به گزارش فرهنگ سدید؛ سوم خردادماه سالروز آزادسازی خرمشهر قهرمان «روز ملی مقاومت، ایثار و پیروزی» در حافظه تاریخی انقلاب اسلامی و ملت عظیم الشأن ایران، یادآورحماسهای عظیم، ماندگار و شگفتانگیز در تاریخ این سرزمین است که در سایه الطاف و امداد الهی و ایستادگی، پایداری و رشادت تربیتیافتگان مکتب ولایت فقیه رقم خورد.
خرمشهر، خاطرهای جمعی یا تاریخی گذشته؟
مشهورترین فیلم دفاع مقدسی در سینمای ایران تنها با شلیک یک گلوله ساخته شد و آن گلوله نیز تیری هوایی برای مشغول کردن جمعیت به نقطهای از تصویر بود که میخواست راوی سالهای جنگ و شهادت باشد. اندیشه کردن به این مثال هر چند شاید در نگاه اول بیربط به سالگرد آزادسازی خرمشهر در جریان عملیات بیتالمقدس بیاید، اما گویای حقیقتی انکارناپذیر است؛ جنگها با گلوله ساخته میشوند، اما با قلمها روایت میشوند و این نمادهای باقیمانده از هر جنگ است که میتواند به امتداد صلحآمیز آن کمک کند. با چنین تعریفی اگر دفاع ۸ ساله مقدس ایران مقابل ارتش متجاوز بعثی بخواهد در یک کلمه و نماد خلاصه شود، آن کلمه چیزی جز «خرمشهر» نیست. خرمشهر تنها یکی از شهرهای اشغال شده ایران در جریان پیشروی عراق بوده است و آزادسازی آن در عملیات بیتالمقدس نیز تنها یکی از انبوه عملیاتهای انجام شده بوده است، اما تصور همگانی هیچگاه آزادسازی خرمشهر را آزاد شدن یک شهر ندانسته و آن را نمادی از بازپسگیری تمام وطن مقابل یک متجاوز خارجی دانسته است. این را از تابلوی ورودی به خونینشهر که جمعیت ۳۶ میلیون نفری را نشان میداده است
میتوان فهمید. تعمیم یافتن مصداقی خاص یعنی خرمشهر به سرنوشتی عام از یک پدیده یعنی جنگ ۸ ساله تحمیلی بخوبی نمایانگر این مساله است که خرمشهر مهمترین نماد ثبت شده جنگی ایران است؛ نمادی که جنگ را در ۲ ظرف مکانی و زمانی توام گنجانده و باعث شده در حافظه جمعی ایرانیان آنچه از جنگ باقی میماند، تصویری از خرمشهر باشد. «آزادی»، «ویرانی» و «مقاومت» درست در نقطهای به یکدیگر پیوند میخورند که تنها بخشی از یک جنگ ۸ ساله بوده، اما به اندازه تمامی جنگ وسعت یافته است.
انداختن نگاه کوتاهی به عمده واکنشها به عبارت خرمشهر گویای این امر است که در ذهن جمعی مردم ایران این شهر نمادی از یک مبارزه محسوب میشود، داشتن ایمان و باوری مشترک به این مساله که خرمشهر بخشی از سرنوشتی فراموش ناشدنی از یک جنگ است باعث شده عمده آثار خلق شده بر مدار خرمشهر واجد هویتی فرازمانی شوند. خرمشهر فراتر از یک حادثه که بخشی از تاریخ را میتواند اشغال کند، یک نوستالژی و خاطره جمعی فرانسلی از یک «مقاومت» و «پیروزی» است؛ نوستالژی آزادی که در سایه یک جنگ محقق شده و نشاندهنده نقطهای وحدتآفرین برای بازپسگیری است. یافتن جواب این پرسش که وجه ممیزه خرمشهر از سایر شهرهای اشغال شده ایران در جریان جنگ تحمیلی دقیقا چه چیز بوده است، میتواند پاسخی نسبی برای این پرسش باشد که چه چیز خرمشهر را تبدیل به یک نوستالژی جمعی کرده است. شاید بتوان گفت: خرمشهر از نخستین مصادیق معاصر ملی ایرانیان بود که در آن جنبه عینیت یافتهای از یک مبارزه (حفظ خاک) مقابل دشمنی خارجی بر تمام ارزشهای معنوی منطبق شد و از یک امر محال، ایمانی جمعی خلق کرد. از همین رو کمتر مورد مشابهی را در تاریخ ایران میتوان یافت که یک نقطه تاریخی مرکز به هم پیوستگی مجموعهای از باورهای جمعی شود. گذشته از تمام اینها آنچه خرمشهر را به مثابه یک واقعه تاریخی تبدیل به نمادی هویتبخش در جنگ کرد، حس ایجاد شده از تراکم حاملهای انتقال این پیام پیروزی بوده است. به شکلی کمنظیر در میان انبوه حوادث تاریخ معاصر، کمتر حادثهای همچون «آزادسازی خرمشهر» با انبوهی از نمادها تعریف شده است؛ تصویر رزمندگانی فاتح بر بام یک مسجد که نماد مرکزیت شهر است، تیتر «خرمشهر آزاد شد» روزنامه کیهان، نوحه ممد نبودی ببینی، جمله مشهور امام (ره) که خرمشهر را خدا آزاد کرد و انبوهی از موارد اینچنینی در کمتر مورد معاصری از تاریخ کشورمان وجود داشته است و همین امر باعث تبدیل شدن این حادثه به نمادی ملموس از هویت و حافظه جمعی ایران و ایرانیان شده است.
چند نسل با محمدی که حالا نیست!
«نوحهخوان گروه ما به نام جمشید برون در عملیات بیتالمقدس شهید شده بود و به همین دلیل نوحهخوان نداشتیم. نزدیکیهای اراک که بودیم، سرودن نوحه را تمام کردم و خودم با بچهها شروع به خواندن آن کردم. در آن سفر برنامه طوری شد که نتوانستیم این نوحه را سر مزار شهید جهانآرا بخوانیم، اما چند وقت بعد این نوحه را به آقای حسین فخری دادم و او یک بار این شعر را خواند و بعد به غلام کویتیپور داد. سال ۶۳ یا ۶۴ در مهران بودم و داشتم لب شط ظرفهای شب قبل را میشستم که متوجه شدم یکی از رزمندهها که از بچههای دزفول بود، دارد این نوحه را زیر لب زمزمه میکند. به او گفتم فلانی این نوحه را از کجا شنیدهای؟ گفت که دیشب این را از تلویزیون پخش کرد که کویتیپور آن را خوانده بود.» اینها بخشی از خاطرات «جواد عزیزی» پیرامون نوحه ماندگار «ممد نبودی ببینی» است که بر اثر یک قانون نانوشته و به حسب استقبال تصورناپذیری که صورت گرفت، تبدیل به یکی از مهمترین نمادهای «آزادسازی خرمشهر» و فضای جنگ شد؛ نوحهای که با گذر زمان بارها بازخوانی شد و تغییرات متعدد در ابیات آن هیچگاه مانع از آن نشد تا در اصل وجودی آن تغییری شکل گیرد، از همین جهت است که میتوان آن را جزو ماندگارترین آواهای ثبت شده در «حافظه جمعی» ایرانیان و خلق یک نوستالژی مقاومت شهری دانست. نوحهای فاقد حزن و سرشار از پیام پیروزی که حامل خبر پیروزی خطاب به فرمانده غایب شهر یعنی «محمد جهانآرا» بوده است؛ یک پیروزی رشادتمندانه که شیرینی آن با تلخی غیبت فرمانده مخلوط شده و فضایی پر از حس را خلق کرده است. «ممد نبودی ببینی» فارغ از تمام جنبههای منحصر به فرد خود، نمادی از یک موقعیت مکانی (شهر) است که آزادی و فتح آن بهعنوان هدفی اولیه در پردهای از تاثر پیرامون غیبت فرمانده شهر جنبهای روایی مییابد، از همین جهت در بیش از سهدههای که از سرودن آن گذشته، همواره بهعنوان بخشی جداییناپذیر از داستان «خرمشهر» شناخته شده است.
فرماندهای غایب و شهر و ایمانی که سقوط نمیکند
«امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را میدیدیم. بچهها توسط بیسیم شهادتنامه خود را میگفتند و یک نفر پشت بیسیم یادداشت میکرد. صحنه خیلی دردناکی بود. بچهها میخواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم. تانکها همه طرف را میزدند و پیش میآمدند. با رسیدن آنها به فاصله ۱۵۰ متری دستور آتش دادم. ۴ آرپیجی داشتیم، با بلند شدن از گودال، نخستین تانک را بچهها زدند. دومی در حال عقبنشینی بود که به دیوار یکی از منازل بندر برخورد کرد. جیپ فرماندهی پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت، با مشاهده عقبنشینی تانک، بلند شدم و داد زدم: اللهاکبر، اللهاکبر، ... حمله کنید؛ که دشمن پا به فرار گذاشته بود...». اینها بخشی کوتاه از خاطرات فرمانده شهر خرمشهر از نخستین روزهای حمله به شهر و مقاومت ۴۵ روزه او و سایر نیروهای مردمی مبارز در حفظ شهر است. شاید نقطه برجستهای که مساله جهانآرا به مثابه فرمانده شهر آزاد شده را تبدیل به نقطهای منحصر به فرد در جریان مبارزات در مسیر آزادسازی خرمشهر میکند، الگوی مبارزاتی او در جریان مقاومتها جهت سقوط نکردن و سپس آزادسازی این شهر باشد. بسیج بیسابقه مردم بومی با کمترین امکانات و حمایتهای نظامی، فریب چندین و چند باره ارتش عراق و مسائلی از این دست او را تبدیل به الگویی بیبدیل در جریان مبارزات کرده بود. مجموعه این مسائل، اما باعث شد به رغم فاصله ۸ ماهه میان شهادت او تا آزادسازی شهر، او بهعنوان فرماندهای غایب تبدیل به نمادی از مقاومت در جریان آزادی شهر شود. به عبارت سادهتر نماد فاتح خرمشهر فرماندهای است که ماهها پیش از آغاز عملیات آزادسازی این شهر خود به شهادت رسیده بود، اما شخصیت برجسته او باعث شده بود بهعنوان نمادی معنوی شناخته شود. تصویر و تصوری از فرماندهای که سقوط شهر را جایزتر از سقوط ایمانها میدانست، مومنانهترین تصویر از شهر را بازنمایی کرد.
و سرانجام پرچمی بر فراز مسجدی
عملیات بیتالمقدس از دهم اردیبهشتماه سال ۶۱ آغاز شد و یک ماه به طول انجامید. منطقه عمومی عملیات بیتالمقدس در میان ۴ مانع طبیعی محصور است؛ از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه. در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بینالمللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مدنظر قرار گرفته بود و چنین استدلال میشد که حمله به جناح دشمن که عمدتا به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است. همچنین، شکستن خطوط اولیه دشمن و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز- خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند. مرحله سوم با عدم توفیق نیروها برای ورود به شهر همراه شد و در نهایت در مرحله چهارم هدف اصلی یعنی آزادی خرمشهر تحقق یافت.
مرحله اول: این مرحله از دهم اردیبهشتماه آغاز شده که در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکانپذیر بود. عدم پوشش جناحین این یگانها باعث شد فشار شدید دشمن بر آنها وارد شود. در محور قرارگاه فتح، یگانهای خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز- خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقلوانتقالات و تحرکات دشمن در این جاده پرداختند. سرانجام پس از ۵ روز، جاده اهواز- خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و همه رخنهها ترمیم شد.
مرحله دوم: از ۱۶ اردیبهشتماه آغاز شد. در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد قرارگاههای فتح و نصر از جاده اهواز- خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام کند و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگانهای قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند. دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. در پی این عقبنشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸/۲/۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آنها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز- خرمشهر و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شد.
مرحله سوم: در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز کند. نیروهای عملکننده که متشکل از ۴ تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند، اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید.
مرحله چهارم: عملیات از یک تا ۴ خرداد ۱۳۶۱ به طول انجامید. در ساعت ۲۲:۳۰ اول خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر آغاز شد. در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت و سردرگمی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگانهای دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجهداران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگانهای دشمن بود. در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت نیروها با ورود به شهر، آنجا را از حضور نیروهای عراقی پاک کنند. ۳ بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایقها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آنها غرق شدند. ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.
منبع: وطن امروز