوفیه مسأله‌ی تساهل و تسامح و اباحى‌گرى است. سماع، آواز، غنا، آسیب‌هاى اخلاقى و انحرافات جنسى و فاصله گرفتن از شریعت نیز، زاییده‌ی این انحراف بنیادین است و اصولاً برخى از گروندگان به تصوف نیز به همین جهت خود را آلوده مى‌سازند.
  8. پشمینه پوشى: پیامبر اکرم (ص) در سفارش‌هایش به «ابوذر غفارى»، فرمود: «در آخرالزمان، جماعتى خواهند بود که در تابستان و زمستان، پشم پوشند و گمان کنند که ایشان را به سبب این پشم پوشیدن، فضل و زیادى بر دیگران است. ملائکه آسمان و زمین، این گروه را لعنت مى‌کنند.» صوفیان معاصر گرچه کم‌تر اهل پشمینه پوشی‌اند، اما این ماهیت انحرافى را هم‌چنان دارند.
  9. کشف و شهودهاى شیطانى: انحراف و بدعت‌های صوفیان را می‌توان زاییده‌ی مکاشفات شیطانی هم دانست. برخی از مدعیان تصوف در اثر ریاضت‌های نامشروع، با شیطان در تماس بوده و خود و جامعه‌ی اسلامی را گرفتار شهودات ناصواب می‌کنند. بر اهل فن پوشیده نیست که کشف و شهود و اشراق بر دو نوع است. گاهى هم‌چون رؤیاهاى صادقه، شهود الهى، ربانى و قابل اعتمادند، اما در بسیارى از مواقع در اثر عواملى، شهود کاذب و شیطانى تحقق مى‌یابد.
  10. انجام اعمال ناهنجار و دشمن شادکن: نظیر فروبردن قمه در سر، شیشه خوردن، عقرب و مار خوردن و روی آتش راه رفتن و... که ریشه در مرتاضی گری هند و ... دارد.

اما نکاتی پیرامون نقد این مسلک خودساخته از دیدگاه علماء و فقها

در دین اسلام و مذهب ناب تشیع، عارفان حقیقى، اهل تهجّد و عبادت در مسجد و اهل شهادت و رشادت در میدان مبارزه و اهل تفقه در دین الهى‌اند و اسلام جامع‌نگر را ملاک زیستن مى‌دانند و این مظهر همان مناجات عارفین است که می‌فرماید: «و اجعلنا من اخص عارفیک و اصلح عبادک و اصدق طائعیک.»

مرحوم «علامه طباطبایی» در جلد 6 المیزان می‌فرماید: «تصوف چیزی نیست که مسلمانان از پیش خود آن را ابداع کرده باشند، بلکه در امم گذشته مثل نصری، برهمانیه و بودیزم موجود بوده است و تصوف، طریقه‌ای است که از آن‌ها متأثر شده است.»

امام صادق (ع) در مورد اولین صوفی (مخترع تصوف یعنی ابوهاشم کوفی) می‌فرمایند: «انّه کان فاسدَ العقیده جداً و هو الذّی اِبتَدَع مذهباً یقال له التصوف و جَعلَه َمفرّا لعقیدتِه الخبیثه.» یعنی: «همانا او (ابوهاشم) فساد جدی عقیدتی دارد؛ او کسی است که مذهبی را بدعت گذاشت که تصوف نامیده شد و آن را محل فراری برای عقیده‌ی خبیث خود قرار داد.»[1]

از امام رضا (ع) نیز روایاتی در نکوهش صوفیه وارد شده است که فرمود: «مَن ذُکرَ عِندَه الصوفیه و لَم یُنکرهم بِلسانه و قلبِه فلَیسَ منّا و مَن اَنکَرهم فَکانّما جاهَد الکُفّار بَینَ یدی رسول الله.» یعنی: «هر کس نزد او از صوفیه سخنی به میان آید و با زبان و دل آن‌ها را انکار نکند، از ما نیست و هر کس ایشان را انکار کند مانند این است که در حضور رسول خدا (ص) با کفار جهاد نموده است.»[2]

صوفیان برای تفرقه در اجتماعات مسلمین و کاهش نقش مسجد، نماز جمعه و جماعات، عبادت‌گاه‌های فردی و خانقاه‌ها را رونق بخشیدند. مشهور است که اولین خانقاه را یک پادشاه مسیحی در «رمله» در سرزمین شام ساخت؛ بر کسی پوشیده نیست که سازندگان خانقاه‌ها هدفی جز تضعیف مساجد نداشتند. چون به همان میزانی که مساجد حرکت‌ساز و سازنده بودند، خانقاه‌ها نقش تخریبی و تخدیری داشتند. دشمن می‌دید مساجد محل برگزاری نماز جمعه و جماعت، سازماندهی مجاهدین، طرح مباحث علمی و عقلی و ترویج فرهنگ کار و تلاش است، از این رو با احداث خانقاه در مقابل مساجد به ترویج تفرقه، تنبلی و تن‌پروری، تکدی، نفی عقل، علم و مقابله با شریعت متعالی اسلام پرداختند.

هم اکنون در بسیاری از خانقاه‌ها، مفاسد اخلاقی، استعمال بنگ و حشیش، موسیقی، رقص سماع و سایر موارد خلاف شرع رایج است. معمولاً تابنده و اقطاب آنان با درس و بحث، علوم عقلی و تجربی مبارزه کرده‌اند و به دروغ مدعی کشف و شهود و فنای در حق شده‌اند. هم‌چنین بیش‌تر علمای اصولی و مراجع تقلید با صوفیه مخالفت نموده و مطالبی بر ضد آنان نگاشته‌اند که به چند نمونه، خواهیم پرداخت:

1- عالم و محقق بزرگ «ملاصدرای شیرازی» در کتاب «کسر اصنام الجاهلیه» در مورد صوفیه می‌نویسد: «صوفیان تمسک و عمل به قرآن را رها کرده و عقل و شعور خود را تعطیل نموده‌اند و به گفته‌های غیبی اقطاب نادان خود هم‌چون وحی چنگ زده‌اند. این افراد اهل عمل صالح نیستند و خود را غرق غنا، لهو، لعب و شهوات کرده‌اند، آنان نزد مریدان احمق خود، ادعای وصول الی الله دارند در حالی که خدا می‌داند آنان فاجر، منافق و دروغگو هستند.»

2- امام خمینی (ره) نیز در کتاب «چهل حدیث» در خصوص علم‌ستیزی تابنده می‌نویسد: «چون دست تابنده از علوم تهی است، علم را خار طریق و اهل علم را شیطانِ راه سالک می‌شمارند. این افراد، فهمیده یا نفهمیده پاره‌ای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده‌اند به لفظ مجذوب علی شاه یا محبوب علی شاه حال جذبه و حب دست می‌دهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خود را دارای مقام ولایت کلّیه دانسته‌اند که منشأ آن تکبر، جهل و بی‌استعدادی آنان است.»[3]

3- آیت الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرمایند: «حادثه‌ی پیدایش تصوف در اسلام از بزرگ‌ترین مصیبت‌هاست. با ورود تصوف در اسلام، اساس اسلام ویران شد و در پایه‌های آن شکاف ایجاد شد. اینجانب پس از بررسی‌های بسیار و اندیشه‌ی عمیق در سخنان صوفیان به اهداف آنان پی بردم. من پس از ملاقات با اقطاب صوفیه به این نتیجه رسیدم که نقطه‌ی آغازین این مصیبت، رهبانیت مسیحی است که برخی از سنّی‌مذهبان مانند حسن بصری، شبلی، معروف کرخی، طاووس زهری و جنید بغدادی تصوف را از راهبان مسیحی اخذ نمودند و سپس تصوف به تشیع نیز سرایت نمود.»[4]

4- «علامه طباطبایی» در تفسیر المیزان می‌فرمایند: «صوفیه براى سیر و سلوک آداب و رسوم خاصى را که در شریعت وجود نداشت به وجود آوردند و راه‌هاى جدیدى را پیوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا اینکه به جایى رسیدند که شریعت را کنار گذاشته و در محرمات غوطه‌ور شدند و واجبات را ترک کردند و در آخر منتهى به تکدى و استعمال بنگ و افیون شدند که این حالت، آخرین حالت تصوف است که مقام فنا نامیده مى‌شود.»[5]

کلام آخر:

حادثه خیابان پاسداران و حضور تعدادی از پیروان اغتشاشگر فرقه تابنده و شاخ و شونه کشیدن برای نظام که با پشتوانه دشمنان استعمارگر و قسم خورده خارجی و تعدادی اذانب آنان در داخل شکل گرفت و منجر به شهادت 4 نفر از همسنگران انتظامی و بسیجی و خسارت قابل توجه به مال و جان مردم شد و آرامش جامعه را به هم زد، نکته عطفی است از مسامحه و مدارا با این نفرقه ضاله، که الحمدلله با اعلان مواضع روشنی که مردم، علماء، امامان جمعه و جماعات، اساتید و صاحب نظران این حوزه انجام دادند، حجت را بر مسئولین و قانون گذاران نظام جمهوری اسلامی تمام کردند که باید در این خصوص با وضع قوانین مناسب و رفع خلاء های قانونی، برخوردهای لازم را نه فقط با این جماعت، بلکه با سایر مخلان نظم و امنیت کشور  وضع نمایند.

منابع:

  1. حدیقه الشیعه، ص564

2.سفینه البحار، ج2، ص57

  1. چهل حدیث، ص83
  2. احقاق الحق و ازهاق الباطل ج 1، ص185
  3. تفسیر المیزان، ج5، ص 282
ارسال نظر
captcha