زندیه گفت: در چند دهه گذشته برای حل مشکل جمعیت مهاجر به شهر‌ها باید فکر‌هایی درست و با برنامه ریزی بعد هم مستند بر ضوابط و استاندارد‌های خاص شهرنشینی و شهر سازی انجام می‌گرفت، اما من احساس می‌کنم در بعضی موارد خیلی عجله کردیم و سریع تصمیم گرفتیم.
گروه اجتماعی فرهنگ سدید؛  سبک معماری و نحوه شهرسازی از جمله عواملی است که مستقیما با زندگی روزمره مردم در ارتباط است. افراد به طور روزانه با شهری مواجه هستند که اگر طراحی و چینش آن بر اساس علم باشد می‌تواند در خروجی عملکردی آن‌ها نتیجه مثبت گذاشته و اگر شهر با آشفتگی و شلوغی همراه باشد بالعکس می‌تواند رخوت و سستی برای افراد ساکن شهر به همراه آورد. جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به صورت جدی در حوزه معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی ورود کرد اما به زعم کارشناسان حوزه معماری و شهرسازی، سیاست‌های غلط چه در دوره‌های مختلف قبل از انقلاب و حتی در برخی از دوره‌ها پس از انقلاب در شهر تهران مانع از نمود این اقدامات شد. در این باره فرهنگ سدید با مهدی زندیه معاون پژوهشی و فناوری دانشگاه امام خمینی (ره) گفتگو کرده است که در ادامه می‌آید:

از نظر حضرت عالی دستاورد‌های چهل ساله انقلاب در حوزه معماری و شهرسازی ایران- اسلامی چیست و اینکه نسبت به دوره‌های قبل از انقلاب چه رویش‌ها و چه ریزش‌هایی داشتیم؟
نفس قضیه تغییراتی که در دوره انقلاب اسلامی اتفاق افتاده طبعا به دیدگاه ها، نظریه‌ها و فلسفه وجودی معماری و آموزش در کشور بر می‌گردد. پس از انقلاب اسلامی طبعا دیدگاه نظریه پردازی و فلسفه وجودی و نگاه‌هایی که به مسئله معماری و شهرسازی به وجود آمد چه در زمان حیات حضرت امام و چه در حال حاضر پس از رحلت ایشان و بیاناتی که مقام معظم رهبری در این خصوص داشته اند برگرفته از فلسفه وجودی ایران و اسلام شکل گرفته است. همه دنیا می‌دانند معماری ایران معماری پرسابقه و با تمدن دیرینه‌ای است و اگر به همان‌ها هم ما بسنده کنیم دستاورد‌های بسیار خوبی را هم در کشور و هم برای جهان داریم.
در بسیاری از کشور‌های جهان شما عنوان ایرانیان آرکتیکچر را در بالای ساختمان‌ها می‌بینید نمونه اش در دبی و هندوستان در تاج محل قسمتی از معماری معماری ایرانی است. در جنوب اسپانیا و ترکیه معماری ایران شکل گرفته است. انقلاب اسلامی بیشتر گرایش و ریشه به معماری اسلامی داشته و سعی داشته معماری ایران را به اسلامی سوق دهد. سوال پیش می‌آید که مگر قبل از انقلاب اسلام نبوده. خب بوده است، اما اساسا به آن در معماری توجهی نمی‌شده است. در حالی که اصل قضیه و فلسفه وجودی معماری به خصوص در رابطه با مسکن و محل‌های سکونتی به فلسفه وجودی آن بر می‌گردد که حاکی از آرامش در این بناست؛ بنابراین سوال شما به این برمی گردد که معماری پس از انقلاب اسلامی چه میزان به نگاه اسلامی و چه میزان به ایدئولوژی اصلی انقلاب اسلامی برمی گردد. به قول طراحی‌ها، مانیفستی که این وسط هست آیا اسلامی بوده و سوالی که پیش می‌آید این است که بعد از این ۴۰ سال آیا در این زمینه موفق بوده ایم. بی شک جواب صددر صد مثبت نیست، ولی نمی‌توانیم نا امید هم باشیم. طی این مدت آثار خیلی خوبی را معمار‌ها و شهرسازان خلق کردند.
اگر دیدگاه‌های سود شخصی و تجاری را فاکتور بگیریم و برگردیم به اساس فلسفه معماری و شهرسازی در کشور دستاورد‌های خوبی داشته ایم، اما به نظر من کافی نیست و آن اهدافی که از ابتدای انقلاب داشته ایم محقق نشده است و دلیلش هم متاسفانه ابعاد شخصی مالی و اتکایی برای فرد بوده و در کنار آن مسائل سیاسی هم توانسته تاثیرگذار باشد. من به عنوان یک معلم این رشته انتظارم کاملا این هست که دانشگاه‌ها و دانشجوهایمان را به سمتی پیش ببریم که معیارهایمان نزدیک به معیار‌های انقلاب اسلامی باشد و دانشجو‌ها را به آن سمت سوق دهیم تا بتوانیم انشاالله استفاده خوبی در آینده از این دستاورد داشته باشیم.

در زمینه معماری و حوزه شهرسازی، آشفتگی‌هایی در یکسری از کلان شهر‌ها به خصوص در تهران داریم که ناشی از عدم توجه جدی به معماری شهری است. آقای زندیه این آشفتگی دلیل یا دلایلش چه بوده و چه راهکاری پیشنهاد می‌کنید؟
سیل مهاجرتی و هجوم جمعیت روستا‌ها و شهر‌های کوچک به شهر‌های بزرگ پس از انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. طبعا رشد جمعیت و هجوم جمعیت از روستا‌ها و شهر‌های کوچک به شهر‌های بزرگ دامنگیر تهران هم بوده به همین دلیل ما یک دوره‌ای از انقلاب را شاهد حاشیه نشینی‌های مختلف در تهران بودیم. برای حل این مشکل باید فکر‌هایی درست و با برنامه ریزی بعد هم مستند بر ضوابط و استاندارد‌های خاص شهرنشینی و شهر سازی انجام می‌گرفت، اما من احساس می‌کنم در بعضی موارد خیلی عجله کردیم و سریع تصمیم گرفتیم.
در این باره می‌توانستیم شهر‌های اقماری در اطراف تهران ایجاد کرد و افراد سرریز را در آنجا قرار داد و بافت اصلی شهر تهران را خراب نکرد. ولی متاسفانه این هجوم معیشتی با تصیمات بعضا نادرستی که برای شهر تهران گرفته شده باعث شده به سمت کوچه‌های عمودی برویم و آن چهره باغ شهر و ویلا شهر تهران زیبا و باغ ویلا‌هایی که در شمال تهران داشتیم دستخوش یکسری نا ارامی باشه البته مرکز و جنوب هم دستکمی ندارد، ولی رشد کمی داشته است. برای اینکه بتوانیم نیاز‌ها را جواب بدهیم رو اوردیم به برج سازی‌ها که الگو‌های معماری ایرانی اسلامی در ان اصلا رعایت نشده و الگو‌های برگرفته از غرب است و فقط پاسخگوی نیاز‌های جمعیتی است که در تهران به احتیاج به مسکن داشتند. در خیلی از خیابان‌ها می‌بینیم در کوچه‌های تنگ برج ساخته شده تا فقط جمعیت در آن ساکن شود.

این برج سازی‌های غیر اصولی و غیر ایرانی-اسلامی چه عواقبی در بر دارد؟
همه می‌دانیم که برج یعنی اشرافیت یعنی تسلط به خانه همسایه یعنی سلب آن آرامشی که خانواده باید داشته باشد و این‌ها همه دست به دست هم داد و باعث شد الان شاهد یک تهران بی برنامه از نظر سیمای شهری و بافت شهری باشیم. در بسیاری از موارد فرم شکل مصالح و ناهمگونی‌هایی که در منظر و سیمای شهری داریم و همه این‌ها کنار هم که قرار می‌گیرند می‌بینیم که از تهران آرامش بخش قدیم که خیلی‌ها علاقه داشتند تا از چشمه‌ها و طبیعتش استفاده کنند خبری نیست. متاسفانه اکنون تهران درگیر با مشکلات بسیاری است که از هوای آلوده تا ترافیک شدید شامل آن می‌شود.

برای حل این مشکلات چه باید کرد؟
در این زمینه ما نهاد‌ها و ارگان‌های خاصی داریم که باید بنشینند و در این باره تصمیم بگیرند قطعا راهکار‌های بسیاری از نظر علمی تجربی و برنامه‌های بالادستی ما برای تهران داریم و می‌شود این برنامه‌ها را دنبال کرد و به آن عمل کرد، اما قدر مسلم این است که مشکلات شهری را نمی‌شود یک شبه حل کرد و با دیدگاه عجله‌ای نباید پاسخ داد برای همین من احساس می‌کنم در کارگروه‌هایی که مختص این قضایا هست به راحتی می‌شود به این مسائل پاسخ داد. مثلا به نظر من لزومی ندارد ما همه این مسائل را در ارتفاع جواب دهیم مثلا در منطقه یک ما اگر قیمتش گران هست ما در کوچه‌های تنگ و باریکش برج بسازیم تا جمعیت را در آنجا جا دهیم می‌توانیم از قسمت‌های خالی شهر استفاده کنیم می‌توانیم خانه‌های ساخت بالا را تجمیع کنیم که اکنون این کار انجام می‌شود، اما با سرعت بسیار کم آن هم نه با ارتفاع بالا بلکه در ارتفاع مشخصی این کار را انجام دهیم.
برای این منظور یکسری از مردم را به خارج از شهر ببریم مگر لزومی دارد که همه در مرکزیت تهران باشند همین الان خیلی از مردم مهاجر دارند به قسمت‌های اطراف تهران می‌روند به دلیل هزینه مناسب‌تر خب پس این می‌تواند برنامه ریزی خیلی دقیق‌تر و موقعیت مناسب تری داشته باشد و با تدبیر پیش برویم و ان شاء الله بتوانیم تصمیم خوبی برای سیمای شهرمان داشته باشیم. هنوز مردم علاقه‌مند هستند حیاط داشته باشند ارتفاع خانه شان از دو طبقه بیشتر نباشد. برای اینکه آرامش را تهرانی‌ها در این می‌بینند ما مناطق یک، سه، چهار و پنج همه باغ ویلا بودند، اما اکنون چرا این باغات و پارک‌ها آسیب ببیند.

کلان شهر‌ها یکسری مشکلات روانی و به هم ریختگی را ایجاد کرده مثلا مردم رو به خانه‌های کوچک و گوشه نشینی آورده اند. در کنار این مشکلات بعدی همچون بار روانی ترافیک‌ها وجود دارد. با رفع مشکلات شهرسازی چه میزان می‌توان در رفع این معضلات و مشکلات روحی و روانی مردم کار کنیم؟
برای حل این مشکل به عقیده من فقط معماران و شهرسازان نباید دست به کار شوند بلکه روان شناس‌ها و زیبایی شناس‌ها همگی باید کمک کنند. جامعه شناس‌ها و مردم شناس‌ها همگی باید فعالیت بکنند. معماری اولین کارش فقط مطالعه است که بتواند جمع بندی نظرات دیگران را داشته باشد تا بتواند یکسری بحث‌های فلسفی ونیاز‌های روانی را تامین کند. شما اگر از مردم بپرسید در این خانه‌ها راحت هستند ۹۹ درصد می‌گویند نه و فقط یک درصد می‌گویند آری، چون ناچارند و اگر توان مالی داشته باشند آن‌ها هم از خانه هاشان راضی نیستند. حالا از این مردم دوباره باید سوال کنیم که اگر غیر بومی تهران هستند چرا شهر و دیار و آب و هوای خوب و آرامش خود را گذاشتند و به چهاردیواری تهران قانع شدند؟ بنابراین مشکلات شهر‌های بزرگ خودبه خود آثار روانشناسی و اعصاب و روان برای همه دارد. شب که به خانه برمی گردند صبح که به سرکار می‌خواهند بروند از جای پر ترافیک، شلوغ و پر از دود باید به محل کارشان برسند. تصور من این نیست که مردم این نوع زندگی را انتخاب نکردند بلکه مجبورند اینگونه زندگی کنند. مردم همه خانه‌های سنتی تهران و حیاط و درخت را دوست دارند، اما به خاطر مسائل اقتصادی ناچارند که چند متری از یک خانه را بخرند که فقط شب در آن بخوابند. مسائلی که در آپارتمان‌ها به وجود می‌آید و مشکلات فرهنگی و تفاوت‌ها باعث می‌شود بچه‌ها نتوانند بازی خوبی داشته باشند سر و صدا‌ها زیاد است. آپارتمان نشینی ملزومات خودش را دارد عدم تطبیق سطح فرهنگی ساکنان یک آپارتمان ممکن است باعث جدل بشود و تمام این مشکلات باعث ایجاد تنش‌های روانی می‌شود.
ارسال نظر
captcha