گروه وحدت فرهنگ سدید - سیاوش ایمانی: تجزیه طلبی قومی از زمانی که مرزهای ساختگی استعماری از بین اقوام ایران بزرگ فرهنگی عبور کرده است، یکی از ابزارهای استعمار نو و فرانو (استفاده از ابزارهای هوشمند برای سلطه گری) برای استعمار ملتها و اقوام در کل دنیا و به صورت خاص در سرزمین ایران بوده است و اگر این ریشههای محکم تاریخی مردمان این مرز و بوم در خاک پرگهر ایران نبود تا به حال طوفانهای سخت نظامی و نیمه سخت اقتصادی و نرم فرهنگی، ریشه آنها را کنده بود، البته دشمنان این مرز و بوم هر روز رستههای عملیاتی خودشان را به روز میکنند و باید مراقب بود که در مواجهه با این دشمن به جنگ قبلی آماده نشویم به این معنا که وقتی از قدرت هوشمند صحبت میشود فراتر از قدرت نرم به ترکیب و تجمیع قدرت میپردازند و شاید قدرت هوشمند به معنای ترکیب هوشمند ابزارهای قدرت سخت و نیمه سخت و نرم است به نحوی که برآیند آن تاثیرات کلان و همه جانبه بر منابع قدرت جمهوری اسلامی باشد.
موضوع قومیت و مشکلات قوم گرایی محصول نگاههای تجزیه طلبانه و خرد در اقدام و نظر است به این معنا که به صورت یک رشته تخصصی مطالعه شود یا در یک اداره تخصصی به آن پرداخته شود یا به طور کلی دارای ساختار و سازمان مستقل برای مطالعه و تصمیم سازی و تصمیم گیری باشد، نتیجه نگاههای تجزیه طلب و جزءنگر منجر به نفهمیدن مفاهیم و ساختارهای کلان حاکم بر این موضوع شده است، موضوعی که در تضاد بین فهم آن و ساختارهای متضاد و تصمیمها و مدیریتهای جزء نگر، جذابیت پرداختن به آن را از دست داده است، در کل همه موضوعات وقتی خارج از فرامتن و نظام حاکم بر آن بررسی شود از جذابیت افتاده و اقدامات حاصل از آن منجر به آشفتگی آسیبهای آن خواهد شد، در بررسی و مطالعات صورت گرفته کمتر میتوان سراغ گرفت که از منظری کلان و همه جانبه و آینده نگر به مسائل مرتبط با بحثهای قومی پرداخته شود، چندان که به قول معروف سوراخ دعا گم میشود.
کمتر پژوهش و مطالعهای را میتوان جست که بدون غرضهای سیاسی و فرهنگی و صرفا برای دلسوزی آب و خاک این سرزمین صورت گرفته باشد، چندان که بیشتر از آنکه تکیه گاهی برای حفظ نظم و نظام اجتماعی و همبستگی اقوام باشد، آگاهی کاذب تاریخی درباره افتخاراتشان ایجاد کرده است و همدلی و همزیستی تاریخی اقوام را به منازعه قومی بر سر داشتهها و نداشتههای ثابت نشده تاریخ دور از دسترس بررسیهای مستند تبدیل کرده است، ابزاری که فرصت تاریخی و طلایی ایجاد شده در حکومت اسلامی برای ایجاد تمدن نوین اسلامی را به سهم خواهیهای قومی از حکومت تبدیل کرده است.
نهادها، گفتمان ها، مفاهیم و اقدامات زیر پوستی ایجاد شده درباره قوم گرایی و اقوام و حتی مذاهب کشور، عمدا و سهوا جبهه تجزیه طلبی قومی و مذهبی را در کشور تقویت کرده است، ساختاری مثل معاونت اقوام ریاست جمهوری تا همایشها و نشستهایی با عناوین مرتبط با اقوام و مذاهب کشور، حتی بعضا بر خلاف قانون اساسی، مفاهیم و گفتمانهای رقیب را متحد و با همدیگر آشنا کرده است، یا اقدامات خیرخواهانهای که به دلیل ندیدن ظرایف کار، مسائل قومی و مذهبی را دغدغه مردم میکند، اقدامات و تصمیمهایی که همه ناشی از نبود اسناد و مطالعات کاربردی و اقدامات همه جانبه و کلان و آینده نگر است.
به عنوان مثال دمیدن چندین ساله در مطبوعات، رسانه ها، سخنرانی ها، هیئتهای اندیشه ورز و عناوین ساختار و سازمانها بر مفاهیمی، چون کرد، ترک، بلوچ، عرب، ...، شیعه و سنی علاوه بر عواقب وحدت ستیز، در آینده با در کنار هم قرار دادن این مفاهیم، چارچوبهای مفهومی قومی مذهبی خاصی در نظر و عمل کارگزاران هم شکل گرفته است که در دولت و مجلس و ... هم تصمیمها متاثر از سهم خواهیهای قومی و مذهبی شده است، چگونه ممکن است در قانون اساسی مذاهب مالکی شافعی حنبلی حنفی جعفری زیر چتر مذاهب اسلامی قرار میگیرند، اما جریان اهل سنت ایران یا جریان تشیع در گفتمانهای رسانهای و نخبگانی مطرح میشود و مواردی از این قبیل که ناشی از کمبود یا نبود قدرت هوشمند بر مفهوم سازی و ساختار سازی میباشد.
قدرت هوشمند جمهوری اسلامی در چله دوم انقلاب باید به سمت مفهوم سازیهای مقوم تمدن نوین اسلامی باشد، ضرورت دارد آموزش و پرورش نهادی و رسانهای و خانوادگی به سمت مفاهیم کلان و آینده نگر و همه جانبه باشد و روح امید و نشاط از مفاهیم و ساختارهای جدید تراوش کند.
در موضوع قومیت باید به سمت مطالبه سهمها و سرزمینهای از دست رفته تاریخی برای رقم زدن تمدن نوین اسلامی باشیم، لازم است از نگاهها و تخصصهای جزء نگر در این موضوع پرهیز کنیم و حضور اقوام با لهجهها و آداب اشان برای رقم زدن تمدن نوین اسلامی عادی سازی شود. لازم است ایران و ایرانی در مناطق مرزی دارای اقوام کهن ایرانی دروازههای تمدن نوین اسلامی را برای گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی باز کند و چه ظرفیتی بهتر از حضور اقوام مرزنشین که نماینده انقلاب اسلامی در آن سوی مرزهای ساختگی باشند؛ و در نهایت و به طور خلاصه آنکه ایران اسلامی برای دست یافتن به تمدن نوین اسلامی باید هرچه بیشتر از پتانسیل رنگارنگ اقوام سرزمین خودش بهره ببرد. تا اقوام با احساس کرامت و افتخار محل رجوع و درخواست اقوام جدا شده آنسوی مرزها به دامن پرمهر خویش باشد.