«فرهنگ سدید» گزارش می‌دهد
در بیشتر فرهنگ ها و کتاب های لغت به تعریف لفظی و لغوی عدل و عدالت توجه و پرداخته شده که به برخی ازتعاریف آن به اجمال در ذیل اشاره می شود. در فرهنگ معین برای کلمه عدل و عدالت معانی که آورده شده این است که: 1. عدل یعنی، داد کردن 2. حد وسط میان افراط و تفریط 3. انصاف و دادگر بودن 4. انصاف داشتن، انصاف اجتماعی، عدالتی که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند.

گروه وحدت فرهنگ سدید- دکتر علی جعفری: عدالت از جمله بنیادی ترین ارزش های جوامع انسانی که همیشه مورد تاکید دین مبین اسلام بوده، چون انسان موجودی اجتماعی است و زندگی او جزء در سایه عدالت امکان پذیر نیست. پیامبران در حالی که ندای توحیدی و یگانه پرستی را سر می دادند مردم را به عدالت دعوت می کردند. عدالت اجتماعی والاترین آرمان و مدنی است که بشر در طول زندگانی خود در ابعاد مختلف سیاسی اجتماعی اقتصادی، حقوقی و.. به آن توجه داشته است. لذا اندیشمندان زیادی به مسئله عدالت اهمیت داده ودر این زمینه پژوهش های کرده اند.

یکی از اندیشمندان و متفکران بزرگ که به موضوع عدالت توجه خاصی مبذول داشته امام خمینی (ره) بنیان گذار جمهوری اسلامی است. امام (ره) از همان آغاز با مفهوم عدالت خواهی و ظلم ستیزی آشنا شد چون که شاهد ستمگری, بی عدالتی و تبعیض های رژیم پهلوی بودند این گونه بود که عدالت خواهی و ظلم ستیزی با وجود امام عجین شد و به صورت یکی از اساسی ترین تمهیدات و مقولات اندیشه های امام خمینی درآمد که در ادامه به دیدگاه های امام (ره) در زمینه عدالت اجتماعی پرداخته می شود.

 

معانی و تعاریف واژه عدالت

در بیشتر فرهنگ ها و کتاب های لغت به تعریف لفظی و لغوی عدل و عدالت توجه و پرداخته شده که به برخی ازتعاریف آن به اجمال در ذیل اشاره می شود. در فرهنگ معین برای کلمه عدل و عدالت معانی که آورده شده این است که: 1. عدل یعنی، داد کردن 2. حد وسط میان افراط و تفریط 3. انصاف و دادگر بودن 4. انصاف داشتن، انصاف اجتماعی، عدالتی که همه افراد جامعه از آن برخوردار باشند.1

از نظر مولف لسان العرب «آنچه در نفوس انسانی مایه اعتدال، ترتیب، استقامت و انتظام گردد عدالت است. 2

راغب اصفهانی در کتاب مفردات عدل را به معنای مساوات دانسته و شیخ طوسی در معنای لغوی عدالت می گوید: «العداله في اللغه ان يكون الانسان متعادل الاحوال متساويا» یعنی عدالت آن است که انسان احوال متعادل و متساوی داشته باشد.3

عدالت را می توان در چهار عرصه قابل تبیین دانست: 1) در تکوین نظام خلقت 2)در تشریع قانونگذاری 3) در تدبیر و نظام اجرائی 4) در روش زندگی فردی و اجتماعی

و به نوعی دیگر عدالت را می توان به دو نوع الهی و غیر الهی تقسیم کرد که عدالت الهی به سه قسم تکوینی، تشریعی و جزائی تقسیم و عدلت غیر الهی، فردی و اجتماعی تقسیم می شود که ما بیشتر عدالت غیر الهی را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم. عدالت فردی عبارت است از تهذیب نیروی عامله که در نفس وجود دارد و به معنای چیرگی نیروی عاقله بر نیروی عامله،شهویه و غضبیه می باشد.4 نوع دیگر عدالت غیر الهی، عدالت اجتماعی می باشد که عبارتست از: احترام به حقوق دیگران و رعایت مصلحت عمومی و یا به عبارت دیگر شناخت حقوق طبیعی و قراردادی که جامعه برای تمام افراد قائل است مانند تقسیم کار، دادن مزد به کارگران مطابق کارائی آنان و تامین نیازهای اجتماعی که افراد برای حفظ بقای خود و پیشرفت کار خود و رسیدن به سعادت خود حق دارند آن را بدست آورند.5 محمد جعفر لنگرودی در تعریف عدالت می فرماید: «عدالت شرعي كه در برابر فسق به كار مي رود و نيز نمونه اي از معناي عام عدالت؛ زيرا شخص عادل در كارهایی كه مي كند به معيار شرع، هر چيز رابر جای خود باید بگذارد چه در امور و کارهای فردی و چه در کارهای اجتماعی.»6

از دیدگاه شهید مطهری عدل به چند معنی می باشد 1. موزون بودن که نقطه مقابل آن بی تناسبی است 2. رعایت تساوی و نفی هر گونه تبعیض 3. رعایت حقوق افراد 4. رعایت شان و منزلت هر چیزی.7

فقهای شیعه نیز به استناد به روایات پیامبر و ائمه اطهار، به معنای فقهی عدالت پرداخته اند از جمله از پیامبر (ص) روایت شده است کسی که در تعامل با مردم ظلم نمی کند و در گفتار با ایشان دروغ نمی گوید و در وعده با آنها تخلف نمی کند از کسانی است که مروت و بزرگ منشی اش کامل و عدالتش ظاهر گردیده است.8

امام علی نیز در تعریف عدل و عدالت می فرمایند: عدل آن است که امور را در جایگاه و مواضع خودشان قرار می دهدو اداره کننده عموم و مصلحت عمومی است.9

 

عدالت اجتماعی از دیدگاه اندیشمندان

با توجه به اینکه عدالت از دیر باز جزء مهم ترین مباحث و دغدغه ها ی بشر و دانشوران سیاسی بوده، اندیشمندان وعالمان زیادی در این مورد بحث وتبادل نظرکرده اند که به دیدگاه های برخی از آنها در ذیل می پردازیم:

از دیدگاه مطهری مبنای بحث عدالت را باید در قرآن و سنت جستجو کرد. وی در کتاب عدل الهی از 11 آیه درباره عدالت اجتماعی سخن به میان می آورد و می فرماید: «تفاوت عمده میان مکتب اسلام با سایر مکاتب در جهت توجه به عدالت این است که اسلام معنویت را پایه و اساس می شمارد و حساسیتی که اسلام در زمینه عدالت اجتماعی و ترکیب آن با معنویت اسلامی از خود نشان می دهددر هیچ مکتب دیگر نظیر و مانند ندارد وی عدالت اجتماعی را در یک جامعه پایه و اساس هر حکومتی می داند. همچنین از منظر شهید مطهری عدالت اجتماعی آن است که قانون همه افراد را به یک چشم نگاه کند و بین آنان تبعیضی قائل نشود، رعایت استحقاق را بکند و هرکس را با توجه به استعداد و شرایطش در جایگاهش قرار دهد.10

عدالت اجتماعی از دیدگاه فاضل لنکرانی معنایی وسیع داد که شامل همه حقوق فردی و اجتماعی می شود که آن رعایت باید و نبایدها در همه ابعاد انسان، اجتماع، و حتی خالق انسان است. در این معنا حقوق ادیان، مذاهب، اقوام مختلف و همه حقوقی که خداوندمتعال بر انسان و جامعه بشری دارد و نیز بطور کامل امور انسان اعم از امور عبادی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفته می شود.11

از دیدگاه شهید محمد باقر صدر مساله محوری در هر نظام اجتماعی، تامین کامل نیازهای این فرد یا آن فرد نمی باشد بلکه آن عبارت است از ایجاد توازن عادلانه بین نیازهای تمام افراد جامعه و تنظیم روابط افراد در چارچوبی که جوا بگوی همه پرسش ها و تامین کننده تمام نیازها باشد.12

شهید صدر عدالت اجتماعی را صراط مستقیم در دورن جامعه می داند راهی که ویژگی اساسی آن وسطیت،اعتدال و فقدان انحراف است. پس راستی و دوری از هر گونه انحراف در مسیر حق و در مسیر طبیعی و جایگاه حقیقی امور زندگانی در جمع و استقامت بر آن گونه ای که توازن و تناسب و اعتدال واقعی بر جمیع حکفرما گردد و جمع و اجتماع تعدیل به وسط گردند عدالت اجتماعی است.13

خواجه طوسی معتقدند برای حصول تعاون بین افراد جامعه که شرط تکامل است باید عدالت را در میان آنان اجرا گردد زیرا بدون عدالت تعاون اجتماعی دوام نخواهد آورد.14

از دیدگاه مظهر عدل و عدالت حضرت امیرالمومنین علی (ع)، آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه مردم را راضی نگه دارد و نظم پیکره جامعه، کنترل، امنیت و آرامش عمومی را تامین کند عدالت اجتماعی است.15

 

مفهوم عدالت از دیدگاه امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره) نسبت به عدالت،قسط و برابری بادیدی گسترده وعمیق نگریسته و آن را از زوایای مختلف مورد ارزیابی قرارداده است.در نگاه امام خمینی نگرش به عدالت نه تنها بی ارتباط با مسائل اجتماعی نیست بلکه زمینه ساز عدالت سیاسی نیز می باشد. حکومت و تشکیل حکومت اسلامی یک وسیله وابزاری برای تحقق عدالت در جامعه و جلوگیری از انحراف و پرورش نفوس آدمیان و تهذیب آنها می باشد.

امام خمینی ارزش ها را به طور کلی در یک تقسیم بندی در دو گروه قرار می دهند: ارزش های مادی و ارزش های معنوی که ارزش های مادی بنابر مقتضیات زمان دچار تغییر می شوند ولی ارزش های معنوی مشمول زمان و مکان نمی شوند و در شرایط تاریخی و اجتماعی مختلف زندگی بشرهمواره غیر قابل تغییرندکه امام (ره) عدالت رادر زمره ارزش های معنوی می داند که همیشه معنای خاص خود را دارد.

عدالت از دیدگاه امام (ره) معنا و مفهوم گوناگونی دارد از جمله:

1) عدالت به معنای قائل نشدن امیتاز برای قشرهای خاص مگر به امتیازات انسانی که خود آنها را دارند.16

2) عدالت به معنای اینکه طبقات بالا به طبقات پایین ظلم نکنند.

3) عدالت به معنای قیام انسان ها به قسط که به معنای رفع ستمگری ها و چپاولگریهاست.17

4) عدالت یعنی «رفع ایادی ظالمانه و تامین استقلال و آزادی، تعدیل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عینیت در اسلام.18

5) عدالت یعنی حد وسط بین افراط و تفریط که آن از امهات فضایل اخلاقیه است.19

امام خمینی (ره) در تعریفی دیگر از عدالت می فرماید: «العداله عباره عن ملكه را سخه با عثه علي ملازمه التقوي من ترك المحرمات و فعل الواجبات» یعنی عدالت عبارت است از نیرویی که در انسان رسوخ داشته و او را بر التزام به پرهیزکاری و ترک کارهای حرام و انجام کارهای واجب وا می دارد.20

به گفته امام (ره) «حكمت آفريدگار به اين تعلق گرفته كه مردم به طريقه عادلانه زندگي كنند و در حدود احكام الهي قدم بردارند اين حكمت هميشگي ، از سنت های خداوند متعال و تغيير ناپذير می باشد».21 وعدالت به مثابه قانونی عام و فراگیر در سراسر جهان جریان دارد و لذا آن را تبدیل به نظام اتم و احسن نموده است در نتیجه عدالت و گرایش به آن امری فطری می باشد که در نهان بشر وجود دارد و از ویژگی های طبیعی وجوهری هر انسانی است بدین معنا که انسان طبعاً گرایش به عدل و قسط دارد و از جور و ستم بیزار و متنفر است. چون عدالت مقوله ای کمال طلبی است و انسان ذاتاً موجودی کمال طلب می باشد پس انسان ذاتاً خواهان عدالت می باشد.22

 

عدالت اجتماعی از نگاه امام خمینی (ره)

با نگاهی به آثار امام خمینی (ره) و کثرت کاربرد واژه عدل و مشتقات آن می توان به راحتی به اهمیت عدالت اجتماعی از منظر ایشان پی ببرد. به عنوان نمونه در مجموعه 22 جلدی صحیفه امام 471 مورد واژه عدالت اجتماعی، 381 بار واژه عدل، 173 مورد واژه عادل و 15 مورد واژه قسط آمده است. امام (ره) نیز در وصیت نامه‌اش 6 بارمفهوم عدالت اجتماعی را بکار برده اند.23

جامعه برای امام خمینی (ره) دارای اهمیت ویژه ای است زیرا وی معتقد اند که جامعه مجموعه افراد است در حالی که فرد صرفاً فرد است و اگر بخواهیم بین مصالح فرد و جامعه اولویت تعیین کنیم باید اولویت با مصالح جامعه باشد پس همه افراد باید به فکر جامعه باشند و خود را در جامعه ذوب کنند تا این که انسانیت آنها به معنای واقعی تحقق پیدا کند.

امام (ره) بر حکومتی نظر دارد که عدالت محور و اساس آن باشد وی می گوید عدالت اسلامی را می خواهیم در این مملکت برقرار کنیم یک همچو اسلامی که در آن عدالت باشد، اسلام که در آن هیچ ظلم نباشد اسلامی که شخص اول مملکت با فرد آخر همه علی السوا ءدر مقابل قانون برابرند.24

بر این اساس اگر در جامعه تساوی در برابر قوانین وجود داشته باشد و جایی برای تبعیض و دوگانگی باقی نمانده باشد و همه اقشار جامعه به حقوق خود رسیده باشند از دید امام می توان آن جامعه را متصف به عدالت دانست.

بنابراین از دید امام خمینی، عدالت منحصر به قوه قضایئه یا افراد خاصی نیست بلکه به تمامی نهادهای اجتماعی مربوط می شود ایشان در یکی از بندهای فرمان هشت ماده ای خود می فرمایند: «باید در سایه احکام عدل اسلامی جان، مال و حیثیت مردم در امان باشند وعمل به عدل اسلام منحصر به قوه قضايئه و متعلقات آن نيست بلكه ساير ارگان هاي نظام جمهوري اسلامي ايران از مجلس ، دولت و متعلقات آن گرفته تا قواي نظامي، انتظامي، سپاه پاسدران و ديگر متصديان امور نيز بايد به طور جدي به اين واژه و عدل توجه جدي كنند.»25

امام خمینی عدالت را از جمله هدف های انبیاء می داند وی مهمترین وظیفه انبیارا برقراری یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای احکام می داند به گفته وی انبیاء دو وظیفه اساسی داشتند. یکی مردم را از اسارت نفس خارج کنند و دوم ضعفا و مردم بیچاره را از چنگ ستمگران نجات دهند.26

همچنان که قرآن کریم هدف بعثت انبیاء فرستادگان الهی را اقامه عدل و قسط اجتماعی معرفی می کند و می فرماید «لقد ارسلنا رسلنا با البينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط»27

امام (ره) اسلام ناب و اصیل را اسلامی می داند که پرچمداران آن پا برهنگان، مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن ملحدان، کافران، سرمایه داران و پول پرستانند و اسلام حقیقی دین افرادی مجاهدی می باشد که همیشه بدنبال حق و عدالتند.

امام خمینی هدف ائمه اطهار را نیز اجرای عدالت اجتماعی می داند که در این مورد مصادیقی را می آورد از جمله می فرماید: «باید این 5 یا 6 سال حکومت امیر مسلمین، حضرت علی را باید تا ابد جشن بگیرند. جشن برای عدالت، جشن برای بسط عدالت، حضرت علی حاکمی که با ملت یکرنگ است بلکه سطح زندگیش پایین تر و سطح روحیش بالاتر ازهمه آفاق است.28

ودرمورد دیگر می فرمایند: «حضرت علی وقتی قاضی که خودش نصب کرده بود یک یهودی برای شکایت از امیرالمومنین پیش آن رفته بود، که آن قاضی حضرت امیر را احضار کرد که در آنجا وقتی علی (ع) به دادگاه رفت حتی به قاضی تعلیم داد که نه اینکه به من بیشتر از از این یهودی احترام بگذاری بلکه باید قضاوت مساوی و هر دو علی السواء باشیم.29

امام خمینی با توجه به اینکه توجه خاصی برای اجرای عدالت در جامعه داشته در این باره بیانات ارزشمندی دارند:

1) عدالت را اجرا کنید، عدالت را برای دیگران نخواهید، خودتان هم بخواهید، در رفتار و گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و خدمتگذار این ملت باشید.30

2) سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت پرور آن باشد و .... بدون حکومت اسلامی عدالتخواه رسیدن به این هدف محال است.31

3) توجه داشته باشید رئیس جمهور و وکلاء مردم در مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات وشهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پا برهنگان را نمی توانند بفهمند.32

امام (ره) در رابطه با احترام و توجه به افراد خاصی که دارای امتیازات اشرافی و غیره هستند می فرمایند: در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و فقیر، اشخاص سیاه و سفید و گروههای مختلف شیعه و سنی، عرب و عجم و ترک و غیر ترک به هیچ وجه نیست وقرآن کریم امتیاز به عدالت و تقوا دانسته است. امیتاز به دارایی، مادیات نیست، باید این امتیازات از بین برود. اسلام به انسانیت انسان

ارج می دهد و انسانیت انسان به علم و تقوا و دانشمندی اوست پس کسی که علم و تقوا دارد بر دیگران مقدم است و کسی که هر چند دارایی زیاد داشته باشد ولی علم و تقوا نداشته باشد ابدا در اسلام ارجی ندارد.33

همچنین امام (ره) در خصوص برخورداری از حقوق اجتماعی برای همه مذاهب می فرمایند: اقلیتهای مذهبی نه تنها آزادند بلکه دولت اسلامی موظف است ازحقوق آنان دفاع کند دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که ماننذ همه افراد از حقوق اجتماعی بر خوردار باشد مسلمان،مسیحی،یهودی یامذهب دیگر فرقی ندارد. تمام افراد به لحاظ انسان بودن در نظام جمهوری اسلامی برابر هستند و ویژگی های انتسابی مانند نژاد، قوم، زبان، دین و دارایی برای افراد به هیچ وجه احترام خاصی را در جامعه بوجود نمی آورد.34

امام خمینی (ره) می فرمایند: «يكي از مهمترين ويژگي هاي حكومت جمهوري اسلامي این است که در آن زور گويي نيست، ستم نيست جمهوري اسلامي براي افراد جامعه فكر رفاه خواهد بود، مستمندان به حقوق خود شان مي رسند و در همه حال عدالت سايه مي افكند .»35

دولت در حکومت اسلامی در خدمت ملت باید باشد چنانکه زمانی اگر نخست وزیر ظلم کرد و مردم در دادگاه از او شکایت کردند باید وی در دادگاه حاضر و جوابگو باشد و اگر جرمش ثابت شد باید به سزای اعمالش برسد. این نیست که در اسلام بین نخست وزیر و غیر نخست وزیر فرق وجود داشته باشد و برای طبقه بالا یک جایگاه خاصی قائل باشد.36

از نگاه امام خمینی (ره) در جامعه توحیدی همه امتیازات لغو می شود و تقوا ملاک امور خواهد بود در چنین جامعه ای زمامدار با پایین ترین فرد جامعه برابر است و ضوابط و معیارهای متعالی الهی و انسانی مبنای همه چیز است.37

توجه به اصل برابری انسانها در خلقت و در برابر قوانین همیشه مورد تاکید امام (ره) بوده است چنانچه وی معتقد است باید با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم زند و امتیازات پوچ و بی محتوا را در جامعه حاکم سازد باید به شدت مبارزه کرد. دراسلام وحکومت اسلامی قانون جایگاه ویژه ای دارد لذا همه از شخص پیامبر گرفته تا سایرین در برابر آن باید خاضع و تسلیم باشند

همچنانکه پیامبر ائمه اسلام، خلفای اسلام تمام در برابر قانون مطیع بودند ما هم باید همچون آنها از قانون تبعیت کنیم.38

بنابرین امام (ره) تقسیم عادلانه قدرت بین طبقات مختلف،توزیع عادلانه ثروت بین اقشار گوناگون و اعطای اعتبار، منزلت و موقعیت اجتماعی به اصناف توده ها سبب پایداری و استحکام بنیه وجودی جامعه می داند چنانکه حضرت علی می فرمایند: «ثبات الدول با قامه سنن العدل»یعنی ثبات و پا برجا بودن دولتها به بر پای داشتن راههای عدل است و هر دولتی که قواعد عدالت را رعایت کند ثابت و پا برجا می ماند.39

و مردم با عدالت به صلاح می آیند و صلح و دوستی بین اجزاء و افراد جامعه رواج می یابد همچنان که حضرت علی در این باره می فرمایند: «العدل یصلح البريه» یعنی عدل حال خلایق را به صلاح می آورد وهر گاه مردم به عدل سلوک کنند و ستم و ظلمی نکنند کار همه کمال انتظام و استحکام خواهد است.40

در جامعه ای که عدالت اجتماعی اجرا گردد و همه افراد دارای آرای مساوی و از خدمات عمومی یکسانی استفاده کنند و پایگاه اجتماعی افراد انتصابی وارثی نباشد بلکه بر اساس میزان وارستگی و شایستگی باشد طبعاً الفت و انس در بین افراد آن جامعه برقرار و همه افراد مسئول و سهیم در سرنوشت جامعه شان می شونددر نتیجه جامعه رو به کمال و ترقی خواهد نهاد.

 

امام خمینی برای تحقق عدالت اجتماعی در جامعه راهکارهای ارائه می دهند:

1:  حمایت از محرومان و مستضعفان

امام خمینی (ره) در مراحل مختلف از طبقه محروم و فرودست جامعه حمایت می کردند. ایشان تنها حمایت از محرومان و اجرای عدالت در بین تمام اقشار را منحصر به دوران مبارزاتش و به عنوان یک ابزار تبلیغاتی مانند بسیاری از سیاستمداران و حاکمان استفاده نکردند بلکه پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی با تاکید سفارشات متعدد به مسئولین نظام برای بهبود وضعیت اقشار فرودست جامعه تلاش و اقدامات زیادی انجام دادند. امام در توصیه به مسئولین نظام جمهوری اسلامی می فرمایند: اولاً با فقرا و مستمندان نسبت به متمکنین و مرفهین بیشتر مراوده داشته باشید. دوماً خدا نیاورد روزی که سیاست ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایه دارها بگردد واغنیا و ثروتمندان ازاعتبار بیشتری برخودار باشند که بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت طلبی و سایرارزش های ایثارگرایانه ملت ما واهمه دارند از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان درهراسند و مسلماً کشور ما باید به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند که از این طریق امید جهانخواران از ما منقطع وگرایش ملت های جهان به اسلام زیادتر می شود. سوماً هدف همه دولت، ملت و مسئولین کشور باید این باشد که روزی فقر وتهیدستی از جامعه ما رخت بر بندد.41

2:  از بین بردن شکاف طبقاتی

امام خمینی (ره) به طور اخلاقی و موعظه سرمایه داران و صاحبان ثروتهای کلان را تشویق به حمایت از حال محرومان می کند و می فر مایند: اسلام و انقلاب نه جلو سرمایه را می گیرد و نمی گذارد سرمایه آن طور بشود که یکی میلیارد ها دلار داشته باشد... یکی شب برود پیش بچه هایش نان نداشته باشد اسلام به این طریق موافق نیست این فقط با دستان شما نیمی از آن حل می شود و قسمت دیگرش هم با دولت است که برای از بین بردن شکاف طبقای باید امکانات رفاهی برای محرومین تدارک و تهیه نماید. این مساله اساسی را سبک نگیرید این راه شما حالا ممکن است که خیلی توجه به این مسایل نکنید اما یک وقت اگر از دست برود نه ما می توانیم مهارش کنیم نه شما.42

در عبارات فوق به روشنی مشاهده می شود که انباشن ثروت بی حد وحصر از سوی عده ای د ر مقابل محرومیت خیلی عظیمی از مردم به هیچ وجه مورد پذیرش امام (ره) نیست و ایشان به خوبی به این مسئله واقف بودند که بی توجهی به محرومین باعث شکاف عظیم طبقاتی می شود اگر ادامه پیدا کند و مسئولین هیچ توجه ای نکند می تواند اثرات خطرناکی در پی داشته باشد لذا همیشه امام حمایت ازمحرومین و اجرای عدالت بین آنان را مورد تاکید قرار می دادند و حمایت از سرمایه دارها، ثروتمندان و داشتن حشرو نشر با آنها را یک ضد ارزش در نظام جمهوری اسلامی می دانند زیرا از نظر امام (ره) هدف اصلی انقلاب اسلامی اجرای عدالت اجتماعی در تمام سطوح جامعه و توجه ویژه به طبقات پایین دست می با شد

امام (ره) معتقدند که اگر ثروتمندان جامعه وجوه شرعیه خود را به نحو اکمل بپردازند تا حدود زیادی فاصله بین فقیر و غنی کاهش می یابد در این مورد امام می فرمایند: «اين شركتهاي بزرگ چطور انباشته شده است من احتمال اين را كه اينها حقوق شرعي خود را پرداخته باشند حتي در مورد يك نفرشان هم نمي دهم. الان هم عده اي هستند كه مي روند مثلاً صد هزار تومان به يكي ا ز آقايان مي دهند و مي گويند اين حقوقي است كه شرعا به عهده من است و آنها مي گويند بله فلاني وجوه شرعي خود را پرداخته است، در حالي كه اين شخص 50 ميليون ديگر از اين باب بدهكار است، حالا مي خواهند با پرداخت اين مبلغ كم بگويند كه اموالش ديگر مال خودش است حتما بيایيد احكام الهي را اجرا كنيد امام تاكيد دارند كه بايد قوانيني وضع بشود كه حقوق محرومين و فقرا به آنها بازگردانده شود».43 همچنین امام خمینی در رابطه با عدالت توزیعی در جامعه اینگونه می گویند:

«اسلام نه با سرمايه داري ظالمانه وبي حساب و محروم كننده توده هاي تحت ستم ومظلوم موافق است نه با رژيمي مانند رژيم كمونيسم، ماركسيم بلكه اسلام يك رژيم معتدل با شناخت مالكيت واحترام به آن به نحو محدود در پيدا شدن مالكيت و مصرف كه اگر به حق به آن عمل شود، چرخهاي اقتصاد سالم به راه مي افتد و عدالت اجتماعي كه لازمه يك نظام سالم است تحقق مي يابد». 44 مخلص کلام اینکه اگر به توصیه ها وراهکارهای امام خمینی (ره) در زمینه برقرای عدالت اجتماعی در کشور توجه شود بسیاری ازمسائل و مشکلاتی که در زمینه تحقق عدالت اجتماعی در جامعه وجود دارد به راحتی حل می شود.

نتیجه گیری

عدالت از جمله مفاهیمی است که همیشه در طول تاریخ موردتوجه اندیشمندان و عالمان بوده که یکی از بزرگترین اندیشمندان جهان معاصر که در زمینه عدالت نظریه داده امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهور ی اسلامی ایران می باشدایشان هدف اصلی و مهم انقلاب اسلامی را اجرای عدالت در جامعه می دانستند که معتقدند اگر جامعه ای بخواهدهمیشه در صلح ودوستی مانده و رو به کمال و ترقی نهد باید عدالت در تمام ابعاد اجتماعی،اقتصاد ی،سیاسی و ... با دقت و جدیت تمام در آن اجرا و عملی شود

 در مجموع امام (ره) در مورد رعایت عدالت اجتماعی سه توصیه مهم برای مسئو لین نظام دارند: )1 از تبعیض نسبت به طبقات پایین شدیدا جلو گیری گردد 2) برای تمام اقشار جامعه از سیاه و سفید، تر ک، کرد، عرب،فارس وغیره به یک میزان امکانات فراهم گردد.3) از هر گونه توجه بیشتر و ویژه نسبت به افراد یا گروهی خاص خوداری شود بلکه هر کس بر اساس استعداد و شایستگی اش در جایگاه و مواضع خویش قرار گیرد.

پي‌نوشت‌ها:

  1. 1. محمد معین، فرهنگ فارسی، ج 2، تهران،امیر کبیر،1343، ص 82-2279
  2. 2. محمد بن کریم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1988 م، ص 83
  3. 3. سید نورالدین جزائری،«جايگاه عدالت در فقه سياسي شيعه»، مجموعه مقالات کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، ج 6، تهران، موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی 1378، ص 166
  4. 4. بهرام اخوان کاظمی، عدالت در نظام سیاسی اسلام، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلام،1381، ص 23
  5. 5. جمیل صلیبا،فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، تهران، نشر حکمت،1366، ص 461
  6. 6. محمد جعفر لنگرودی، دایره المعارف علوم اسلامی قضائی، ج 2، تهران، گنج دانش، بی تا، ص 891
  7. 7. مرتضی مطهری،، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا،1375، صص 6- 54
  8. 8. محمد تقی مجلسی، بحارالانوار، ج 70، بیروت، موسسه الوفاه، 1413 ق، ص 1
  9. 9. نهج البلاغه، گردآوری ابوالحسن محمد شریف رضی، ترجمه علینقی فیض الاسلام، تهران، چاپخانه حیدری، 1330 ش، ص 129
  10. 10. مرتضی مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، تهران، انتشارات صدرا، 1373 چاپ نهم، ص 312
  11. 11. محمد جواد فاضل لنکرانی، «تئوري عدالت در حكومت اسلامي و ولايت فقيه»، مجموعه مقالات کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی "ج 4 تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1378 ص 326
  12. 12. محمدحسین جمشیدی، نظریه عدالت از دیدگاه فارابی، امام خمینی، شهید صدر، تهران، انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی،1380، ص 3-582

13 سید محمد باقر صدر، مدرسه اسلامی، ترجمه کاظم خلخالی، تهران، موسسه مطبوعاتی عطائی،1362، ص 9-38

  1. 14. خواجه نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی،1360، ص 137.
  2. 15. مرتضی مطهری،سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات صدرا، 1372، چاپ نهم،ص 113

16.روح الله خمینی، صحیفه امام، ج 9، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1378، ص 79

  1. 17. صحیفه امام، ج 15، ص 291
  2. 18. صحیفه امام، ج 3 ٍ ص 313
  3. 19. روح الله خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی،1377، ص 145

20.روح الله خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ترجمه علی اسلامی، قم، انتشارات اسلامی، 1378،ص 13-12

  1. 21. روح الله خمینی، ولایت فقیه، قم، انتشارات آزادی، بی تا، ص 42
  2. 22. شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 99
  3. 23. نظریه عدالت از دیدگاه فارابی، امام خمینی، شهید صدر،ص 469
  4. 24. صحیفه امام، ج 9، ص 425
  5. 25. صحیفه امام، ج 17، ص 140
  6. 26. همان،8-527
  7. 27. قرآن کریم، حدید، آیه 25
  8. 28. صحیفه امام، ج 2، ص 1-360
  9. 29. صحیفه امام، ج 4، ص 8-327
  10. 30. صحیفه امام، ج 19، ص 8-377
  11. 31. صحیفه امام، ج 4، ص 322
  12. 32. محسن آژینی، اندیشه های اقتصادی امام خمینی، تهران، سازمان مدارک فرهنگی و انقلاب اسلامی،1374، ص 127
  13. 33. صحیفه امام، ج 6، ص 3-461
  14. 34. محمد حسن حسنی، نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی (ره)، تهران، موسسه چاپ و نشر عروج، صص 30-229
  15. 35. صحیفه امام، ج 6، صص 6-525
  16. 36. همان، صص 4-463
  17. 37. صحیفه امام، ج 5، ص 81
  18. 38. صحیفه امام، ج 4، ص 268
  19. 39. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 3، مقدمه و تصحیح جلال الدین ارموی اصفهان، دانشگاه اصفهان،1341، ص 353.
  20. 40. ـــــــــــــــــــــ، غررالحکم و دررالکلم، ج 1، مقدمه و تصحیح میرجلال الدین ارموی، اصفهان- انتشارات دانشگاه اصفهان، 1339، ص 133
  21. 41. صحیفه امام، ج 20، صص 1-340
  22. 42. صحیفه امام، ج 8، ص 1-470
  23. 43. صحیفه امام، ج 14، ص 304
  24. 44. صحیفه امام، ج 21، ص 444
ارسال نظر
captcha