گروه وحدت فرهنگ سدید؛ سیاوش ایمانی: بلایای طبیعی بزنگاه و میدان محک همبستگی و انسجام اقوام ایرانی است که فارغ از همه شیطنتهای واگرایان قومی و نژادی، همایش همگرایی، انسجام، وحدت و تقریب را رقم زدند، با این تفاوت که برخلاف برخی همایشها و نشستها برای آسیب شناسی و مقابله با تهدید یا استفاده از فرصت برای تقریب مذاهب و انسجام اجتماعی، در این همایش مردم ایران از هر قوم، نژاد، مذهب و دین، سیل محبت و کمک به سوی هم وطنان آسیب دیده سراریز میشود، در این میدان محک و تجربه معلوم شد که علاوه بر اصناف مختلف مردم داخل مرزهای ساختگی استعماری، گروههای جهادی افغانی و پاکستانی و عراقی و ... از هر ایرانی نمای شعاری "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" ایرانیتر یا به عبارتی دقیقتر نوع دوست ترند.سیل زمانی آمد که برخی سلبریتیها و سوداگرهای برخوردار از رانت و انحصار در سیاحت سواحل ترکیه به سر میبردند، سیل زمانی آمد که که همه تحلیلها خبر از چیدن میوه خشکسالیهای نزدیک ۲۰ ساله میداد که از این بستر هر کسی منافع خودش را ببرد، خشکسالی دعواهای سنتی و کلان قومیتی را به دعواهای محلی هم رسانده بود اینکه چرا آب شهر و استان ما به شهر و استان همسایه برده میشود. اما در این بین مگس صفتانی که منتظر زخم و خراش هستند، حیات خودشان را در دامن زدن بر انحراف افکار برای گم شدن مسیر اصلی حل مسئله جستجو میکنند[۱] حتی تحلیلها در سطح نهادهای متولی هم عوامانه شده بود، اینکه، چون عرب اند یا ترک اند یا... چرا آب لرها را به اصفهانی داده اند چرا آب سرچشمههای کردستان به آذربایجان ریخته میشود و چه سو استفادههایی که از قِبل همین خشک شدن آب رودخانهها و سدها و چاههای عمیق شد، آشفتگی تحلیل ها، عوام و خواص، تر و خشک را به هم زده بود، نظر متخصصان مردم شناس و کویرشناس دلسوز طبیعت هم با نگاه سیاست زده شنیده و درک نمیشد جایی که گفته میشد، بیایید با طبیعت انس و الفت داشته باشیم، اگر روزی با قنات و کاریز در دل کویر، شیر زمین مادر طبیعت را استفاده میکردیم الان با کندن افراطی چاههای عمیق، خون زمین را میمکیم، بیایید با احیای حوزههای آبخیز، زیست بوم طبیعت را به هم نزنیم و فرصتی به محیط زیست برای تنفس بهره برداری خودش بدهیم و از آبهای موجود بهترین بهره وری را داشته باشیم، بیایید قبل از آنکه به فکر انتقال آب از خلیج فارس یا دریای خزر باشیم از اسراف و هدر رفت آب جلوگیری کنیم، حتی مستند مادر کشی ساخته شد و به زیبایی نتیجه حرص و طمع ما انسانها را به تصویر کشید و از عواقب تداوم این حرص، از فرو ریختن و ایجاد شدن چالههای بزرگ زمینهای کشاورزی در نتجه چاههای عمیق تا خشک شدن نخلهای حاصل از آب شور شده سد گتوند در بستر معدن نمک تا طوفان شن و نمک و خالی شدن و مهاجرت از شهرهایی، چون زابل و سیتان بلوچستان و ترس از بین رفتن و خالی شدن منطقه وسیعی از آذربایجان در نتیجه خشک شدن دریاچه ارومیه و طوفان نمک حاصل از آن تا به تکاپو افتادن برای خرید آب از ترکیه و مذاکره با افغانستان جهت استفاده از آب هیرمند تا سد سازی ترکیه بر سرچشمههای دجله و فرات و درگیر شدن سوریه و عرق و ایران و یکی از دلایل گرد و غبار اهواز و خوزستان و بیکاری و از بین رفتن کشاورزی و دامداری و پرداختن به قاچاق و حتی پیوستن به گروههای سلفی تکفیری داعش و ... همه و همه در بستر خشکسالیهای اخیر در همین کشورهای مبتلا به بلای تروریست مورد حمایت جبهه عبری غربی اتفاق افتاد.در همین بستر بود که عدهای در این فضای ترس و نگرانی کم آبی و خشکسالی و خبر جنگ آب در آینده، سایتها و مراکز مطالعاتی سیاست پژوهی راه انداختند و نتیجه مراکز مطالعات آینده پژوهی و مهمترین مگاترند آینده پژوهی، بحران آب بود، وقتی واگرایان قومی بر خشک شدن دریاچه ارومیه مانور میدادند، دینفعانی از برنامه احیای دریاچه، دلارهای هنگفتی به جیب زدند و در کشورهای خارجی به بهانه تشنگی خاک ایران زمین دنبال راه حل گشتند، روزی که آب خوردن ما هم به برجام وصل بود و تا چند ماه قبل از سیل و بارندگی اخیر، رئیس جمهور کشورمان به دنبال کاشت برنج در تایلند بود و میگفت: ابر نگاه میکند به پایین دستش و میبیند کویر است رد میشود، همه همه دست به دست هم داده بود که ایران ویران میشود.در این بین آنچه دردناک است، دوست نماهای محیط زیست بود که تحلیلهای از سر دلسوزی تا تحلیل و پژوهش و راه حلهای کاملا علمی به مدد تکنولوژی مدرن را منحرف کردند، کسانی که در سازمان حفاظت محیط زیست تا سطح معاونت بین الملل نفوذ کرده بود یا استاد دانشگاه علوم سیاسی خودش را دوستدار محیط زیست جا زده بود و برخی دوستداران به اصطلاح محیط زیستی در کویر سمنان شاهرود در اوج کشتار مردم یمن، مدافع حقوق پلنگ شده بودند، زمانی که به طرز عجیبی این حیوان درنده توسط حفاظت محیط زیست اهمیت خاصی پیدا کرده بود و در رسانه ملی هم پیگیری میشد. غرض آنکه در دورهای که جاسوسان محیط زیستی توسط سازمان اطلاعات سپاه شناسایی میشد و نام آشناهای نفوذی دولت از این شناسایی ناراحت بودند و با ادبیات عوام پسند با برخی سلبریتیهای بی سواد کاسه داغتر از آش همراه میشدند.سیل و باران آمد در سرزمینی که به تجربه و شواهد تاریخی به سرزمین کم آب و خشک معروف است و کاشت کوزهای و قطرهای و مدد گرفتن از رطوبت ریشه خار برای کاشت هندوانه و صیفی جات جزء ابتکارات و هنر ایرانی است، سرزمینی که آب آنقدر ارزشمند بود که با نام شهرها و آبادیها عجین شده است و آب در پسوند و پیشوند اسامی شهرها و آبادیها و در آثار ادبی ارزش و اهمیت خودش را نشان میدهد.اول سال که رهبر حکیم انقلاب اسلامی فرمودند: امسال سال رونق تولید خواهد بود، انگار برخلاف همه قواعد علمی و تجارب تاریخی و تحلیلهای دلسوزانه و مغرضانه با چشم آیت بین خبر از سیل برکت و نزول آسمانی می داد تا توجه دهد بر قول خدا که "اگر اهل آبادیها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند هر آینه برکتهایی از آسمان و زمین برآنها میگشودیم [۲]" و اینکه " کلیدهای آسمان و زمین از آن اوست روزی را برای هرکس بخواهد گسترش میدهد یا محدود میسازد او به همه چیز داناست [۳]" و "و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست، ولی ما بر عالم خلق الا به قدر معین فرو نمیفرستیم [۴]" لازم بود این سیل بیاید تا متذکر شویم که در خانه رودها مسکن نسازیم و حداقل به خاطر ترس از عواقب طبیعی، داخل رود و ساحل دریا زمین خواری نکنیم، هر چند در ۱۰۰ سال اخیر چنین بارش و سیلی بی سابقه بود، اما شاید ۷۰ درصد خسارات ناشی از آن، بی تدبیری خودمان مثل مکان یابی نامناسب شهرها و نداشتن برنامه ریزی منطقهای و آمایش سرزمین تا ناامیدی از آب در بستر رودخانهها و در نتیجه گسترش شهر یا فروش زمین و تراکم توسط شهرداری به مردم تا لایروبی نکردن و ... همه اینها اگر بود یا نبود نتیجه طور دیگر میشد.لازم است اشاره کنم و تفکیک کنم متخصصان دلسوز آب و خاک ایران که نگاهشان مبتنی بر نظام هماهنگ طبیعت و توسعه پایدار است و به دنبال انس با محیط زیست هستند با سیاست زدههای مغرض محیط زیست که حربه جامعه مدنی و سبک زندگی غربی را در انجمنهای خیریهای محیط زیستی دنبال میکنند چرا که کمترین جلب توجه و حساسیت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را مسئله خیریه آن هم از جنس محیط زیست دارد.اگر این دو گروه هر کدام بنا به نیتی به سدسازی در سالهای قبل ایراد میگرفتند چه به حق توسط گروه اول دلسوزان که جاگزینهای متناسب برای سرزمین کم آب و خشک ایران را پیشنهاد میکردند، هر چند این ملاحظه را هم باید داشته باشند که ما در این بهره برداری از منابع مشترک طبیعی مثل آبهایی که از مرز خارج میشود، نباید دایه مهربانتر از مادر باشیم. وقتی بر سر سرچشمههای آبی که خارج از مرزهای سیاسی سدسازی میشود آب را از ما دریغ میکنند یا در تخریب محیط زیست آمریکای با این سطح تکنولوژی که ثروتها و منابع دست اول ملتها را غارت کرده است از مصرف ذغال سنگ به خاطر آلودگی هوا نمیگذرد در این اقتصاد متکی بر منابع خام و ظرفیتهای استفاده نشده نباید قرار داد پالرمو امضا کرد.اما گروه دوم و مغرضان سیاست زده باید بدانند که اگر سد و سدسازی در این برهه نبود سیل اخیر فقط خسارت نبود که میزد بلکه برخی از شهرها، چون اهواز با این تاریخ دور و دراز به تاریخ میپیوست و شاید قرنها بعد توسط باستان شناسان، چون شهر سوخته کشف میشد.در هر حال آنچه در این سطور گذشت اشارهای بود بر تاثیرات بستر خشکسالی بر همگرایی و زایش فکرهای سلیم و اختراع و تلاش برای بقای تمدن ایرانی اسلامی در هر شرایط اقلیمی و آب هوایی تا واگرایی فکرهای علیل و مریض که وجودشان در لشکر امیرالمومنین علی علیه السلام فتنه خوارج به پا میکند و پای لشکر معاویه و حکمیت را به پیش میکشد، اما تاریخ تکرار نخواهد شد و مردم ایران از هر قوم و نژادی در شرایط سخت نشان داده اند که همه اشان قوم خویش هستند چه در زلزله کرمانشاه که در شرایط خشکسالی و بنا به تحلیلهایی خشک شدن آبهای زیرزمینی لایههای زیرین که مانع فعال شدن گسلها میشود چه در سیل اخیر سیل کمکها را سرازیر کردند، اگر شرایط این چنین نبود سلبریتیهای واقعی از مجازی تشخیص داده نمیشدند و نیروهای جهادی بسیجی سپاهی که سالها در گمنامی خدمت بسرمی بردند اینگونه مطرح نمیشدند.
[1] "این دغل بازان که می بینی مگسانند دور شیرینی"
[2] وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکسِبُونَ(اعراف96)
[3] لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِ شَيْءٍ عَلِيمٌ(الشورى ١٢)
[4] وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ(حجر 21)