در این تحلیل، مناسبات میان تکالیف «دفاعی» و «امنیتی» سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی با «فرهنگ»، مشخص شده است، به‌گونه‌ای‌که تلاش شده این واقعیّت نشان داده شود که عرصه‌های دفاعی و امنیتی، هرچند از «استقلال نسبی» برخوردارند و به‌ظاهر، بسیار با فرهنگ فاصله دارند، امّا در درون خویش، با امر فرهنگی «ارتباط و اتّصال جدّی» دارند و فرهنگ می‌تواند به بالندگی و اقتدار ملّی در این عرصه‌ها، کمک کند.
گروه گفتمان فرهنگ سدید؛ مهدی جمشیدی: در این تحلیل، مناسبات میان تکالیف «دفاعی» و «امنیتی» سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی با «فرهنگ»، مشخص شده است، به‌گونه‌ای‌که تلاش شده این واقعیّت نشان داده شود که عرصه‌های دفاعی و امنیتی، هرچند از «استقلال نسبی» برخوردارند و به‌ظاهر، بسیار با فرهنگ فاصله دارند، امّا در درون خویش، با امر فرهنگی «ارتباط و اتّصال جدّی» دارند و فرهنگ می‌تواند به بالندگی و اقتدار ملّی در این عرصه‌ها، کمک کند. ازاین‌منظر، و با تکیه بر «اندیشۀ فرهنگی آیت‌الله خامنه‌ای» و «مفاهیم» و «راهبرد‌ها»‌ی فرهنگی ایشان، به برخی از راهبرد‌های فرهنگی معطوف به تکالیف دفاعی و امنیتی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی پرداخته شده است.

راهبرد یکم: نظریۀ اصالت فرهنگ، بر «دفاع فرهنگ‌پایه» و «امنیت فرهنگ‌پایه» دلالت دارد
گفتمان انقلاب اسلامی، مبتنی بر نظریۀ «اصالت فرهنگ» است و امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای نیز به این نظریه معتقد هستند و فرهنگ را «بنیان» و «اساس» همۀ شئون و ساحات دیگر زندگی فردی و اجتماعی می‌شمارند. به‌این‌ترتیب، حتّی عرصه‌های «دفاعی» و «امنیتی» نیز وجوه و اضلاع فرهنگی دارند و فرهنگ و مقولات فرهنگی، در بسیاری از سطوح آن‌ها اثرگذار است. به‌بیان‌دیگر، دفاع و امنیت در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، «فرهنگ‌پایه» و «فرهنگ‌مدار» است و ما باید به گونه‌ای از «دفاع فرهنگ‌پایه» و «امنیت فرهنگ‌پایه» دست پیدا کنیم. این رویکرد و تلقّی، باید در حکم «اصل موضوعه» باشد و «چشم‌اندازی نظری» ما را تشکیل دهد.
اقدام‌های متناظر با این راهبرد، عبارتند از:
اقدام ۱-۱- حساسیّت و مساعدت نسبت به تحقّق سند مهندسی فرهنگی
اقدام ۱-۲- پیوست‌نگاری فرهنگی برای تمام طرح‌های کلان و مهم.

راهبرد دوّم: مقصود از فرهنگ، «فرهنگ اسلامی و انقلابی» است
مقصود از فرهنگ، «فرهنگ اسلامی و انقلابی» است، نه مطلق فرهنگ که شاخه‌ها و جنبه‌های مختلف و متنوّعی دارد و از ارزش‌های الهی و دینی تا قواعد و آداب محلّی و قومی را دربرمی‌گیرد. ما براین‌باور هستیم که در میان ارزش‌های فرهنگ متنوّع و متعدّد موجود، تنها ارزش‌های مندرج در فرهنگ اسلامی و انقلابی، اوّلاً، «مطلق» و «واقع‌نما» و «حقیقی» هستند و به‌راستی، «سعادت فرد و جامعه» را در پی دارند؛ ثانیاً، «هستۀ سخت» و «کانون مرکزی» ارزش‌های هویّت‌بخش مردمان جامعۀ معاصر ایران را تشکیل می‌دهند و ازاین‌نظر، هیچ مجموعۀ دیگری از ارزش‌ها، در کنار آن‌ها قرار نمی‌گیرند؛ ثالثاً، جبهۀ متراکم دشمن که در طول دهه‎‌های گذشته، در پی «تهاجم فرهنگی» بود، همین پاره از فرهنگ را به‌عنوان «هدف و غایت تهاجم» خویش انتخاب کرده، چون به‌درستی دریافته که سرّ «مقاومت» و «ایستادگی» انقلاب، وفاداری و تعهد به ارزش‌های اسلامی و انقلابی بوده است. براین‌اساس، نباید هیچ سنخ و صنفی از ارزش‌های فرهنگی را در کنار ارزش‌های فرهنگ اسلامی و انقلابی قرار داد.
اقدام‌های متناظر با این راهبرد، عبارتند از:
اقدام ۲-۱- تثبیت موقعیّت فرهنگ اسلامی و انقلابی به‌مثابه مقوّم همبستگی اجتماعی
اقدام ۲-۲- تأکید فزاینده بر مفاهیم و آرمان‌ها و نشانه‌های اسلامی و انقلابی
اقدام ۲-۳- تقویّت منزلت اجتماعی آیت‌الله خامنه‌ای به‌مثابه ولیّ‌فقیه و زمامدار دینی و انقلابی
اقدام ۲-۴- تبدیل‌کردن امام‌زاده‌ها به قطب‌های فرهنگی و معنوی عمومی و پُررونق.

راهبرد سوّم: مدار برنامه‌ریزی، نظریۀ «استحکام ساخت درونی فرهنگی» است
در طول دو دهۀ گذشته و در اثر مواجهات و تقابلات مستمر ایالات متحدۀ آمریکا با انقلاب اسلامی، دو نظر و برداشت در میان نیرو‌های انقلابی شکل گرفته است: یکی این‌که باید با آمریکا به «مذاکره» و «تفاهم» روآورد و به منازعات و اختلافات، پایان داد و بر مبنای «منافع مشترک»، عمل کرد؛ دیگر این‌که، چون آمریکا به‌سبب ذات و ماهیّت استکباری خویش، «شیطان بزرگ» است و هرگز از مطامع زیاده‌خواهانه‌اش عقب‌نشینی نمی‌کند و از موضع برابر رفتار نمی‌کند، باید به‌جای مسیر مذاکره و سازش و گفتگو، در پی «استحکام ساخت درونی نظام اجتماعی» خویش برآییم و خود را از درون، قوی و نیرومند کنیم تا حمله‌ها و ضربه‌های دشمن، «خنثی» و «بی‌اثر» گردد، و در نهایت نیز، او از مواجهه، «سرخورده» و «مأیوس» شود. استحکام ساخت درونی نظام اجتماعی، نظریۀ آیت‌الله خامنه‌ای است که دلالت بر «پیشرفت درون‌زا» و «اقتدار بومی» و «مصون‌سازی» دارد و لایه‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد، ازجمله «لایۀ فرهنگی». بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت که در زمینۀ فرهنگ و امر فرهنگی، آنچه که باید نقطۀ مرکزی و مدار حرکت و برنامه‌ریزی ما را بسازد، نظریۀ «استحکام ساخت درونی فرهنگی» و «مقاومت فرهنگی» است.
اقدام‌های متناظر با این راهبرد، عبارتند از:
اقدام ۳-۱- برجسته‌سازی افول تمدّنی غرب و سست‌شدن اقتدار آمریکا
اقدام ۳-۲- تکرار درس‌ها و عبرت‌های تجربۀ بیراهۀ برجام و مذاکره
اقدام ۳-۳- تبدیل‌کردن نظریۀ استحکام ساخت درونی فرهنگی به گفتمان عمومی.

راهبرد چهارم: وجه سلبی برنامه، «مرزبندی با دگر‌های فرهنگی» است
نظریۀ «استحکام ساخت درونی فرهنگی» مبتنی بر دو گونه فعّالیّت «سلبی» و «ایجابی» است. فعّالیّت سلبی عبارت از «مرزبندی نسبت به اغیار و دگر‌های فرهنگی» و «عدم‌اختلاط با جهان فرهنگی غرب» و «هضم‌نشدن در ساختار مادّی جهانی‌شدن و یکسان‌سازی فرهنگی». این در حالی است که غرب سعی وافر دارد که خویشتن فرهنگی‌اش را بر ما «تحمیل» کند و ما را گرفتار «ازخودبیگانگی فرهنگی» نماید تا از درون، پوک و تهی شویم. بدین‌جهت است که آیت‌الله خامنه‌ای بند هفتم از «بیانیّۀ گام دوّم انقلاب» که «سبک زندگی» نام دارد، «مقابله با ترویج سبک زندگی غربی» را مطالبه کرده است. به‌عبارت دیگر، ما باید «حریم‌ها» و «حصارها»‌ی فرهنگی خود را در برابر موج ویرانگر استعمار فرهنگی غرب، مقاوم و پایدار کنیم تا اصالت‌های فرهنگی اسلامی و انقلابی خویش را از دست ندهیم.
اقدام‌های متناظر با این راهبرد، عبارتند از:
اقدام ۴-۱- ایجاد تغییر در گروه‎‌های مرجع اجتماعی به‌خصوص سلبریتی‌ها
اقدام ۴-۲- مهار و علاج شتابان آسیب‌های اجتماعی، به‌خصوص بازسازی نهاد خانواده
اقدام ۴-۳- محدودسازی دسترسی به فضای مجازی بیگانه و ایجاد فضای مجازی بومی و شبکه‌های اجتماعی وطنی
اقدام ۴-۴- مسدودسازی تعاملات و ارتباطات شبه‌علمی و شبه‌فرهنگی بسترساز نفوذ و رخنه
اقدام ۴-۵- ارتقای سواد رسانه‌ای عمومی و ایجاد قدرت تجزیه‌و‌تحلیل بر ضدّ جنگ روانی.

راهبرد پنجم: وجه ایجابی برنامه، «تولید فرهنگی ظرفیّت‌مدار گفتمان‌پرداز» است.
امّا ضلع ایجابی، نشانگر مجموعه تلاش‌های فرهنگی اثباتی است که سه مقولۀ «تولید فرهنگی»، «ثروت‌های فرهنگی» و «گفتمان‌پردازی فرهنگی» را شامل می‌شود. «تولید فرهنگی» به‌این‌معنی است که باید در مقابل حجم انبوه تولید‌ها و ساخته‌های فرهنگی غرب، ما نیز متناسب با اقتضائات و دلالت‌های عالم معنایی خویش، به «خلّاقیّت» و «ابداع» و «نوآوری» و «ایجاد» روآوریم و بسازیم و بیافرینیم تا جهان فرهنگی‌مان، آکنده از «تولید‌های بومی و وطنی» شوند. مقولۀ دوّم، «ثروت‌های فرهنگی» است که به «داشته‌ها» و «اندوخته‌ها»‌ی فرهنگی ما اشاره دارد و از این فکر دفاع می‌کند که روند تولید فرهنگی، باید مبتنی بر «ظرفیّت‌ها» و «استعدادها» ی اسلامی و انقلابی باشد و ما باید از این «منابع» و «مأخذ» فرهنگی، در راستای ابداع و خلّاقیّت استفاده کنیم؛ و در نهایت، مقولۀ «گفتمان‌پردازی فرهنگی» بر خصوصیّت «اثرگذاری» تولید‌های فرهنگی تأکید دارد و می‌گوید باید ساخته‌های فرهنگی به‌گونه‌ای باشند که «اندیشه و عمل مردم» را دگرگون کنند و آن‌ها را هرچه بیشتر به معیار‌ها و ملاک‌های اسلامی و انقلابی نزدیک نمایند، و اهمّیّت این نظر، بدان‌جهت است که دگرگونی ماندگار، دگرگونی در «سطح اجتماعی» است نه در «سطح سیاسی».
اقدام‌های متناظر با این راهبرد، عبارتند از:
اقدام ۵-۱- نخبه‌پروری و چهره‌سازی فرهنگی
اقدام ۵-۲- به‌صحنه‌آوردن جوانان مؤمن انقلابی
اقدام ۵-۳- احیای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در سطوح سیاسی و اجتماعی
اقدام ۵-۴- غیرفّعال‌سازی شکاف‌های اجتماعی مزاحم و مخرّب
اقدام ۵-۵- کیفی‌سازی و ارتقای مضمونی و محتوایی محصولات فرهنگی
اقدام ۵-۶- سوق‌دادن ذائقۀ عمومی به‌سوی مصرف تولید‌های فرهنگی فاخر اسلامی و انقلابی
اقدام ۵-۷- متّصل‌ساختن جامعه با خویشتن فرهنگی بومی و اسلامی.
ارسال نظر
captcha