به گزارش فرهنگ سدید، گروه وحدت «فرهنگ سدید» گفتوگویی انجام داده است با سیدهادی سید افقهی کارشناس مسائل جهان اسلام که در ادامه میآید:
ریشهها و زمینههای شکل گیری جریان های فرقه ای در جهان اسلام را چه میدانید؟
بحث تعدد فرق و نحلهها در تاریخ اسلام بسیار ریشهدار است و با ظهور اندیشه ناب اسلامی، حرکتهای موازی برای تضعیف سرعت آن شکل گرفته است که عوامل تأثیرگذار بر آن هم در درون اسلام و هم از خارج از دنیای اسلام بوده است. یعنی مسلمانانی که بعدها به دلایلی خاص از درون مذهب اسلام به اسلام ضربه زدند و حرکاتی که بعضاً از سوی ادیان دیگر صورت گرفت. اگر از بدو ظهور اسلام نگاه کنیم این جریان وجود داشته است. اوج این مسأله در واقعه کربلا است که فتوا صادر شد و شریح قاضی توجیه کرد که «قتل الحسین بسیف جده»؛ یعنی حضرت رسول (ص) فرمودهاند که هر کس بر علیه خلیفه زمان قیام کند باید گردن او را زد و بعد توجیه کردند که یزید خلیفه زمان بود و امام (ع) علیه او قیام کرد لذا کشته شدن امام (ع) با فتوای جد خود او بود.
این جریانهای انحرافی، سیر اندیشه اسلام را گمراه کردند تا امروز که به اوج خود رسیده است. در زمان حاضر، البته حلقه تنگتر شده و از درون بیت شیعی و از درون حوزههای علمیه این مسئله شروع شده است. امروز فضای حوزهها مورد نفوذ قرار گرفته و لذا جریان تشیع لندنی مطرح میشود و به قدری جدی است که مقام معظم رهبری که کمتر در مسائل مربوط به بیت شیعی دخالت میکنند، روی این مسئله بارها تا جزئیترین مسائل مربوط به تشیع لندنی تأکید و اظهار نظر کرده و راهبرد ارائه دادهاند. آیت الله میرزای شیرازی نسبت به خطر نفوذ هشدار داده بود. بعد از فتوای تحریم تنباکوی میرازی شیرازی و شکستی که به منافع انگلیس وارد شد، عدهای آمدند و به میرزا تبریک گفتند که فتوای شما در شکست استعمار بسیار مهم بود، اما دیدند که میرزا گریه میکند و میگوید: «دشمن تازه فهمید که قدرت مرجعیت چقدر است و از این به بعد بنا دارد که نفوذ کند و ضربه بزند و ما نیز این را نمیخواستیم که دشمن متوجه شود».
بیوت مراجع حتی برخی اوقات امام راحل را نیز تکفیر میکردند. در مسیر انقلاب اسلامی نیز امام راحل به این مسئله هشدار میداد و میگفت که مواظب باشید. از ابتدای نهضت، امام (ره) هشدار میدادند و برخی بودند که امام را تخطئه میکردند. وقتی که بنده نجف بودم شاهد بودم که برخی امام (ره) را متهم میکردند که این فرد سیاسی است و نه مرجع تقلید حقیقی! که البته بعدها برخیها پشیمان شدند. البته باید توجه داشت که این سخن از بیوت مراجع و نه خود آنها بیان میشد.
امروز مکاتب مدرن و مسلمانانی که از اسلام برگشتهاند در حال ایجاد انحراف هستند. داستان غمگینانه آندلس آن روز را فراموش نمیکنیم که برخی از علمای منحرف مسلمان به مسیحیان یاد دادند که شما نمیتوانید با این رزمندگانی که از آن طرف آبها آمدهاند بجنگید و باید کشتیها را آتش بزنید. در واقع به مسیحیان آموختند که این آدمها درصدد شهادت هستند و اینها را نمیشود به این صورت از بین برد؛ لذا باید آنها را آلوده به مفاسد اندیشهای و ... کنیم. امروز متاسفانه دشمن به خیل و رجل آمده و هم امکانات فنی دارد و هم امکانات بشری، آنجا که بستر آماده باشد جنگ نرم است و آنجا که چارهای نیست با آتش جنگ و تهاجم وارد میشود؛ لذا ما با انواع تهاجم روبرو هستیم و برای هریک از این نقشهها باید دکترین داشته باشیم. باید به درستی با این جریانات مقابله نمود. برخورد انفعالی و مقطعی جواب نمیدهد. انقلابی که زمانی، چهار سوی دنیا را تکان داد، امروز عدهای میخواهند گفتمان انقلاب اسلامی را به حاشیه بکشانند. امروز با ظهور گروههای تکفیر، سلفی، داعش و ... که یک سیر متصل به هم دارند، مشکلاتی به وجود آمده و با این مسائل روبرو هستیم.
رویکرد و اهداف جریانهای فرقه ای در جهان تشیع چیست؟
برای مثال عرض میکنم که یک حرکت خزنده و به ظاهر دلسوزانه و متعهدانه، ولی بسیار خبیث و خطرناک شروع شده و روز به روز حرکت تشیع لندنی بیشتر میشود. امروزه جریانهای فرقه ای مانند سیدصادق شیرازی و یکی هم عبدالحلیم الغزی (در عراق) به فعالیتهای انحرافی مشغول هستند. الغزی شبکه القمر را دارد و برنامهها را خودش اجرا میکند، البته علمیتر صحبت میکند و سیبل حملات الغزی نیز مراجع هستند و میخواهد این را در اندیشه جوانان ما جا بیاندازد و میگوید مرجعیت یک مؤسسه غیر انتفاعی بوده و متأثر از اندیشههای تکفیری است و این مسائل را خیلی نرم و بصورت آکادمیک و دانشگاهی مطرح می نماید. جریان سیدصادق شیرازی بیشتر آئینمند است و آئینی برخورد میکند. این جریان انحرافی، مسأله سیدالشهدا (ع) را محور قرار میدهد و با کسانی که در مقابل آن قرار می گیرند مخالفت میکند که البته بودجهها و راهبرهای وسیعی نیز دارد. در داخل کشور جریانهای دیگری، از جمله اندیشههای سروش نیز وجود دارد و قبلاً نیز شخصیتهای منحرف دیگری وجود داشتهاند که تشیع را مورد تاخت و تاز قرار میدادند چرا که دریافتند کانون تفکر انقلابی و مصونیت اسلام در مقابل دشمن، جریان مرجعیت است.
یک رابطه منسجم، شرعی و تکلیفمدار بین مرجع و مقلد وجود دارد که اگر استعمار بتواند این رابطه را تضعیف کند موفقیت بزرگی را به دست آورده است؛ چرا که جریانهای مختلف توان همراه کردن تودههای مردم با خود را ندارند. راز موفقیت امام راحل نیز همین بود که حرکتش حزبی نبود و از رابطه مرجع و مقلد استفاده کرد و امروز دشمنان با مرجعیتسازی و فعالیتهای دیگر در این حوزه سعی در ایجاد شکاف بین مرجعیت و توده مردم را دارند.
تأکید بنده روی این است که جریان سیدصادق شیرازی از این جایگاه رفیع مرجعیت برای ضربه زدن به مرجعیت و ولی فقیه استفاده میکنند که این فقیه، فقیه عادلی نیست و در برابر ولایت فقیه نیز ایستادهاند. بنده در هفته، ساعتها پای دروس سیدصادق مینشینم. ایشان دو کانال به نام مرجعیت دارد که فعالیتهای او در این کانالها است. البته شبکههای امام حسین (ع) 1 و 2 نیز دروس او را ارائه میدهند، اما شبکههای مرجعیت 1 و 2 مخصوص سیدصادق است و واقعاً میخواهد که این ستون خیمه انقلاب یعنی ولایت فقیه را از بین ببرد.
نظر شما درباره راهبردهایی برای مقابله با این جریانهای فرقهای در جهان اسلام چیست؟
به نظر بنده ابتدا باید صورت مسأله را دقیق بفهمیم. صرفاً با سخنان هیجانی و احساسی و اینکه به عنوان مثال کسی را دستگیر کرد، نمیتوان این کار را انجام داد. اینها در هر مناسبتی اعم از محرم و صفر فروگذار نمیکنند و به انقلاب و شخص رهبری میتازند، آنها که بیرون از ایران هستند با تصریح و آنها که ایران هستند با کنایه این کار را میکنند. حتی اینها تدریس میکنند که امام خمینی (ره) کافر بوده است. اینها در واقع قطعات یک پازل هستند، اما وقتی کل این جریانهای افراطی در سنی و شیعی را رصد کنید متوجه میشوید که از یکجا تغذیه میشوند که اعم از تغذیه مالی و اندیشهای و ... است و عجیب است که این اتاق فکر به قدری قوی است که برای هر دو جریان سنی آمریکایی و شیعه انگلیسی خوراک تأمین میکند.
مقام معظم رهبری ریشه این مسائل را کشف کردهاند و این خیلی جرأت میخواهد که بگوید اینها از یک بانک تغذیه میشوند؛ لذا ما نیز باید با برنامه به جنگ اینها برویم. البته جایی لازم است که انسان شمشیر بردارد، اما باید عمده طراحیها جنگ نرم و فکری باشد. یکی از دوستان بحرینی بنده در مورد الغزی میگفت که متأسفانه در منطقه شرقیه که شیعیان زیادی وجود دارد، افراد تحت تأثیر برنامههای الغزی هستند. در بحرین آنهایی که بر علیه رژیم آل خلیفه قیام کردند مورد هجمه الغزی هستند و از درون همین جریان شیعی جوان، الغزی یارگیری شروع به جذب افراد نموده میکند، چون عقبه عقیدتی و تاریخی این جوانان خیلی قوی نیست و اینها نیز به ظاهر خیلی علمی وارد میدان میشوند و به مرجعیت و کتابهای مراجع ما میتازد. نه به شیخ طوسی رحم میکنند و نه به شیخ مفید و احمد وائلی. جهان عرب نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و از آن طرف آن شیخ بد دهن یعنی یاسر الحبیب نیز در همین مسیر است. ابعاد فکری، ابعاد عقیدتی و ابعاد اندیشه ای، ابعاد سیاسی و ابعاد فرهنگی او با سید صادق یکی است و در یک مسیر قرار دارد.