اخیراً در فضای مجازی با عنوان اتهام آمیز حرمسرا، زندگی تجملی و نظیر اینها، تخریب چهره آسمانی پیامبر اسلام (ص) مقصود قرار گرفته است. در گروه تلگرامی فرهیختگان به مدیریت دکتر عبدالله صلواتی-مجری سابق برنامه زاویه و معاون فرهنگی کنونی دانشگاه شهید رجایی- بحثی با یکی از طرح کنندگان اتهام مذکور درگرفت که انگیزه نوشتن متن پیشِ رو شد
گروه گفتمان «سدید»- محسن سلگی: اخیراً در فضای مجازی با عنوان اتهام آمیز حرمسرا، زندگی تجملی و نظیر اینها، تخریب چهره آسمانی پیامبر اسلام (ص) مقصود قرار گرفته است. در گروه تلگرامی فرهیختگان به مدیریت دکتر عبدالله صلواتی-مجری سابق برنامه زاویه و معاون فرهنگی کنونی دانشگاه شهید رجایی- بحثی با یکی از طرح کنندگان اتهام مذکور درگرفت که انگیزه نوشتن متن پیشِ رو شد.
خطای زمان‌پریشی یا آناکرونیسم درین موضوع آنجایی است که برخی منتقدین با ارزش‌های امروز به خصوص غرب امروز، چندهمسری پیامبر (ص) را بر سنگ محک و داوری می‌نهند. این نوعی دورداوری-تعبیر از من است- نسبت به گذشته آن هم گذشته دور است. انتظار همدلی یا گذشته به این صورت که آن را بازسازی کنیم، بس سخت و سست است. اما این که پدیده‌ها را با توجه به زمانه و زمینه آن‌ها داوری کنیم، لازمه نگاه تاریخی منصفانه و اقدامی مقدور و هم مقدر است. اتخاذ این رویه، شرط مقدر حصول نتیجه صحیح و دست کم معتبر است.
میشل فوکو که با تاریخ نگاری بر سر مِهر نبود، در پی کشف گفتمان‌های حاکم بر هر عصر بود. این کاری است که از عهده متفکر بر می‌آید، اما این که ارزش‌های زمانه یک پدیده در گذشته را لحاظ کنیم، حتی از این که خود و ارزش‌های زمان خود را ملاک نهایی و مطلق قرار ندهیم، کاری ساده‌تر است.
همچنین می‌بایست به سیر تغییر مفاهیم در طول زمان توجه داشت. توجه به تاریخ درباره تغییر مفاهیم و واژگان ما را حیرت فرو میبرد. برای نمونه، واژه «برکت» در اصل و ابتدا به معنای کود شتر-با تسامح- بوده و، اما امروز معنایی بس عمیق و انیق دارد که به‌راحتی نمی‌توان آن را فهم و حتی ترجمه واژگانی کرد.
چندهمسری بس بیش از مثال مزبور مورد تأیید عرب بوده است. حال آن که در خانواده امروزی متأثر از غرب، تک همسری بدل به ارزشی مسلم شده است. جالب است بدانیم در فرهنگ قدیم حتی در یونان باستان ازدواج با زنان نه برای شهوت که برای حفظ نسل بوده و شهوترانی مربوط به بیرون از خانه بوده است. در جهان اسلام به خصوص در صدر اسلام نیز ازدواج به عنوان یک مراسم اجتماعی برای ایجاد پیوند دیده می‌شده است تا عشق و شهوت. آلن بدیو اندیشمند بزرگ فرانسوی حتی در الجزایر امروز هم مواردی از ازدواج به عنوان یک رسم اجتماعی مانند ازدواج دخترعمو-پسرعمو را مثال می‌زند؛ بنابراین نه تنها تعدد زوجات که ازدواج هم تغییر ماهیت داده و چنین تکثر معنایی و عملی یافته است.
عمده منتقدان رسول الله نه تنها این ملاحظات تاریخی و انسان شناسانه (عامل فرهنگی) را در نظر نمی‌گیرند که حتی بسیاری از جزییات مسلم ازدواج‌های پیامبر (ص) را یا نمی‌بینند و یا سانسور می‌کنند!
از مباحث فرهنگی فروتر، دلایل سیاسی ازدواج‌های پیامبر هم نادیده گرفته می‌شود. مرحوم دکتر شریعتی در کتاب «زن در چشم و دل محمد»، می‌پرسد چه دلیلی برای ازدواج پیامبر با دختری کاملاً عاری از جذابیت ظاهری مانند دختر عمر وجود دارد! همچنین با اشاره به آیه‌ای از سوره احزاب (آیه ۳۷) نشان می‌دهد که دلیل ازدواج پیامبر با همسر سابق پسرخوانده خود (زید)، برچیدن این رسم جاهلی بوده که پسرخوانده را پسر می‌دانسته اند (یعنی همچون پسر خونی). زینب دختر جحش و دختر عمه پیامبر (ص) با اصرار پیامبر (ص) به عقد زید در می‌آید و در زمانی همسر ایشان می‌شود که از زیبایی و جوانی او چیزی نمانده است. اگر پیامبر دلیلی غیر از آموختن حکمت داشت، در جوانی زینب این ازدواج را انجام می‌داد.
پیامبر (ص) از ۲۵ سالگی تا ۵۳ سالگی تنها یک زن داشته و آن حضرت خدیجه (س) بوده است. مسلم است اگر او اهل نگاه مادی-دنیوی به زن بود، در زمانی که نه مسئولیت خاصی داشت و نه رسالتی به تعدد ازدواج می‌اقدام کرد. میان پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) عشقی بی نظیر حاکم بود. چنانکه وقتی پیامبر (ص) از یک سفر تجاری طولانی برگشتند و آفتاب صورت مبارکشان را سوزانده بود، حضرت خدیجه (س) شعری توأم با سوز و شور در وصف ایشان سرود و در یک بیت آن چنین مضمونی زیبا آورد که آفتاب چگونه جرئت کرده بر صورت معشوق من بوسه بزند. بعد از رحلت خدیجه کبری، هیچ زنی جز عایشه به خانه پیامبر (ص) راه نیافت. مسلمین می‌گفتند این اولین دختری که در اسلام متولد شده و دوران شرک را ندیده است، می‌بایست زن پیامبر (ص) باشد. ابوبکر نیز بر این ازدواج اصرار داشت و پیامبر (ص) وقتی عایشه ۹ ساله بود با او ازدواج کرد.
در تحلیل این ازدواج، مخالفان باید به این نکته دم دستی توجه می‌کردند که دختر عرب آن هم در حجاز و ۱۴ قرن پیش چه از حیث وظایف و پختگی و چه از حیث بلوغ جسمی قابل قیاس با دختر امروزی نیست. دختر امروزی را به نظر من تا سن ۲۵ هم می‌توان نوجوان دانست. مانند این است که دختر عشایری را که همپای مرد می‌جنگیده و زراعت و دامداری می‌کرده با دختر امروز همسان سازی کنیم.
این گروه گویا دچار یکسان سازی و توتالیتاریسم روشی در خصوص انسان هستند. نیچه هم در نقد انسان شناسان می‌گفت: آن‌ها درباره انسان طوری سخن می‌گویند که گویی انسان موجودی لایتغیر است.
دیدن تمایزات و پرهیز از قالب سازی و قالبی اندیشیدن از حداقل‌های تفکر انتقادی و خردورزی جدید است.
نکته دیگر اتهام دنیاگرایی به پیامبر (ص) و حتی حضرت خدیجه (س) به واسطه ثروت ایشان است. شاید سخن گفتن درباره این دست مدعیات ماقبل نقد باشد. به تواتر منابع مختلف ساده زیستی پیامبر اسلام را ذکر کرده اند. با رجوع به عقل هم می‌توان سازگاری میان آیات قرآن و سیره پیامبر اسلام را به منزله حقانیت و مشروعیت و مقبولیت عمومی ایشان انتظار داشت.
مغالطه‌ای در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن این که تعدد و کثرت را دال بر تکاثرطلبی و بدتر از این، هوسرانی در نظر گرفته اند. هوسران در پی زنان جذاب می‌رود نه بیوه‌های پیر و فرتوت که نیاز به پرستار دارند تا عاشق. گویا گروهی زن را مکر و فریب و ازدواج متعدد با زن را مصداق افتادن در فساد می‌دانند. این نگاه‌ها که در نگاه شرق شناسان هم موج می‌زند متأثر از مسحیت تحریف شده‌ای است که زن را شیطان و مظهر مجسم گناه می‌داند و نزدیکی به زنان را فساد. چنانکه بر همین مبنا برای کشیشان و حتی شوالیه‌های کلیسا ازدواج را منع کرده بودند.
ریشه ذهنی نگاه شرق شناسانه علیرغم ادعای حقوق زن، بسا فریبا و فریبکاردیدن آن است. گویی نمی‌توان بی چشمداشت شهوانی به زن نزدیک شد؛ حتی اگر پیامبر (ص) باشد، آن هم در دوران کهولت سن و مسئولیت دینی و سیاسی و آن همه جنگ و رنج.
به گفته مرحوم شریعتی، این گروه احساس پیامبر (ص) را به عشق‌هایی که گاه میان خواهران مقدس و پدران مقدس در خلوت دیر‌ها اتفاق می‌افتاده است و ویکتور هوگو ان‌ها را لو میداد، تقلیل داده اند (نقل به مضمون).
عجیب است که از هیچکدام از زنان پیامبر (ص) فرزندی به جا نماند. از ایشان فرزند ذکوری به جا نماند و شجره طیبه شان از طریق یک زن تداوم یافت. به نظر من این شاید برای آن بوده که مسلمانان متوجه بزرگی مقام زن شوند. همچنانکه مسیح (ع) بی واسطه مرد چشم به جهان گشود و انتظار می‌رفت ازین طریق مسیحیان مقام زن را دریابند.
برخی کوشیده اند پیامبر را با «دون ژون» شبیه سازی کنند. او در جوانی اش حرمسرا داشت و در پیری راه دیگر برگزید و، اما پیامبر (ص) در دوران کهولت اش و با جسمی فرتوت اقدام به تعدد ازدواج کرد. مخالفان غربی سعی کرده اند تا رسول ارجمند اسلام را متهم به حرمسرا کنند. اما خانه پیامبر (ص) هیچ تناسبی با حرمسرا‌ها و کاخ‌های سلاطین و حتی منزل تجار و افراد متوسط نداشت.
عایشه در اتاقی می‌زیست که یک طرف آن را شن ریخته بودند و طرف دیگر حصیر انداخته بودند.
در پیوند ساده زیستی و نگاه انسانی-الهی پیامبر (ص) به زن ذکر آنچه در پی می‌آید بجاست. زندگی پیامبر اعظم چنان ساده بود که زنان بر گرد ایشان جمع شده و ملامت می‌کردند که چرا یکماه است دودی از مطبخ جز دود پختن آرد جو برنیامده است (نرمش پیامبر (ص) و احترام بی نظیرشان به زن آن هم در اجتماع قبیله‌ای عرب خیره کننده است). چنانکه پیامبر از آنان می‌رنجیدند و به انبار غله‌ای بیرون منزل که بالا قرار داشت می‌رفتند. تنه درختی را می‌گذاشتند و بالا می‌رفتند و سپس تنه را برمی داشتند تا کسی مزاحمشان نشود.
پیامبر بسیار با زنان، حتی در برابر پرخاش آن‌ها نرم و صبور بودند. هیچکس اندازه ایشان به زنان احترام نمی‌گذاشت؛ حتی زنانی که توقع زندگی راحت‌تر یا کمترسختی را داشتند. نحوه اجازه گرفتن ایشان از حضرت فاطمه (س) برای پذیرش خواستگاری امام علی (ع) آنچنان با حیا و احترام توأم بوده که نمونه آن را امروز نیز نمی‌توان یافت. پشت در می‌ایستند و می‌فرمایند فاطمه علی نام تو را می‌برد. سکوت حضرت فاطمه به معنای پاسخ بله و آرام بستن در اتاق به معنای پاسخ رد بوده است.
بعد از وفات حضرت خدیجه و ازدواج با عایشه پیامبر (ص) همچنان اندوهگین فقدان خدیجه کبری بود. کسی به ایشان عرض کرد که خدا از شما پیری را گرفت و جوان و بهتری به شما داد. پیامبر (ص) خدا را قسم خوردند که چنین نیست و خدا بهتری به او نداده است.
 
/انتهای پیام/
Iran (Islamic Republic of)
امیررضا
۲۰:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۷
چه عجب کسی به دین توجه مکرد همش درگیر سیاستیم هرچند شمما هم روی وجه سیاسی فرهنگی پیامبر تاکید کردید نه وجه الهی و آسمانی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۸
خلاف این حرف‌ها هم زباد پس باید یه قرآن و عقل رجوع کرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۲
متاسفانه در بعضی منابع اهل سنت مثل صحیح بخاری روایت هایی اومده که خلاف شان پیامبر هست و این بخاطر شیفتگی بخاری نسبت به بنی امیه هست
ارسال نظر
captcha