پژوهشگر دینی گفت: جریانی که با پرچم امام حسین (ع) در حال تدوین و سازمان‌دهی فقه تکفیر خاص خود است و احتمال دارد در آینده نه‌چندان دور، شاهد تکفیرهای گسترده‌ای باشیم که تابه‌حال در شیعه وجود نداشته است و یک گروه شکل بگیرد که مانند سلفی­‌های جهادی، در شیعه نیز اهل تکفیر باشند.

به گزارش فرهنگ سدید، گروه وحدت «فرهنگ سدید» گفت‌وگویی انجام داده است با دکتر سهیل احمدی پژوهشگر دینی و مدرس دانشگاه که در ادامه می‌آید:

جناب آقای دکتر، مهم‌ترین چالش‌های پیش روي آینده وحدت در جهان اسلام را چه می‌دانید؟

امروزه آینده وحدت در جهان اسلام با چالش های اساسی روبرو است که در فریقین وجود دارد. در حوزه افراط ­گرایی، مشکل ازآنجایی سرچشمه می‌گیرد که غالباً علما و اندیشمندان به آن نپرداخته‌اند و آن «روشمند بودن فهم دین» است یا چگونه به فهم متن دین رسیدن است که باعث ایجاد جریانات افراطی و تکفیری و رجوع به سلف می‌شود. اگر ریشه‌های مختلف را کنار هم بگذاریم، یکی از علل این است که در جهان اسلام اختلافات مختلفی باهم داریم. مذاهب شیعه و سنی یکدیگر را متهم می­‌کنند به اینکه شیعه عقل‌گرا هستند و اهل سنت نص گرا و بعد از مدتی جای این‌ها تغییر می­کند و باز به هم ایراد می‌گیرند.

به اعتقاد بنده، نحوه مراجعه به متن خیلی می‌تواند به این امر کمک نماید. چندین کتاب در این زمینه وجود دارد که نحوه رسیدن به متن را آموزش داده‌اند اما در این زمینه بسیار کم فعالیت شده است. امروزه در شیعه شاهد جریان شیعه انگلیسی هستیم که یک جریان خطرناکی است. جریانی که با پرچم امام حسین (ع) در حال تدوین و سازمان‌دهی فقه تکفیر خاص خود است و احتمال دارد در آینده نه‌چندان دور، شاهد تکفیرهای گسترده‌ای باشیم که تابه‌حال در شیعه وجود نداشته است و یک گروه شکل بگیرد که مانند سلفی­‌های جهادی، در شیعه نیز اهل تکفیر باشند. چون نحوه مراجعه به متن آن‌ها این‌گونه است که متون ضعیف را بر متون قوی ترجیح می­‌دهند! در اهل سنت نیز فقه تکفیر بسیار رشد کرده و تقریباً سازمان‌دهی شده است. فردی که شافعی مذهب است و تکفیر می­‌کند و با داعش به همکاری می‌پردازد، نشان می­دهد که او به فقه تکفیر روی آورده است.

چنانچه بخواهیم از منظر آینده‌پژوهی به مقوله وحدت بپردازیم، مهم‌ترین مؤلفه­ها و پیشران­های تأثیرگذار کدام‌اند؟

همان‌گونه که مستحضرید در علم آینده‌پژوهی با سه مؤلفه اساسی روبرو هستیم:

نخست، آینده ممکن؛ در بسیاری از نشست‌ها به این موضع پرداخته می‌شود که ممکن است اتفاقاتی در جهان اسلام واقع شود.

دوم، آینده محتمل؛ باید پژوهش‌ها و فعالیت علمی دقیقی انجام شود تا آینده محتمل در جهان اسلام استخراج شود. در این زمینه تحقیقات بسیار کمی انجام‌شده و اگر فعالیت اندکی هم صورت گرفته، نگاه خوش بینانه ای به مقوله وحدت وجود نداشته است.

سوم، آینده‌نگاری؛ که در آن بحث چگونگی رسیدن به آینده مطلوب بیان می‌شود؛ یعنی چالش‌ها را ببینیم، وقایع را ببینیم، ظرفیت‌ها و نقاط مثبت خود را در نظر بگیریم، سپس آینده مطلوب را ترسیم کنیم. هرچند که ممکن است عناصر و مؤلفه ­های دیگری وارد میدان شوند و اتفاقات شگفت‌انگیزی بیافتد و آینده را به‌صورت دیگری رقم بزند؛ اما در مقاطعی از بزنگاه تاریخی، اتفاق می­ افتد که همه‌چیز در مسیر خود در حال حرکت است. به‌عنوان نمونه خدمت تان عرض می­ کنم که شکل‌گیری امت واحده مسیر خود را طی می ­کند اما در همین مسیر ممکن است شاهد چالش‌ها و موانعی باشیم که شاید به دیر شدن اتفاقات کمک نماید؛ بنابراین در اینجا به طراحی یک نظام مسائل نیاز داریم؛ اما در این قسمت صرفاً به طرح سؤال تمرکز و بسنده می‌کنیم؛ یعنی ما در حوزه آینده‌پژوهی واقعیت مطلب را کشف نماییم. سؤالات متعددی مطرح است. ازجمله اینکه نظام مسائل ما در جهان اسلام چیست؟ نظام مسائل کاملی فعلاً وجود ندارد. مسائل اصلی چیست؟ و مسائل فرعی کدام اند؟ باید از نظام مسائل، مسئله‌های ما استخراج شود و از طریق آن آینده مطلوب به دست بیاید.

به نظر جنابعالی مؤلفه‌­ها و پیشران‌های اصلی که گریبان گیر وحدت جهان اسلام شده است کدم‌اند؟

در ابتدا به شکاف‌ها و چالش‌هایی که در جهان اسلام با آن‌ها روبرو هستیم اشاره می­ کنم و سپس از درون این چالش‌ها، چهار سؤال اصلی مطرح می‌شود. ولی در اینجا به دنبال پاسخ به آن‌ها نیستم، چون باید در مورد هرکدام از آن‌ها به‌صورت مفصل در جلسات آینده بحث و گفتگو کنیم.

  1. شکاف میان مسلمانان عرب با مسلمانان غیر عرب؛ در جهان اسلام 20-30 درصد مسلمان عرب وجود دارد و بقیه غیر عرب هستند؛ اما اندیشه اسلامی از همان اقلیت به بقیه جهان اسلام منتقل می‌شود. این اقلیت در مناسبات اجتماعی با مشکلات زیادی روبرو هستند و به قوام لازم و نظریه واحد نرسیده‌اند و هر اندیشه‌ای که بیشتر مطرح شود و تبلیغات بیشتری در اطراف آن صورت گیرد طبیعتاً بیشتر موردتوجه است. این مورد جزء چالش‌های اولویت‌دار است که به آن توجه نمی‌شود.
  2. افزایش دولت‌های سکولار در جهان اسلام؛ آیا افراد یا دولت‌های سکولار می­توانند نقش مهمی را در شکل‌گیری و تمدن اسلامی در آینده جهان اسلام ایفا نمایند؟ وظایف و نقش ظرفیت‌های دینی علاوه بر ظرفیت‌های سیاسی باید مشخص گردد.
  3. بنیادگرایی و تشکیل فقه تکفیری؛
  4. فرقه‌های درون مذهبی؛
  5. حس ناسیونالیستی و قومیت‌گرایی؛
  6. چالش‌هایی که جهان غرب در برابر جهان اسلام ایجاد کرده است؛

مهم‌ترین سؤالات و پرسش­هایی که در خصوص آینده تقریب و وحدت در جهان اسلام مطرح می­شود چیست؟

به نظر بنده چهار سؤال اصلی ناظر بر آینده را می‌توان مطرح نمود که اگر به آن‌ها پاسخ مناسبی داده شود خیلی از مسائل در جهان اسلام حل خواهد شد. این سؤالات به‌گونه‌ای است که یا به آن‌ها پاسخ داده نشده و یا به آن‌ها پاسخ داده­ ایم اما آن‌ها را مطرح نکرده‌ایم!

  1. معنای وحدت و تقریب چیست؟ آیا آن چیزی که از مفهوم وحدت برداشت می‌شود می‌تواند در آینده جهان اسلام مؤثر باشد؟ گاهی وحدت به لحاظ سیاسی و برای اتحاد در برابر دشمن واحد بیان می‌شود که در صورت نبود دشمن واحد معنای خود را از دست می‌دهد. در حوزه کلام، اختلافات بسیار زیادی وجود دارد اما اگر وحدت را به‌سوی مباحث فکری سوق دهیم، شاید بتوان بیشترین بهره را از آن برد. در حقیقت در فقه مقارن کار کمی انجام‌شده است.
  2. کدام اندیشه سیاسی کمک خواهد کرد تا تمدن اسلامی شکل بگیرد؟ آیا اندیشه سیاسی اهل سنت یا اندیشه سیاسی شیعه. در اندیشه سیاسی اهل سنت جریان اعتدال‌گرا کمک خواهد کرد؟ یا جریان تقریبی و یا جریان نص گرا و ظاهرگرا کمک خواهد کرد؟ و یا سکولارها کمک می‌کنند؟ باید در مورد این‌ها فکر شود. به‌طورکلی کار کردن با دین‌داران راحت‌تر از بی‌دین‌ها است. اینکه افراد سکولار باشند تا یک مقطع کوتاه‌مدت جواب می‌دهد. پس کدام جریان می‌تواند در آینده جهان اسلام تأثیرگذار باشد؟
  3. وظایف نخبگان و اندیشه‌ورزان در این مورد چیست؟ نخبگان و اندیشمندان در این عرصه چه فعالیت‌هایی را انجام داده ­اند؟ فهم درست‌دین به‌وسیله اندیشه‌ورزان و صاحب‌نظران بسیار مهم است. به‌گونه‌ای که بهتر است در برخی موارد اختلافی بین فریقین وارد نشوند؛ مثلاً صحابه خط قرمز اهل تسنن است و سبب جاری شدن حکم تکفیر برای فرد می­ شود یا علما و مراجع در این مورد ورود پیدا نمی­ کنند هرچند که بسیاری از مراجع، اعتقادات تقریبی دارند ولی در این مباحث ورود پیدا نمی‌کنند.
  4. سیاست‌های رفتاری دولت‌های اسلامی و مسلمان در قبال جامعه و مردمشان چیست؟ سیاست‌های رفتاری اگر تبیین شود و قانون اساسی در برخی از قوانین تفسیر شود بسیاری از اختلافات و مشکلات درونی و خارجی در میان امت اسلامی و جهان اسلام حل خواهد شد. اگر برخی از قوانین رفتاری در نظام جمهوری اسلامی ایران سازمان‌دهی شود می‌تواند الگوی مناسبی برای دیگر کشورها باشد و بسیاری از مشکلات و اختلافات را پایان دهد.
ارسال نظر
captcha