هم چنین از جمله منابع شاخصهای تدوین شده تحت عنوان عدالت جنسیتی شاخصهای شکاف جنسیتی، شاخصهای توسعه هزاره و توسعه پایدار است. یقیناً استفاده از این شاخصها برای تدوین شاخصهای عدالت جنسیتی برخلاف ماده ۱۰۱ برنامه ششم توسعه است. چرا که در این برنامه تدوین شاخصها بر اساس سیاستها و قوانین کلی حوزه زنان و خانواده در نظر گرفته شده است نه بر اساس سیاستهای برابری جنسیتی غربی.
مهمترین ویژگی شاخصهای تدوین شده با عنوان "عدالت جنسیتی" توجه به شاخصهای کمی به عنوان اصلیترین شاخصهای حوزهی زنان و خانواده است؛ که محور اصلی آن اشتغال زنان و حضور کمی زنان در مناصب و موقعیتهای سیاسی و مدیریتی است. در حالی که در سیاستهای کلی نظام، اشتغال زنان از مسائل درجه دو است و تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده از مهمترین سیاستهای فعلی نظام در مسائل زنان و خانواده است که متاسفانه در گفتمان فعلی دولت در حاشیه قرار گرفته است.
هم چنین امروزه در مطالعات بسیاری از پژوهشگران و اساتید حوزه مطالعات زنان در دنیا، تنوع فرهنگی و اجتماعی زنان به عنوان یک اصل مهم در برنامهریزیها و سیاستگذاری لحاظ میشود. جریان فمینیسم در ابتدا با نگاه برابری خواهانه توجهی به تنوع فرهنگی و اجتماعی زنان نداشتند و تمام زنان را یک گروه زن شهری شاغل با درآمد متوسط در نظر گرفته بود و تمام تلاش خود را برای رسیدن تمام زنان به این شرایط کرده بود، اما بعد از به وجود آمدن عواقب سنگین تفکرات خود، تنوع فرهنگی و اجتماعی زنان را محور مهمی در سیاست گذاریها و برنامه ریزیها قرار دادند.
در کشور ما نیز با توجه به اینکه زنان دارای تنوع فرهنگی و موقعیت اجتماعی متفاوتی هستند، لازمه ایجاد عدالت جنسیتی توجه به گروههای مختلف زنان و تنظیم شاخصها بر اساس شرایط متفاوت آنان است. شاخصهای عدالت جنسیتی باید نگاهی فراتر از یک زن شهری شاغل داشته باشد و مسائل گروههای دیگر زنان ازجمله زنان خانهدار، زنان روستایی و عشایر، حلقههای مذهبی زنان، شبکههای سنتی زنان و موارد مشابه را موردتوجه قرار دهد؛ لذا بنظر میرسد شعار عدالت جنسیتی که این روزها تبدیل به گفتمان اصلی دولت در حوزهی زنان و خانواده شده است دارای رویهای با نام عدالت جنسیتی و درونی به مفهوم برابری جنسیتی است. همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در دیدار با مداحان اهل بیت علیه السلام در تاریخ ۱۷/۱۲/۹۶ فرمودند:
این عنوان عدالت جنسیّتی و مانند اینها هم حرف است؛ اینها حرفهایی است که دیگران گفتهاند، غربیها گفتهاند، یک عدّه هم از روی دست آنها برمیدارند مینویسند، میشوند بلندگوی آنها. چه عدالتی؟ این عدالت است؟ الان بیشترین تجاوز جنسیِ با اِعمال زور، در غرب -در آمریکا و در اروپا- دارد انجام میگیرد؛ خیلی بیش از کشورهای دیگر؛ درحالیکه آنجا به حسب ظاهر و به قول خودشان، آزادی زنان هم هست. بیشترین خشونت مردِ داخل خانه علیه زنِ داخل خانه، در آنجا دارد انجام میگیرد؛ طبق آمارهایی که وجود دارد. آنوقت در خود این آمارهایی که ذکر می کنند، می گویند بسیاری از زنهای آنها جرئت نمی کنند بیایند شکایت بکنند؛ این آمارها مربوط به جاهایی است که میآیند شکایت میکنند؛ که تازه این، همهی آن [هم]نیست! آنجا است که مشکل دارند؛ مشکل زندگی دارند، مشکل فرهنگ دارند، مشکل مدیریّت جامعه [دارند]. چه عدالتی؟ عدالتی نیست! اسم عدالت جنسیّتی را میآورند، برای اینکه بتوانند مقاصدِ خودشان را اِعمال بکنند. در اسلام، عدالت جنسیّتی به این است که زن، محترم باشد، مورد تعرّض قرار نگیرد؛ مرد بهخاطر قوای جسمانیِ قویتر از زن و بهخاطر قوارهی بزرگتر از زن، به خودش حق ندهد که به زن زور بگوید و یا اِعمال خشونت بکند؛ عدالت این است.
[1] http://www.icana.ir/Fa/News/373910/
[2] www.farsnews.com/news/13970119000414/