گروه اجتماعی فرهنگ سدید- دکتر بهزاد عمرانزاده: موضوع ارائه لایحه اخذ عوارض از تونلها و بزرگراههای شهر تهران توسط معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران، که با وجود تکذیب اولیه آن توسط برخی مسئولین شهرداری، با تایید معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری مواجه شد، در نوع خود از طرفی موضوع جالب توجه و از طرف دیگر از منظر منطق مدیریت و برنامه ریزی شهری بسیار قابل تامل است که در این خصوص چند نکته عرض میشود:
نکته اول
اساسا حرکت و رفت و آمد یکی از فعالیتهای انسانی است که در کنار فعالیتهای اصلی دیگری، چون سکونت، کار و فراغت جزو فعالیتهای پایهای و اصلی انسان است که ما به ازای کالبدی آن در شهرها خود را در قالب انواع راههای درون شهری و برون شهری اعم از بزرگراهها، پلها، تونلها، خیابانها، کوچهها و بنبستها نشان میدهد. به نظر میرسد که هرگونه سیاستی در ایجاد محدودیت و ممنوعیت در استفاده از این زیرساختها به جای سیاست تسهیل و تسریع، به معنی اعمال محدودیت در فعالیتهای اساسی و انسانی شهروندان بوده و قابل دفاع نیست.
نکته دوم
در صورت تحقق و اجرای چنین طرحی یکی از نتایج اولیه آن در کنار هجوم بخش عمدهای از سفرها به خیابانهای اصلی و گرفتگی بیشتر معابر در محدوده محلی زیست شهروندان، عدم استفاده از این زیرساختها توسط اقشار مستضعف و کم بضاعت جامعه خواهد بود؛ امری که شهر و بخشهایی از فضای شهری را برای طبقات خاصی از جامعه با استطاعت مالی مشخص اختصاصی میکند و محدوده یا محدودههایی از شهر را از دسترس بخش عمدهای از شهروندان خارج و در اختیار گروهها و طبقات خاصی قرار میدهد. بدیهی است که در سایه چنین سیاستهایی در اثر شکل گیری مونوپولی مصرفکننده برای دهکهای خاصی از جامعه، فضای دوگانه و دوقطبی شهر تهران تشدید شده و ظهورات جدیدی را به خود خواهد دید و در نهایت عملا فرایند ضمنی شکلگیری شهروند درجه یک و درجه دو و درجه چندم در جامعه تسریع خواهد شد.
نکته سوم
معمولا در ادبیات تخصصی برنامهریزی شهری برای فعالیتهایی، چون فروش تراکم مازاد و شناور و از این قسم موضوعات از اصطلاح شهرفروشی استفاده میشود؛ با توجه به این موضوع، طرح دریافت عوارض از تونلها و اتوبانهای شهر را میتوان نوع جدیدی از پدیده شهرفروشی به حساب آورد، البته با مقداری بیشرمی همراه هست! زیرا در نوع اول شهرفروشی در حوزه تراکم، عموم مردم مستقیما هزینهای پرداخت نمیکنند و این پرداخت هزینه به صورت غیرمستقیم و با اعمال محدودیت در فضای زیست و تنفس شهری ایجاد میشود. ولی در شهرفروشی از نوع بیشرمانه در قالب تونل و بزرگراه فروشی، بخش عمدهای از مردم که مستقیما هزینههای ساخت این تونلها و اتوبانها از جیب آنها و از منابع عمومی و بیتالمال متعلق به آنها صورت گرفته است، از بهرهمندی و بهرهبرداری از نتیجه هزینهکرد خود محروم میمانند. همانند این است که تعدادی از افراد سالها در یک پروژه مسکونی سرمایهگذاری و هزینه کنند و بعد از اتمام پروژه به تعدادی از آنها گفته شود که شما حق، لیاقت و یا شرایط استفاده از این پروژه را ندارید.
نکته چهارم
اصولا در نظام لیبرال سرمایهداری همه چیز یا کالاست یا در فرایند کالایی شدن است. با این نگاه همه چیزِ فضای شهری و جامعه انسانی از عمومیترین تا خصوصیترین موضوعات تبدیل به شیء و کالای قابل فروش و عرضه میشود. بسیاری از مشکلات امروز جامعه شهری ما بهویژه در کلانشهرها از قبیل: شلوغی و تراکم بسیار زیاد، فضاهای دوگانه و دوقطبی شهری و در نهایت قابلیت زیست پایین، در پیگیری این نگاه نهفته است. موضوع اخذ عوارض از تونلها و بزرگراهها نیز توسط هر گروهی ارائه شده باشد، شعبهای از پیگیری این تفکر در فضای مدیریت شهری لیبرال سرمایهدارانه است که به دنبال کسب درآمد به هر نحو ممکن ولو با کالایی کردن یکی از بدیهیترین حقوق شهروندان است که نتیجه آن خلوت کردن اتوبانها برای قشر مرفه جامعه و فشردهتر کردن جمع فشرده فرودستان و مستضعفین جامعه در داخل اتوبوسها و واگنهای شلوغ مترو از طریق منطق سود و فایده است نه منطق اخلاق و تربیتمحور.
در این خصوص باید بررسی کرد که نسبت نظام مدیریت و برنامهریزی شهری ما با آرمانها، ایدهها و سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟ آیا هر گروه و دستهای با توجه به برداشتهای تخصصی و غیرتخصصی خود و فارغ از نظام معنایی حاکم بر جامعه و نظام میتوانند، با هر مدلی طرحهایی را طراحی و پیاده کنند و هزینهای را به هزینههای مردم بیافزایند؟ در این زمینه باید مشخص شود که طراحان این طرح و مجریان آن با چه بنیه نظری و با چه قرائتی از عدالت اجتماعی چنین طرحی را ارائه کردهاند؟ آیا مقدمات و ابتدائیات نظریه عدالت اجتماعی و اسلامی را در جریان هستند یا خیر؟ باید پرسید و مشخص شود که ابتنای طراحان این طرح بر چه فهمی از حقوق عمومی و طبیعی شهروندان حاکم است! مبنای استحقاق آنهایی که از این تونلها استفاده خواهند کرد و مبنای عدم استحقاق آنهایی که از این تونلها استفاده نخواهند کرد، چیست؟
نکته پنجم
نکته پنجم و پایانی در مورد این طرح، موضوع فشار و بار روانی حاصل از مطرح شدن و یا اجرای چنین طرحهایی در فضای عمومی جامعه است. در شرایط فعلی کشور که مخالفین و معاندین ایران اسلامیِ مستقل و سرافراز از آخرین حربههای خود در عرصه اقتصادی برای فشار بر مردم استفاده میکنند و مردم بهویژه طبقات پایین جامعه هم از حیث روانی و هم واقعی دچار زحمتهای فراوانی هستند، مطرح شدن هر طرحی در این برهه از زمان که نتیجه آن ایجاد فشار روانی و اقتصادی برای مردم باشد، خواسته یا ناخواسته میتواند بازی کردن در زمین دشمنان مردم و نظام اسلامی تلقی شود.
در این خصوص باید پرسید که با توجه به اذعان خود مسئولات شهرداری و شورای شهر تهران، در شرایطی که بخش عظیم و عمده بودجه شهرداری تهران صرف حقوق و مزایای بدنه نیروی انسانی شهرداری میشود که تعداد زیادی از آنها بلا استفاده و ناکارآمد هستند. چرا شهرداری به فکر کاهش هزینههای خود نبوده و درآمدزایی از طریق طرحهایی است که فشار آن بر مردم وارد میشود؟