فرهنگ سدید-گروه وحدت: گرایشهای مختلفی در فرقه اهل حق به وجود آمده که برخی از آنها خط فکری متفاوتی نسبت به سایر خاندانهای اهل حق دنبال میکنند. يكي از این فرقههاي انحرافي، فرقه موسوم به مكتب «نورعلي الهي» است كه توسط يكي از پيروان فرقه اهل حق به وجود آمده است. فرقهای افراطگرا که غلو در مقام امام علی (ع) از سرفصلهای اعتقادی آنان است و درواقع از فرقههای غلات محسوب میشوند.
اهل حق یازده خاندان دارد که یکی از خاندانهای یازدهگانه اهل حق، شاه حیاسی (شاه هیاس، ایاز) است. مؤسس این خاندان از اهل حق، شاه ایاز بوده و طبق نوشتههای منسوب به این فرقه در سال 1125 هجری متولد و از همان دوره جوانی، خود را مظهر الوهیت خوانده است. این خاندان از اهل حق به دراویش معروف هستند (خاندانی که انتسابش به مؤسس فرقه معلوم نیست) و از سادات محسوب نمیشوند. در سلسله رهبران خاندان شاه حیاسی در سالهای 1338 تا 1353 فردی به نام نورعلی الهی رهبری این خاندان از اهل حق را بر عهده میگیرد. فتحالله جیحونآبادی ملقب به نورعلي الهي در تاريخ 1274/6/19 در روستاي جيحون آباد صحنه متولد شد. وي از كودكي علوم مقدماتي را نزد پدرش (كه از سران فرقه اهل حق و يكي از غلات بود) فراگرفت و سپس به سير و سلوك و رياضتهاي غيرشرعي و سليقهاي پرداخت.
نورعلي پس از فوت پدر، زادگاه خود را ترك كرد و عازم تهران شد. وي از سال 1308 تا 1336 به مدت 28 سال در شهرهاي كرمانشاه، قم، تهران، خرمآباد و شهرهاي ديگر در دستگاه قضايي رژيم پهلوي مشغول به كار بوده و اين مدت طولاني به او آموخته است كه با زيركي تمام، بهگونهای سخن بگويد كه به ادعاي خودش عارف و عامي هیچیک نتوانند آن را رد كنند. او كه تا حدودي با برخي از معارف اسلامي آشنايي داشته، نقش تعیینکنندهای در توجيه و تدوين عقايد مكتب ساختگي خود ايفا كرده است. نورعلي الهي در سال 1336 در سن 62 سالگي بازنشسته ميشود و در اين سال است كه فكر و انديشه مكتبي ساختگي و دروغين كه نه به اسلام و تشيع نزديك است و نه به اهل حق به ذهن او ميرسد. در اين ايام است كه نورعلي بابیان يك خواب ساختگي و شيطاني، شروع مكتب خود را رسماً اعلام ميكند و خود را پيامبر مينامد.
نورعلي، آغاز مكتب خود را مستند به يك خواب كرده و بيان ميكند در زيارت نجف كه بودم سؤال كردم خداوند اين رويهاي كه من اتخاذ كردم آيا اشتباهي دارد يا نه؟ شب حضرت مولا آمدند و فرمودند دين تو دين ابداعي است؛ ولي نيك ابداعي است؛ در اين موقع پرده عوض شد و ديدم دو نفر آمدند و باهم صحبت ميكنند يكي به ديگري ميگويد: ديدي كه خود مولا آمد و دين فلان كس (نورعلي) را تصويب كرد پس فلان كس پيامبر شد (1). در فاصله زمان شکلگیری این جریان، رهبران اهل حق علیه وی موضعگیری کردند و او را مرتد و مکتبش را گمراهکننده معرفی کردند.
عقايد و انحرافات فرقه مكتب
نورعلی الهی دارای آثار مکتوبی از قبیل کتاب «برهان الحق» است. برهان الحق بهمنزله رساله عملیه سلوکی پیروان مکتب اوست (2). وی علاوه بر تألیف به سخنرانیهای دامنهدار در محافل اهل حق میپرداخته که مجموعه سخنان او بهوسیله فرزند او دکتر بهرام الهی گردآوری و در دو جلد با عنوان «آثار الحق» منتشرشده است و هماکنون تعالیم او بهوسیله فرزندش بارنگ و لعاب علمی در جامه جدید و فریبنده عرضه میشود.
وی در ابتدا برای بنیان نهادن فرقه انحرافی مکتب و اثبات مدعای خویش از سخنانی بهره میگیرد که بعدها به نقض آنها میپردازد. در حقیقت نورعلي با طرح چنین ادعاهایي مسلماني و اهل حق بودن را شعار قرار داده تا مسلمان و خاندانهاي اهل حق را به دين ابداعي خود كه نه شباهت به اسلام دارد و نه اهل حق، دعوت كند. در زیر به پارهای از افكار و عقايد جريان مكتب که تناقضات رهبری این فرقه را بیشتر آشکاری میسازد اشاره میکنیم.
او بعدها بهکرات سخنان و عقاید خود را نقض کرد و بهوضوح با احاديث، آيات قرآني و عقل، مخالفت ورزید. ازجمله ادعاهای او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
مخالفت با احکام اسلامی
او با افکار و عقاید منحرفکننده خود، تلاش میکند تا پیروان را در جهت خلاف موازین اسلامی راهنمایی و تربيت كند. آنجا که ميگويد: اينكه در اسلام اینقدر درباره نماز و روزه مرسومي سخت گرفتهاند براي اين است كه شعائر ديني از بين نرود و دين باقي بماند و الا براي ما همان حضور قلب، با هر زباني، كافي است (6).
وی با این تفکرات مسموم بنا دارد تا تیشه به ریشه اصول و اعتقادات دینی مسلمانان زده و اجرای احکام الهی همچون نماز كه در قرآن كريم مورد تأکید فراوان قرارگرفته است را يك سياست حفاظت از دين ميشناسد.
نيرنگ و فريبکاری
پسازآنکه نورعلي الهي از جانب اهل حق طرد شد، براي رهایی از این وضعیت، به همراه چند تن ديگر از مريدان خود به دفتر آيتالله بروجردي میرود و اعلام میکند كه من شيعه هستم و از اعتقادات اهل حق توبه كردهام كه البته اين حركت نمايشي تنها براي تثبيت موقعيت متزلزل خود بوده و تمامي اين حرفها و حركات نورعلي، نيرنگ و فريب افكار عمومي بوده، زيرا با نگاهي به آثار عملكرد او بعد از توبه ميتوان اين نتيجه را گرفت كه نورعلي جسورتر از گذشته به ابراز عقايد شوم پرداخته است.
حمله شدید به فرقه اهل حق
او که خود و خاندانش ریشه در فرقه اهل حق دارد، پسازآنکه خاندانهای اهل حق اقدام به مخالفت و طرد وی کردند، دست به حملات شدیدی علیه آنها زد که به برخي سخنانش اشاره میکنیم.
3- «من حاضر نيستم كوچكترين معجزهاي براي اين آتوآشغالها بكنم؛ من براي چيز ديگري آمدهام» (8)
4- قائل به تحريف كتاب «سرانجام است» و ميگويد كلامها و دستورات ما چون چاپنشدهاند، هزاران تحريف و تحذيف در آنها شده است (9).
به دنبال این اهانت و ناسزاگویی نورعلی به فرقه اهل حق، سران و رهبران خاندان ديگر در اقدامي هماهنگ با انتشار نامهاي سرگشاده فرقه نورعلی را فرقهاي انحرافي دانستهاند و عقايد و نوشتههاي مندرج او در كتابهايش را كه مستند به عقايد اهل حق بود، رد كرده و اين گروه را سرسپرده غرب ناميدهاند كه آزادانه به فعاليت پرداخته و هیچگونه برخوردي با آنان نميشود. اين نامه توسط نصرالدين حيدري يكي از رهبران اهل حق و با امضاي 60 نفر ديگر از رهبران و بزرگان اهل حق خطاب به سران نظام نوشتهشده، اما نامه دوم كه توسط خليل عالي نژاد چهره محبوب اهل حق در نقد مكتب نورعلي نوشتهشده بود، پرده از چهره منافقانه اين تشكيلات شوم برداشت و بیشازپیش سبب رسوايي آنان شد. در این نامه چنین آمده است:
مقبره نورعلي الهي در هشتگرد
«بدینوسیله اعلام ميدارم كه نامبردگان (سران گروه مكتب نورعلي الهي) با تشكيل كلاسها و جلسات ظاهراً مذهبي در تهران، شمال، هشتگرد، كنگاور، صحنه باختران و جيحون آباد صحنه، براي رسيدن به مقاصد سياسي و شوم و خطرناك در فعالیتاند و كتب منتشره حق الحقايق و برهان الحق و آثار الحق را به ترتيب بهمنزله كتب مقدسه چون قرآن و نهجالبلاغه و نهج الفصاحه ميدانند و مؤلف حق الحقايق را جبرئيل و مؤلف برهان الحق را صريحاً خدا و دكتر بهرام الهي را امام حسين (ع) و شيخ جاني را كه زني نابيناست، فاطمه زهرا (س) و هشتگرد را به دليل وجود مقبره نورعلي در آنجا بهمنزله قبله و كعبه ميدانند». خليل عالي نژاد در رد اين مكتب ساختگي بارها لب به اعتراض و نصيحت گشود كه به همين سبب در سال 80 توسط عوامل ترور فرقه به قتل رسيد.
نورعلي و تناسخ گرایی
نورعلي الهي در روز شنبه 27 مهرماه سال 1353 ه.ش در تهران از دنيا رفت و در هشتگرد دفن شد. مقبره وي در كوي نور واقع در شهرستان هشتگرد زيارتگاه مريدان است، البته پس از تخريب و از بين بردن جسد موميايي نورعلي توسط مخالفينش آنجا بهعنوان نظرگاه نورعلي الهي قلمداد ميشود و موردتوجه مريدان اين گروهك انحرافي قرار دارد. نورعلي قبل از مرگش ميگويد: من ديگر به درون (كالبد) آدم برنمیگردم و به درون گنجشك ميروم (10) آري اینگونه است كه نورعلي در دم مرگ همدست از عقايد تناسخ گرايانه خود برنمیدارد و در همين دنيا درون بعدي خود را كه يك حيوان است انتخاب ميكند.
شیخ جانی
پس از مرگ نورعلی الهی، پیروانش خواهر او که پیرزنی سالخورده و نابینا به نام ملک جان» معروف به شیخ جانی و حضرت شیخ، بود را واسطه فیض و راهنمایی خود دانستند. (11)
ملک جان معروف به شیخ جانی
با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران شيخ جاني با توان تشكيلاتي خويش به مخالفت با نظام نوپاي اسلامي پرداخت و باسیاستهای افراطي خود موجبات بروز منازعات فراواني را فراهم آورد كه ازجمله ميتوان به درگيري شهرستان هشتگرد كه منجر به تخريب مقبره نورعلي الهي شد اشاره كرد. شيخ جاني پس از مرگ در شهر پاريس فرانسه دفن شد و از طرف شهرداري پاريس براي وي مقبرهاي نسبتاً عظيم بهطور رايگان ساخته شد. اين مكان در حال حاضر به محل زيارتي مهمي براي مكتبيون فرانسه تبدیلشده است.
مقبره ملک جان در باتو، روستای کوچکی در فرانسه
بهرام الهی
پس از مرگ شیخ جانی، بهرام الهی به قدرت رسید و رهبری جریان انحرافی مکتب را به عهده گرفت. با به قدرت رسیدن بهرام، وی با کمکهای مالی فراوان همسرش به نام مینو توکلی و با بهرهگیری از هدایتها و مساعدتهای سرویس جاسوسی فرانسه، فرقه مکتب را با ترمیم روشها و ساماندهی امورات به یک سازمان پیچیده منظم، مانند «گروهک منافقین» تبدیل کرد. وی از کشور فرانسه این جریان را هدایت میکند.
ساختار تشکیلاتی تدوینشده در زمان بهرام برای مکتب را میتوان بدین شرح ترسیم کرد:
ساختار تشکیلاتی به روش «گروهک منافقین»
مکتب به لحاظ تشکیلاتی به روش «گروهک منافقین» عمل کرده و یک کپیبرداری از این گروهک است، بدینصورت که خود بهرام در نزد مکتبیون بهعنوان رهبر معنوی فرقه و تشکیلات به شمار میرود و همسرش، مینو توکلی، مسئولیت هدایت اجرایی تشکیلات را بر عهده دارد.
تربیت نیروها به روش «بهائیت»
این فرقه در تربیت نیروهای وابسته، با راهاندازی کلاسهای آموزشی موسوم به کلاسهای جانبی و جَم عمومی برای تمامی مقاطع سنی تحصیلی از روشهای تربیتی «بهائیت» تقلید میکند. بهرام الهی در یک اقدام حسابشده و تشکیلاتی در سال 1363 ه.ش تمامی وابستگان فرقهای خود را ملزم کرد که با تراشیدن سبیلها، خود را شیعه اثنی عشری معرفی کنند. این کار وی، حاشیهای امن برای مریدان این فرقه درست کرده است.
منابع و مآخذ