گروه اجتماعی فرهنگ سدید- دکتر محمدحسن فاطمیراد: سلامت جسمانی و روانی برای یک انسان در قید حیات، مکمل یکدیگر است؛ کسی که از سلامت جسمانی برخوردار است معمولا سلامت روانی هم میتواند داشته باشد، اما کسانی که سلامت جسمانی نداشته باشند دغدغههای مختلف باعث میشود که سلامت روانی آنان متزلزل شود و این امر میتواند سلامت روحی آنان را تحت تاثیر قرار دهد.
وقتی یک فرد از اعضای خانوده بیمار میشود فشار روانی بر سایر اعضا سایه میافکند و نگرانی بیماری آن فرد میتواند سلامت روان سایر اعضای خانواده را نیز دچار شرایط بحرانی کند؛ در چنین شرایطی همه اعضای خانواده با تمام توان خود به دنبال مداوای او هستند تا بدین وسیله سلامت جسمانی او را به حالت اول برگردانده و آرامش را به خانواده بازگردانند. اما در این مسیر درمانی ممکن است با رخ دادهایی روبه رو شوند که نهتنها سلامت بیمار را تضمین نمیکند بلکه سلامت خانواده را نیز به خطر میاندازد. پیشنهادهای غیرمتعارف و غیراخلاقی در قالب دریافت مبالغ نامتعارفِ غیرمصوب تحت عنوان زیرمیزی، یک از این مخاطرات است که خانوادههای بیماران را تهدید میکند. همراهان بیمار وقتی از طلایهداران سلامت این موضوع را میشنوند ناگهان سیستم روانی آنها آشفته شده و سلامت روان آنان بهم میریزد اینجاست که میتوان گفت نظریه سلامت بر ضدسلامت معنا پیدا میکند کسی که میتواند سلامت جسمانی بیمار را فراهم سازد سلامت روان بقیه اعضای خانواده را بر هم میزند و موجبات نا امنی روانی را برای آنان بهوجود میآورد و در حقیقت برای سالم شدن و سلامت یک نفر، سلامت بقیه افراد خانواده را دچار بحران میکند. ناگفته نماند این شاخصه رفتاری نامناسب در رفتار تعداد اندکی از خانواده گسترده و خدوم پزشکان وجود دارد، ولی به خاطر اینکه بار روانی این عمل نا پسندند در جامعه پزشکی چشم گیر است لذا سوژه زیرمیزی از جمله سوژههای پر حاشیه در برخی از حوزههای سلامت به شمار میآید که در برخی از اوقات حتی بحث مرگ و زندگی افراد را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
پرآشکار است امروز معضل زیرمیزی در حوزه سلامت کشور به یک سوژه پررنگ ملی تبدیل شده است. در حقیقت سلامت جسمی مردم اصلیترین رسالت پرچمداران حوزه سلامت است که باید با حساسیت بیشتری دنبال شود زیرا این حوزه با سلامت جسم و روان مردم ارتباط مستقیم دارد. اما متاسفانه درخواست زیر میزی از سوی برخی زیادهخواهان حوزه سلامت باعث برهم زدن سلامت روانی بقیه شده، به طوری که از افراد خواسته میشود؛ برای درمان و به دست آوردن سلامت بیمار خود، عمل غیر سالمی را مرتکب شوند که معمولا شنیدن چنین درخواستی از سوی متخصصان این حوزه، خانوادهها را ناگزیرند کرده که جهت بهدست آوردن سلامت جسمی بیمار خود سلامت روحی و روانی خود را فدا کنند. این شیوه برخورد پسندیده نیست که زیاده خواهی و فزون طلبی ما برای درمان جسمی یک بیمار، سلامت روانی افراد دیگر را ناسالم کند. شایان ذکر است سلامت جسمی روانی به هم مرتبط هستند و خدشه دار شدن سلامت روانی میتواند تبعات منفی در جامعه بر علیه آن صنف خدوم ایجاد کنند و مشکلات عدیدهای برای خانواده بیمار فراهم کند.
کم رنگ بودن اخلاق عمومی، عملی و حرفهای برخی از متخصصان این حوزه که تعداد آنان نیز اندک است باعث ازبین رفتن زحمات شبانه روزی و جهادی تعداد زیادی از متخصصان خدوم و زحمتکش شده است. آنچه امروز در بین مردم مشاهده میشود؛ نشان از آن است که رفتار نامناسب همان عده محدود موجبات خشم و بدبینی عمومی شده و اعتماد را در این حوزه لکهدار کرده است. این امر باعث میشود اخلاق حرفهای نیز زیرسوال باشد و سوالات پر تعداد و بی پاسخ را در ذهن مردم ایجاد کند. با وجود توجه ویژه مسئولان به ترویج اخلاق عملی و بر اساس سوگندنامه پزشکی و مقید شدن کلیه متخصصان این حوزه در قالب اخلاق حرفهای، نباید شاهد اخذ زیر میزی باشیم. متخصصان این حوزه باید بدانند که وقتی سوگند یاد میکنند؛ باید به وظایف تخصصی و علمی خود در قبال آموزشی که از بودجه بیت المال دیده اند، عمل نمایند. این رفتار غیراخلاقی بعضی از فعالان عرصه سلامت بر علیه سلامت باعث شده اعتماد عمومی مردم سلب شود؛ زیاده خواهی، افزون طلبی و بد اخلاقی عده محدودی ثمره خدمت صادقانه، عده کثیری از جامعه زحمتکش سلامت را زیر سوال برده و نگرش منفی در اذهان عمومی ایجاد کرده است.
آری زیاده خواهی در دریافت هزینهها در قالبهای مختلف و فراتر از تعرفههای مصوب و ابلاغی، تورم و مشکلات ناشی از آن باعث نگرانی و نا امنی روانی مردم شده است. این نکته هم حائز اهمیت است به دلیل وجود عدهای سود جو و فرصت طلب در این لباس کل جامعه پزشکی مورد هجوم قرار میگیرد این نگاه جایگاه علمی و خدمات خالصانه متخصصان خدوم، مومن و متعهد حوزه سلامت را نیز خدشه دار میکند این صحیح نیست که یک عده سودجو، فرصتطلب و زیادهخواه باعث بدنامی این قشر مفید و مثمرثمر جامعه باشند. باید دقت کنیم اعمال غیر حرفهای، غیراخلاقی و تخلف عده محدود و معدود نباید باعث شود که اعتماد به جامعه متخصص و توانمند پزشکی کشور کم رنگ شود و موجبات ناامنی روانی را در بین مردم در حوزه سلامت را ایجاد کند. بنابراین مسئولین باید با متخلفان این حوزه به طور جدی و نحو شایسته برخورد کنند تا چنین تخلفات به حداقل برسد.
همه ما میدانیم در چند سال اخیر جامعه با موج افزایش هزینههای درمانی در کنار تورم، افزایش فاصله طبقاتی و کاهش توان مالی خانوادهها همراه بوده است؛ این موضوعات خود به تنهایی کافی هستند تا امنیت روانی جامعه را بهخطر بیاندازند؛ شنیدن اخبار منفی همچون زیرمیزی دیگر فراتر از آستانه تحملات است.
در چرایی این رویدادهای ناپسند میتوان به نبودن نظارت و کنترل شایسته ،درست و به هنگام مسئولان زیربط اشاره کرد. ضعف قوانین پزشکی و ضوابط حاکم بر آن نیز یکی دیگر از دلایل مهم است که در کنار کارشناسی نبودن تعرفههای پزشکی به ویژه در حوزه جراحیها باعث بروز پدیده ناپسند زیر میزی شده است. با مطالعه رفتاری بعضی از زیر میزی بگیرها در مییابیم پول مهمتر از درمان بیمار است، اگر شما بیشتر از مبلغ مصوب پول خرج کردید بیمار شما را زیر میزی بگیرها زودتر مداوا میکنند در غیر این صورت معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار بیمار شما باشد. با توجه به مطالعه اخبار و مطالب ارائه شده در مورد زیرمیزی بگیرها در افکار عمومی سوالاتی مهم و اساسی مطرح میشود که پاسخ به آنها میتواند مسئولان کشور را در پیدا کردن راهکارهای عملیاتی جهت به حداقل رساندن اخذ زیرمیزی کمک کند. این سوالات عبارتند از:
مقصر اصلی زیر میزی چه کسی و یا چه کسانی هستند؟
چه کسانی باید پاسخگویی این وضعیت اسفبار باشند؟ جامعه پزشکی؟ وزیر؟ دولت؟ مجلس؟ بیمه ها؟ مردم؟ و...؟
راه حل نجات از این همه مخمصه کدام است؟
آیا واقعی شدن سرانه درمان و تعرفههای پزشکی کشور تنها راه حل درمان این معضل است؟
آیا نظام پزشکی کشور با کمک قوه مقننه نمیتواند رابطه مالی پزشک و بیمار را از طریق بیمه قطع کند و با این اقدام به حقوق پزشک و بیمار احترام بگذارد و صرفا بیمه تنها رابط مالی بین پزشک و بیمار باشد؟