به گزارش فرهنگ سدید؛ تصوف و درویشی گری طی سال ها، فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و با تغییر و تحولات بسیار در ماهیت و ساختار همراه بوده است. آنچه امروز به عنوان «تصوف فرقه ای» از دل این روند بیرون آمده و در قالب فرقههای مختلف درویشی در حال فعالیت است، از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی است. نکته قابل تأمل آنکه، خود فرق درویشی نیز در حال گذار از نوعی تحولات ماهوی و تشکیلاتی میباشند که حواشی زیادی رقم زده و پیامدهای گوناگونی برایشان داشته است. یکی از شاخصترین فرق درویشی به لحاظ سابقه فعالیت، فرقه گنابادی است که از این قاعده مستثنی نبوده و به ویژه طی سالهای اخیر، با چالشهای درون فرقهای بسیاری مواجه گشته. بروز چند دستگی، شکل گیری جریان افراطی و رقابتهای آشکار و پنهان بر سر جانشینی قطب سالخورده و بیمار فرقه، از آن جمله است. تمرکز نوشتار حاضر بر طیف افراطی فرقه گنابادی، موسوم به «مجذوبان نور» است که با اقدامات خود، فصل تازهای از تحولات را در فرقه رقم زده و فراتر از آن، با مطرح ساختن «درویشی مدرن»، از تولد گونه تازهای از درویشی گری پرده برداشته اند که آثار و پیامدهای اجتناب ناپذیری بر درویشی گری به طور خاص، تصوف در معنای عام و نیز جامعه خواهد داشت.
نطفه درویشی گری مدرن
درک ریشههای شکل گیری درویشی گری مدرن در گرو مروری اجمالی بر نحوه شکل گیری طیف افراطی فرقه گنابادی یعنی گروهک «مجذوبان نور» است، به تعبیری، آشنایی با علل و ریشههای ایجاد این جریان، تصویر خوبی از ماهیت، رویکرد و اهداف مجذوبانیها -به عنوان مبدع اصطلاح مزبور- به دست خواهد داد و از رهگذر آن میتوان به معنای درویشی گری مدرن مدنظر آنها دست یافت.
داستان مجذوبان نور از کجا کلید خورد؟
به دنبال وقایع بهمن ماه سال ۱۳۸۴ در شهر قم که آشوب افکنیهای دراویش در نهایت به تخریب مکان منتسب به فرقه انجامید، موجی از اعتراضهای عملی و رسانهای در میان دراویش شکل گرفت. اقدامات عملی (همچون برگزاری تجمع، آشوب، اخلال در نظم عمومی و...) دراویش با نوعی پوشش رسانهای بی سابقه همراه شد که در ابتدا از سوی یکی دو تن از دراویش، مدیریت و هدایت میشد. برای تبلیغ و انعکاس هر چه بیشتر اخبار (در راستای منویات فرقه)، وب سایتی به عنوان «مجذوبان نور» شکل گرفت و با حداقل امکانات فعالیت خود را آغاز نمود. سایت مذکور با تداوم جریان، به تدریج فعالیت هایش را توسعه داد و همزمان کوشید کیفیت فرم و محتوای خود را نیز ارتقا بخشد و از جدیدترین ظرفیتهای رسانهای (ابزارهای مولتی مدیا، رادیوی اینترنتی، فعالیت به چند زبان و...) بهره گرفت. در عین حال، کادر مدیریتی سایت و سازو کار اداره آن نیز تشکیلاتیتر شده و با اقدامات خود، به جایی رسید که عملاً به عنوان رسانه در داخل فرقه گنابادی مطرح گشت.
نکته قابل تأمل در این سایت، رویکردها و سیاستهای خاص گردانندگان در نحوه عرضه اخبار و مطالب است که به تدریج، توانست خود را به عنوان نگاهی تازه در فرقه گنابادی به مریدان -و سایر مخاطبان- معرفی نماید. عنصر شاخص این جریان (که بدان شناخته میشوند)، لحن تند و «افراطی گری» است که در تقابل کامل با مواضع محتاطانه برخی از نزدیکان قطب و بزرگان فرقه (مشایخ و مأذونین) قرار دارد، به گونهای که گاه حتی صدای قطب و برخی مشایخ مطرح فرقه را بلند کرده، به اعتراض واداشته است.
به هر روی، مجذوبانیها با ارائه رویکردهای خود و با توجه به تمرکزشان بر رسانههای نوین ارتباطی، توانستند جایی در میان دراویش (سنتی) برای خود باز کرده و طرفدارانی، به خصوص در میان نسل جوان دراویش بیایند، به طوری که بخش عمده مدیریت فعلی سایت مجذوبان را تیمی جوان بر عهده دارد.
فعالیتهای مجذوبانیها نیز با فراز و نشیب همراه بود و همان رویکرد تندروی شان گاه برای ایشان دردسرساز شد، به طوری که در برههای شاهد بازداشت و محکومیت چند تن از مدیران سایت مجذوبان نور به سبب اتهاماتی، چون اقدام علیه امنیت ملی بودیم. البته مجذوبانیها فرصت طلبانه از این امر نیز بهره جسته و با مظلوم نمایی در مجامع حقوق بشری، سهم خواهیهای خویش را دنبال نمودند. از طرفی، با مطرح ساختن خود به عنوان دراویشی متعصب، کوشیدند بر اعتبار و جایگاه خود در میان مریدان بیافزایند.
این رویکرد همچنان در این گروهک حاکم است و -چنانچه بیان خواهد شد- از هر فرصتی برای عملی ساختن آن بهره میجویند. مختصر آنکه، اقدامات عملی و رسانهای مجذوبانیها در طول یک دهه باعث شده اکنون نماینده طیف خاصی از دراویش گنابادی باشند که «افراطی گری»، به عنوان شاخصه اصلی شان است و اهداف، برنامهها و نگرش به خصوصی را -متمایز با دیگر دراویش- دنبال میکنند. نکته قابل تأمل اینکه، خود مجذوبانیها نیز بر ایجاد مرز میان خود و آنچه دراویش (سنتی) میخوانند، تأکید داشته و با قول و فعل متفاوت و ابداع «درویشی گری مدرن» درصدد تحقق آن هستند.
مدرن سازی درویشی گری و معانی آن
درویشی گری مدرن مجذوبانیها را از دو زاویه میتوان معنا کرد:
۱. از دیدگاه عناصر مجذوبانی
۲. از زاویه جامعه بیرونی (برون فرقه ای)
درویشی گری به سبک مجذوبانیها
در شق اول، مجذوبانیها که خود را طیف پیش رو، به روز، روشنفکر و متعصب جامعه دراویش و به عبارتی، نقطه مقابل دراویش سنتی میدانند، همین مؤلفهها را نیز برای آنچه درویشی گری مدرن میخوانند، مدنظر قرار داده اند. مهمتر از همه اینها اما، هدف اصلی شکل گیری این گروهک و برنامه محوری این روزهای آنها یعنی قدرت خواهی و کسب اعتبار در میدان رقابت جاری میان دستههای گوناگون مدعی در فرقه است (۱). عطش رقابت و قدرت خواهی مجذوبان، آنها را به مبارزهای تمام عیار با مشایخ و مأذونین واداشته و در این راه از هیچ امری فروگذار نیستند. انتشار سلسله مقالات «چهل شب با مولانا» یکی از عناصر شاخص مجذوبان نور (ح. م) که از پس بیانی استعاری و ادبی به بیان مواضع تند و انتقادی مجذوبانیها نسبت به مشایخ میپردازد، از آن جمله است. مجذوبانیها گاه از زبان اشاره و کنایه نیز فراتر رفته و با صراحتی - که پیش از این در میان دراویش مشاهده نشده- مشایخ و بزرگان فرقه را هدف حملات تند و تیز خود قرار میدهند. «شیخ ناقص»، «ناقصان»، «دکانداران»، «گندم نمای جو فروش»، «مغول صفت» (مغول در این مقالات، کنایهای است به حاکمیت و نظام) و...، از جمله صفات به کار رفته در مقالات مزبور برای توصیف مشایخ است. مجذوبانیها برای رسمیت بخشیدن به نمایش قدرت خواهی خود و کسب وجهه در میان مریدان، درویشی گری مدرن را در برابر سنتی علم نموده و از رهگذر نوشتهها و رفتارهای خود معنا بخشیده اند. آنها برای این منظور در ابتدا به تشریح ویژگیهای درویشی گری سنتی پرداختند: «درویش، هادی، خدا و ولیّ اوست ولاغیر. بعضی این شبهه در وجودشان افتاده است که ارادت مقلدانه به دارنده اجازه، عین و همان بندگی اجازه دهنده است! این خیال باطل و ناروا که در میان درویشان عرف گشته جز شرک و خرافه نیست و ... از معایب درویشی سنتی است که بلای اعتقاد درویشان گشته» (۲). پس از جا انداختن این مفهوم، اقدام به پرده برداری و تشریح طیف مقابل و مطمح نظر خویش یعنی درویشی مدرن نمودند: «پیروی و بیعت با ولیّ وقت و تبعیت و قبول آنچه مقبول کامل هر زمان است را درویشی گویند و این درویشی نو و مدرن است و همیشه تازه است و هر ساختار دیگری مبتنی بر تاریخ، سنت و عرف سابقین که مورد تأیید و میل ولی وقت نباشد، درویشی سنتی است.
قبول درویشی سنتی و مخالفت با درویشی مدرن، در حقیقت انکار ولی وقت است و نشان دهنده عدم درک و فهم درست از عرفان عملی و تصوف حقه. چه بسیار پیروان هوا و کهنه ایمان دارانی! که از قالبها، سنتها، عادات و تشریفات دینی! به نام درویشی، آیین ساختند و با ترویج و آموزش افکار متحجرانه خویش در میان مؤمنین تفرقه ایجاد کرده اند» (۳). آنگاه در توجیه ضرورت درویشی مدرن مینویسند: «.. اعتقاد و ایمان رسوب پذیر و نیازمند حرکت و تازه شدن است که این مهم به عهده ولیّ وقت است یعنی ایمان به روز، نه ایمان بر اساس دیروز! درویشی سنتی آیین است. درویشی نیست» (۴) و این موضوع را با احصاء شاخصهای درویشی سنتی تکمیل میکند.
علمداران درویشی سنتی
• بی توجه به مقتضیات هر دوری و میل ولیّ آن زمان، آشکارا یا در نهان با هر پدیده تازهای مخالفت میکنند و آن را بدعت میخوانند.
• قالب گرایند و از آداب و رسوم و سنت گذشتگان برای ولیّ خدا قانون تراشی میکنند.
• سد محکمی در تربیت سالکین توسط کامل زمان هستند و با آموزشهای غلط و اشتباه مانع از رشد و بالندگی فکری درویشان میشوند.
• ابن الماضی و متحجرند و درک زمان نمیکنند، گویی حیات و منافع این جماعت، در گذشته زیستن و در گذشته نفس کشیدن است!
• به اسم «تقیه» و «راضی به رضای حق بودن» ظلم پذیر و کرنشگر ظالمانند تا آنجا که شریک دزد و رفیق قافله میشوند.
• دچار جمود فکری اند و با تکرار کهنه گوییها و عرفان بافی، راه عقلانیت و تفکر و اندیشیدن را مسدود میکنند و موجب عقب افتادگی جامعه درویشی میشوند.
• دیدگاه اجتماعی آنها نسبت به مکتب درویشی، قومی و قبیلهای و محدود و بسته است و آن را مکتب نجات بخش بشریت نمیبینند و جهانی فکر نمیکنند.
• درویشی را در سکون و انزوا تعریف میکنند نه در حرکت و اجتماع.
اینان برای رسیدن به مقاصد خویش، تاریخ را تحریف و کلام اولیاء الهی را جعل میکنند... نهایت آنکه، درویشی سنتی، دام شیاطین و سد سلوک سالکین و مانع از اعتلا و تعالی مکتب درویشی است. مکتب درویشی همیشه مدرن و تازه است» (۵).
این سخنان در فرقه گنابادی، آنقدر تند و تازه بود که نگرانی اطرافیان قطب را برانگیخت و برای رفع و رجوع، بلافاصله وارد میدان شدند و قطب نیز به ایراد سخنانی با این مضمون که «حقیقت درویشی، سنتی و مدرن ندارد» مبادرت ورزید (۶). البته مجذوبانیها برای کسب وجهه در مقابل مریدان، با نمایش تبعیت ظاهری از قطب، این بیانیه را که مستقیماً آنها را نشانه رفته بود، در سایت گروهک منتشر ساختند و متعاقب آن، مطلبی در توجیه گفته هایشان با مضمون محوری لزوم احترام به قطب که البته همان رویکرد انتقادی نسبت به مشایخ در آن مشهود است (۷). هر چند، عملشان در روزهای بعد نشان داد به آنچه در خصوص درویشی مدرن نوشته بودند، کاملاً پایبندند و به سخنان قطب، وقعی نمینهند.
درویشی گری به سبک مدرنیته
اینک معنای درویشی مدرن را از منظر جامعه بیرونی، مورد بررسی قرار میدهیم. مبنای این ارزیابی، اندیشه و کردار گروهک مجذوبان نور به عنوان مظهر گنابادیهای مدرن و مبدع آن است. نگاهی به اقدامات مجذوبانیها از زمان شکل گیری تاکنون، نمایانگر شاخصهای رفتاری خاصی در این گروهک است، از آن جمله:
• دنیاگرایی؛ مجذوبانیها با اقدامات خود نشان داده اند، حقیقتاً شایسته عنوان «فقیر» -که دراویش بدان مینازند- نبوده و این را با نمایش اسراف و ریخت و پاشهای بسیار در خصوص راه انداختن کاروان اسکورت برای قطب، برگزاری جشنهای پرهزینه (مانند اعیاد قربان و غدیر) و صد البته قدرت خواهی که نمود بارز حب دنیاست، آشکار ساخته اند.
• بی تفاوتی به طریقت (اباحه گری)؛ کارنامه عناصر مجذوبانی نشان دهنده آن است که تعریف خاص خود را از طریقت داشته و به معنای سنتی آن بی اعتقادند. گذشته از این، روشنفکرمآبی شان، آنها را به اعمالی وا میدارد که نه تنها با درویشی، بلکه با طریقت و شریعت نیز سنخیتی نداشته و بیشتر به سبک زندگی مدرنیته تنه میزند. هلهله سر دادن و رقص و پایکوبی به بهانههای مختلف، بی قیدی نسل جدید نسبت به حجاب و توهین به دارندگان -به اصطلاح- مقام طریقت یعنی مشایخ و مأذونین، از مصادیق این شاخص است.
• پشت کردن به قطب؛ مجذوبانیها هر چند به ظاهر، خود را مطیع قطب نشان میدهند (تا اعتبار و جایگاه خویش را در میان مریدان ارتقا دهند)، اما در عمل نشان داده اند پایبندی چندانی به اقوال تابنده نداشته و بر اساس سیاستهای خود عمل میکنند. در واقع، قطبیت برای آنها جایگاهی صوری دارد که دیر یا زود باید به دیگری واگذار شود. بی تفاوتی مجذوبانیها نسبت به قطب گاه تا جایی پیش رفته که صدای اطرافیان تابنده را درآورده و او را به صدور بیانیههای تند و تیز علیه مجذوبان واداشته اند. نمونه اش، بیانیه اخیر وی در خصوص لزوم تمکین از احکام قضایی صادر شده برای مجرمین حادثه کوار بود که در برابر اقدامات مجذوبانیها در نامه نگاری به سران مملکتی و جوسازی رسانهای گسترده صورت گرفت.
• اختلاف افکنی (شاخه اعتراضی فرقه گنابادی)؛ گروهک مجذوبان نور را میتوان شاخه اعتراضی و به اصطلاح دگراندیش فرقه گنابادی محسوب کرد که درصد درانداختن طرحی تازه و ایجاد تحولی اساسی در فرقه است و در این مسیر از هیچ چیز فروگذار نیست. لازمه این امر، افزایش قدرت است و یکی از مسیرهای اصلی کسب قدرت، اختلاف افکنی؛ لذا مجذوبانیها از همین سیاست برای شکستن اتحاد درونی فرقه، تزلزل جایگاه مشایخ و متعاقب آن قطبیت، سود جسته و هدف غایی خود را برای تحقق درویشی گری مدرن دنبال مینمایند.
• رویکردهای سیاسی؛ مجذوبانیها با تحرکات رسانهای و عملی خود طی سالهای اخیر و به ویژه در جریان برخی وقایع، عملاً نشان داده اند که به شعار «عدم مداخله درویشی گری در سیاست» پشت کرده و چه بسا طبق آنچه گذشت، لزوم به روز بودن و در محور تحرکات اجتماعی-سیاسی قرار داشتن را لازمه درویشی حقیقی میدانند. مصادیق در این زمینه بسیار است، از تبلیغات رسانهای همیشگی در رسانههای فرقه در خصوص هجمه به نظام گرفته تا عدم تمکین احکام قضایی و قوانین، نامه نگاری به سران مملکتی، سهم خواهی، سیاه نمایی از وضعیت جامعه، جوسازی، تحرک آفرینی (از طریق ایجاد کمپین، انتشار فراخوانهای اعتراضی و امثالهم) و.... بارزترین نمود این سیاسی گری را باید در راه اندازی خانه تیمی (مسلح) در کوار، گردنکشی علیه نظام و نیز حوادث دی ماه ۱۳۹۶ مشاهده نمود. مجذوبانیها که مترصد فرصتی برای تحقق اهداف و بیرون زدن بغضهای فروخفته خود بودند، از همان دقایق نخست بروز تجمعات افراد معترض نما، وارد عمل شدند. ابتدا با تبلیغات و جوسازی در شبکههای اجتماعی و در مرحله بعد، پیوستن به صف اغتشاش گران. تندرویهای مجذوبانیها در این زمینه تا جایی بود که برخی از آنها به سبب جرایمی، چون اقدام علیه امنیت ملی، تخریب و به آتش کشیدن مساجد در برخی شهرهای کشور، دستگیر شدند. البته همین مسئله، باز هم دستمایه برخی از دراویش فرقه قرار گرفت تا به نوعی از آن به نفع خویش بهره جویند، لذا بلافاصله وارد عمل شده و با تحصن در مقابل محل بازداشت شدگان (زندان اوین) و تبلیغات رسانهای گسترده پیرامون آن، فاز بعدی برنامههای تشکیلاتی خود را پی گرفتند که همانا «یارطلبی» و جلب توجه دراویش سنتی -از دید آن ها- در نقاط مختلف کشور، به بهانه حمایت از بازداشت شدگان بود. این کار نتیجه مهمی در برداشت:
با تبلیغات گسترده رسانهای و فرافکنی -با توجه به موقعیت حساس حاکم بر جامعه- میتوانستند دراویش را در میان گروهها و جریانهای مختلف داخلی و در مرحله بعد، فراملی مطرح کرده و اهداف خویش را در مظلوم نمایی و سهم خواهی از نظام دنبال نمایند. نقطه اوج اقدامات آنها، حوادث تأسف بار کلانتری ۱۰۲ پاسداران تهران بود که شهادت چهار تن از مأموران نیروی انتظامی و بسیج را رقم زد.
به هر روی، مجموعه اقدامات مجذوبانیها در این وقایع، بیش از پیش رویکردهای سیاسی آنها را آشکار ساخته، نشان داد اهداف بزرگتری در سر دارند که با برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت تشکیلاتی درصدد محقق ساختنشان هستند.
علت یابی
چرایی شکل گیری جریان درویشی مدرن را میتوان از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد که برخی به تحولات فرقه گنابادی باز میگردد و بعضی جنبه کلیتر دارد، اما برخی از مهمترین دلایل را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
• تحول ماهوی تصوف؛ تغییر و تحولات رخ داده در جریان تصوف در طول زمان، امروز تعریف و قرائت تازهای از آن را مطرح ساخته که از معنای اولیه و سنتی، فاصله زیادی داشته و ردپای عناصر مدرنیته و زندگی در جهان رسانهای امروز را میتوان در آن مشاهده کرد. بی تردید، این مسئله بر شکل گیری رویکردهای مذکور در اندیشه گروه هایی، چون مجذوبان نور بی تأثیر نبوده است.
• قدرت خواهی؛ پایه و اساس قدرت خواهی و آقامنشی، دنیاگرایی است؛ عنصر اصلی زندگی در جهان امروزی تحت سلطه نظام سرمایه داری با غایت رفاه طلبی و لذت جویی. تحت حملات چنین ایدئولوژی مادی گرایانه ای، ارزشهای معنوی به تدریج رنگ باخته یا -در دیدی خوشبینانه تر- بازتعریف میشوند (مگر در نظامهای معنوی برحق). جریانها و فرق داعیه دار معنویت و عرفان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و برای هماهنگی بیشتر با شرایط حاکم، به بازسازی اندیشه ها، مرام و آیینها و حتی اصول بنیادین خود میپردازند.
• تناقضات رفتاری قطب؛ علاوه بر دلایل کلی فوق، برخی مسائل جزئیتر نظیر تناقضات قول و فعل قطب نیز در بروز چنین رویکرهایی مؤثر است. سوابق سیاسی تابنده و تعلق خاطرش به آنها، عدم طی مراحل طریقتی، تلون در قبال مسائل مختلف (هرچند از عدم مداخله درویشی در سیاست دم میزند، اما در برخی وقایع، موضعی مخالف ابراز داشته و هم خویش و هم مریدان را به حضور و مداخله در امور سیاسی - اجتماعی فراخوانده است.)، بی تفاوتی نسبت به برخی انحرافات و بدعت آفرینیهای اخیر (که میتوان نشانه رضایت تلقی نمود) و رفتارهایی مانند آن، موجب شده مریدان با شخصیتی متلون مواجه شوند که حتی خویشتن نیز به شعارهایش وفادار نمانده، همین امر برای جرقه زدن اندیشههای متفاوت با قطب و از بین رفتن جایگاهش در فرقه، کافی است و به گروهی، چون مجذوبان جسارت لازم برای مطرح ساختن درویشی مدرن را میدهد.
آثار و پیامدها
با توجه به آنچه گذشت، قرائتهای نوین گروهک مجذوبان نور از درویشی گری، نتایج و پیامدهایی را بر دراویش و جامعه (به طور کلی) خواهد داشت. شاخصهای برشمرده شده برای درویشی مدرن و آنچه در عمل از مبدع و مجری این جریان (مجذوبان نور) مشاهده میکنیم، بی تردید در معنای درویشی رایج در میان مریدان فرقه گنابادی تأثیرگذار خواهد بود. با توجه به روشنفکرگرایی و نمایش خود به عنوان نسل تازه و به روز، احتمالاً شماری از نسل جدید مریدان به این گروهک و اندیشه هایش جذب شده و با آن همراه میشوند. از طرفی، قرائتهای مجذوبانیها از درویشی گری که با سیاست و قدرت، عجین بوده و از طریقت فاصله دارد، بر اندیشههای مریدان تأثیر گذاشته و چه بسا در آینده، کل معنای درویشی گری را تحت الشعاع قرار دهد و این به معنای تحول ماهیتی فرقه گنابادی خواهد بود. جز این، قدرت خواهیهای این گروهک مدرنگرا، بر آتش اختلافات درونی فرقه دامن زده و با داغ کردن میدان رقابت، از قدرت و انسجام درونی خواهد کاست. بر این امر باید تزلزل جایگاه قطبیت را نیز افزود که از نتایج بی تفاوتیهای مجذوبانیها به او و فرامینش است. مسئله دیگر، تأثیر این جریان بر جامعه است؛ عملکرد دراویش مدرن در رویکردهای معاندانه و مداخلات سیاسی شان نشان داده در صورت تحقق اهداف مجذوبانیها در عملی ساختن درویشی مدرن، جامعه با چالشها و تحرکاتی از سوی جریانی سهم خواه و قدرت طلب مواجه خواهد بود. گذشته از این دیدگاه امنیتی، معنای عرفان و معنویت نیز با این قرائتهای تازه و مجریانش، دستخوش آسیبهای بیشتری -نسبت به گذشته- میشود.
منابع:
۱. برای کسب اطلاعات بهتر ر. ک. به: مقاله «شکست از درون»، روشنا، شماره ۷۵.
۲. مقاله چهل شب با مولانا، شب دوازدهم، مجذوبان نور.
۳. درویشی سنتی و درویشی مدرن، مجذوبان نور.
۴. همان.
۵. همان.
۶. سخنان قطب، مجذوبان نور.
۷. «حقیقت درویشی، سنتی و مدرن ندارد»، مجذوبان نور.