به گزارش فرهنگ سدید؛ شبیر فیروزیان: ماه مبارک رمضان، ماه قرآن و تلاش برای فهم بیشتر معارف قرآن است. از سوی دیگر نظام اسلامی ما در سالهای اخیر با چالشهای سیاسی متعددی مواجه بوده است که اصلیترین راه برای غلبه بر این چالش ها، افزایش فهم و بصیرت سیاسی مردم است؛ قرآن کریم کتابی بصیرت بخش است؛ «هذا بَصائِرُ لِلنَّاس؛ این قرآن برای مردم بصیرتها آفرین است.» (جاثیه/ ۲۰) و تمسّک به آیات قرآن در تحقق این امر مهم کمک شایانی خواهد کرد. فرهنگ سدید تلاش دارد در طول ماه مبارک رمضان، هر روز بامحوریت یک آیه شریفه به برخی سؤالات و شبهات سیاسی - اجتماعی پاسخ دهد.
به مناسبت روز پانزدهم ماه مبارک رمضان، با اشاره به آیاتی از قرآن کریم با محوریت مصلحت اندیشی به برخی سؤالات و شبهات سیاسی پیرامون این موضوع پاسخ میدهیم.
چگونه «مصلحت جلوگیری از دوقطبیهای فتنه گون»، منجر به ایجاد «تشابه» در برخی رفتارهای سیاسی ولیّ خدا میشود؟
«قالَ یا هارُونُ ما مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَیْتَ أَمْرِی قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی؛ موسی (ع) گفت: اى هارون! چرا هنگامى که دیدى آنها (با فتنه سامری) گمراه شدند. از من پیروى نکردى؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودى؟! هارون (ع) گفت: اى فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویى تو میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى!» (طه: ۹۴)
یکی از سؤالات و شبهات جریان مؤمن انقلابی این است که چرا در برخی موارد، «رفتارهای سیاسی» ولیّ خدا مبتنی بر «آرمانهای انقلابی» اش نیست و در نتیجه از نوعی «تشابه» برخوردار شده است؟ آیا وجود این تناقض، به دور از «عدالت» نیست؟
بطور کاملاً خلاصه باید گفت: رفتارهای سیاسی ولیّ، تنها مبتنی بر «آرمانهای انقلابی» نیست، بلکه باید به این مؤلّفه، عنصر «مصلحت» را نیز اضافه کرد. «گفتمان انقلابی» با ضمیمه شدن به «مصلحت» هاست که «رفتارهای سیاسی» ولیّ خدا را شکل میدهند. حال در مواردی که نیازی به دخالت دادن عنصر «مصلحت» نباشد، رفتار ولیّ، رفتاری صریح، بدون ابهام و کاملاً مبتنی بر گفتمان انقلابی او خواهد بود و در مواردی که عنصر «مصلحت» به تصمیم گیری هایش اضافه میشود، رفتارش «متشابه» و بعضاً «مبهم» خواهد بود.
درواقع باید گفت، عنصر «مصلحت» نه چیزی جدای از گفتمان و آرمانهای انقلابی و در عرض آن، بلکه جزء آن است؛ و اصلیترین هدف اِعمال آن هم «حفظ و تثبیت نظام اسلامی» است. از سوی دیگر، مفهوم «مصلحت»، خود دارای مصادیق متعددی است؛ که یکی از مهمترین موارد آن جلوگیری از ایجاد «اختلاف»، «دو دستگی» و ایجاد «دوقطبیهای فتنه گون» در جامعه است. به عبارت دیگر، یکی از مؤلفههایی که مانع از اعمال برخی تصمیمات صریح انقلابی شده و آن را «متشابه» میسازد، مصلحتی به نام جلوگیری از اختلاف و دوقطبیهای خطرناک در جامعه است.
حال، با این مقدمه باید گفت: این «مصلحت»، در فتنه سامری و زمانی که جناب هارون (ع) به عنوان نائب حضرت موسی (ع) در میان بنی اسرائیل منصوب شد، توسط ایشان اعمال شد. مطابق آیات شریفه قرآن در فتنه سامری، باوجود روشنگریها و نصیحتهای حضرت هارون (ع)، اما بنی اسرائیل به سخنان او وقعی ننهادند و بجای اطاعت از نائب امامشان، در استدلالی شبیه به استدلال برخی گروههای منحرف زمان ما همچون «انجمن حجتیه»، گفتند:
«قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسى؛ ولى آنها گفتند: «ما هرگز از پرستش آن دست برنخواهیم داشت تا موسى (ع) به سوى ما بازگردد!»» (طه: ۹۱)
و پس از بازگشت حضرت موسی (ع) از پرده غیبت، جناب هارون (ع) در پاسخی قانع کننده به ایشان برای عدم برخورد انقلابی با سامری فرمود:
«إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی؛ من ترسیدم بگویى تو میان بنى اسرائیل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به کار نبستى!» (طه: ۹۴)
همانگونه که ملاحظه میشود، دلیل منطقی جناب هارون برای عدم برخورد قاطع با سامری، مصلحتی به نام «جلوگیری از دوقطبی خطرناک» میان مردم بود. دو قطبیای که فتنه اش از فتنه سامری نیز خطرناکتر بود و «تثبیت حکومت» را نشانه گرفته بود. حضرت موسی (ع) نیز منطق نائبش را پذیرفت و خود با سامری و گوساله اش برخوردی انقلابی کرد.
باید پذیرفت که اقتضائات جایگاه امام معصوم (ع) با اقتضائات جایگاه نائب امام (ع)، کمی متفاوت است. در زمانی که به ظهور امام عصر (عج) نزدیکتر میشویم و فتنهها نیز پیچیدهتر میشود، مصلحت سنجیهای نائب امام (ع) برای تثبیت و حفظ حکومت تا سپردن آن به صاحب اصلی اش، بسیار بیشتر از خود امام (ع) است. برخی فتنهها جز با دست موسایی خاموش نخواهد شد. اللهم عجل لویک الفرج...