در پی اعلام دونالد ترامپ مبنی بر خروج امریکا از سوریه، از معامله‌ای پنهانی میان ترکیه و امریکا صحبت می‌شود؛ از طرف دیگر واگذاری زمین سوریه به یکی از کشور‌های منطقه از سوی امریکا می‌تواند همان امتیازی باشد که امریکا برای جلوگیری از فشار بر سعودی‌ها از سوی ترکیه در مورد پیگیری قتل خاشقچی به ترکیه داده است.

گروه گفتمان فرهنگ سدید- سیده مهدیه قرشی: خروج امریکا از سوریه در پی اعلام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور، ضمن بازتاب‌های گستره‌ در میان متحدان منطقه‌ای و اروپایی امریکا و همچنین سیاستگذارن و مسئولان عالی‌رتبه این کشور در داخل، محصول مجموعه‌ای از دلایل و گزاره‌های به‌هم‌پیوسته است. در این راستا افزایش تنش نظامی امریکا با ایران ازجمله دلایلی است که برخی تحلیلگران در خصوص خروج نیروهای نظامی این کشور از سوریه و احتمال وقوع حمله به ایران از سوی امریکا مطرح می‌کنند، اما در طرح این فرضیه این موضوع موردتوجه قرار نگرفته که اگر دولت ترامپ قصد حمله به ایران را دارد و با این منطق که نیروهای نظامی آمریکایی در سوریه باید از معرض آسیب‌های احتمالی پاسخ ایران مصون نگه‌داشته شوند، جدول زمانی خروج این نیروها از سوریه را تعیین کرده، چرا اقدامی در جهت خارج کردن نیروهای نظامی خود از افغانستان و عراق انجام نمی‌دهد، چراکه مسلماً در صورت هرگونه حمله‌ای نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در این کشورها هم می‌توانند در معرض همان آسیب‌های احتمالی پاسخ ایران قرار گیرند.

در سوی دیگر این ماجرا، از معامله‌ای پنهانی میان ترکیه و امریکا صحبت می‌شود که اردوغان از انجام عملیات در شرق رود فرات خبر داده بود. از طرف دیگر واگذاری زمین سوریه به یکی از کشورهای منطقه از سوی امریکا می‌تواند همان امتیازی باشد که امریکا برای جلوگیری از فشار بر سعودی‌ها از سوی ترکیه در مورد پیگیری قتل خاشقچی به ترکیه داده است. به‌هرحال، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، دست ترکیه را در خصوص کردهای سوریه باز می‌گذارد و بدین ترتیب انجام عملیات نظامی ترکیه علیه کردهای مسلح سوریه که ازقضا روابط نزدیکی هم با آمریکایی‌ها داشته‌اند، امری دور از انتظار نیست.

علاوه بر فرضیات طرح‌شده، اعزام نیروهای نظامی توسط عربستان به سوریه بر اساس توافق این کشور و امارات با امریکا، سناریوی دیگری است که این بستر را برای عربستان فراهم می‌کند که نیروهای نظامی خود را در دوره جایگزین نیروهای نظامی آمریکایی کند. دراین‌بین، سفر عمر البشیر، رئیس‌جمهور سودان به دمشق پس از گذشت ۷ سال از مناقشه سوریه، از تغییر در سیاست‌های راهبردی کشورهای عربی منطقه در قبال سوریه خبر می‌دهد. کشورهایی که تا پیش‌ازاین، خواستار براندازی نظام سوریه بودند و اینک به دنبال عادی‌سازی روابط خود با حکومت دمشق هستند.

در این میان، آنچه در خصوص خروج نیروهای آمریکایی از سوریه مقرون به حقیقت بوده این است که امریکا دیگر منافع تعریف‌شده‌ای برای ماندن در سوریه ندارد، موضوعی که تا پیش‌ازاین، به شکل دیگری به حیات خود ادامه می‌داد و در زمان جورج بوش و باراک اوباما در قالب ایجاد پلیس منطقه‌ای به کار گرفته می‌شد، اما در شرایط فعلی این مسئله، از حالت اولیه خود خارج‌شده و جزو اولویت‌های اولیه امریکا محسوب نمی‌شود، چراکه با توجه به کاهش میزان محبوبیت ترامپ در داخل امریکا و تلاش وی برای حفظ نظر رأی‌دهندگانش و نیز، رکود نسبی اقتصادی در این کشور، ترامپ ترجیح می‌دهد تا به کاهش هزینه‌های نظامی در قالب دکترین تجاری خود به‌وسیله صفر کردن هزینه‌ها بپردازد و از این طریق شرایط ساماندهی اوضاع داخلی این کشور را فراهم کند. البته ترامپ فارغ از هزینه‌های راهبردی که ناشی از خروج نظامیان آمریکایی از سوریه بوده این تصمیم را گرفته که مسلماً تغییرات بسیاری را در منطقه غرب آسیا به وجود خواهد آورد و صف‌آرایی کشورهای منطقه مقابل یکدیگر را دستخوش تحول می‌کند، اما رسیدگی به نگرانی‌های امنیتی موضوعی است که به خرد جمعی کشورهای اثرگذار منطقه نیازمند است. اگرچه حکومت بشار اسد در پایان جنگ در سوریه، سر به‌سلامت برد و مشروعیت سیاسی خود را بازیابی کرد، اما این روند هنوز در حال تثبیت است، لذا حفظ و صیانت کشورهای منطقه از نتایج حاصل از جنگ در سوریه به‌مثابه یک دستاورد، ضروری به نظر می‌رسد.

درواقع باوجود لایه‌های آشکار و پنهان تصمیم ترامپ مبنی بر خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه، واگذاری زمین‌بازی این کشور به ایران، روسیه و ترکیه در شرایطی که دمشق، مشروعیت سیاسی خود را به دست آورده و در حال تثبیت آن است، می‌تواند بر معادلات منطقه‌ای مؤثر باشد و رهیافت‌های جدیدی را از طریق مفاهمه و خردورزی کشورهای منطقه برای بازگردانند صلح و آرامش به کشورهای مورد مناقشه فراهم کند، چراکه حل مسالمت‌آمیز این مناقشات و پیگیری راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک به دستیابی منافع جمعی منجر خواهد شد. درعین‌حال، با توجه به دکترین ترامپ که به‌نوعی نقض‌کننده قابل‌توجه سیاست خارجی نسل‌های گذشته دولت در آمریکا است، کاهش مداخله‌های آمریکا در غرب آسیا حاصل پیگیری این دکترین مبنی بر انزوا گرایی و تأکید بر اقتصاد و نه امنیت به‌عنوان وظیفه اصلی سیاست خارجی است. به همین جهت کوچک کردن دایره این مداخله‌ها و استفاده از روش جنگ‌های نیابتی، سرفصل اقدامات اخیر دولت امریکا و اجرایی کردن شعار انتخاباتی ترامپ یعنی «اول امریکا» به شمار می‌رود. همچنین نباید این مهم را ازنظر دور داشت که صرف خروج امریکا از منطقه نمی‌توان چنین نتیجه گرفت که این کشور دیگر هیچ‌گونه دخالتی در منطقه نخواهد داشت و از برخی اهداف خود مانند مهار و کنترل ایران دست برداشته است بلکه دولت ترامپ تا رسیدن به اهداف اولویت‌دار داخلی‌اش، به‌صورت محدود و در دایره کوچک‌تری در منطقه به فعالیت خود ادامه خواهد داد. اظهارات ترامپ در سفر غیرمنتظره به عراق مبنی بر اینکه ما به حضور آمریکا در عراق ادامه می‌دهیم تا از احیای داعش جلوگیری و از منافع آمریکا محافظت کنیم تا هرگونه شکل‌گیری احتمالی دوباره داعش را زیر نظر داشته باشیم و همین‌طور ایران را نیز زیر نظر داشته باشیم، شاهدی بر این مدعاست.

ارسال نظر
captcha