حامد فشی استاد دانشگاه و کارشناس رسانه و فضای مجازی در گفتگو با فرهنگ سدید؛ درباره لزوم پرداختن به حوزه سواد رسانه و سواد فضای مجازی گفت: بحث سواد فضای مجازی کلیدواژهای است که در کشور ما حداقل سه سالی شروعشده و در یک سال اخیر بیشتر بر سر زبانها افتاده است، این اصطلاح را هرکسی بهزعم خود میتواند تعریف کند چراکه هنوز پایههای نظری آن، آنطور که باید تکمیلنشده است.
وی سواد رسانهای را به درک مبتنی بر مهارت که منجر به رفتار فعالانه و هوشمندانه شود تعریف کرد و گفت: هنگامیکه پیرامون رسانه سخن میگوییم مدیومهایی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون و حتی ماهوارهها در ذهن ما مجسم میشود. درواقع در رسانه ما با مخاطب سرکار داریم؛ اما سخن از فضای مجازی مفهومی با عنوان کاربر را در ذهن متبادر میکند و این مفهوم جایگزین مخاطب صرف میشود.
وی افزود: در سواد رسانهای مخاطب را آگاه میکنیم تا از حالت انفعال به حالت فعال برسد و تا حدودی با مفاهیم رژیم مصرف و فنهای اقناعی آشنا شود؛ اما در فضای مجازی ما با کاربر روبرو هستیم که حداقل تفاوت آن با مخاطب این است که دیگر خودش هم میتواند تولیدکننده باشد و فقط دریافتکننده نیست. در اینجا باید فرد را علاوه بر خروج از انفعال و حرکت بهسوی رفتار فعالانه، به یک کنشگر و تولیدکننده هوشمند تبدیل کنیم.
فشی تصرح کرد: در حوزه رسانه معمولاً آن بخشی که به راهبردها مربوط است به تولید ارتباط دارد و دیگر با آحاد جامعه کاری ندارد و با یکسری مالکان، بنگاهها و تولیدکنندگان مشخص سروکار دارد؛ اما با آمدن فضای مجازی باید آحاد جامعه را البته تا سطحی معین از راهبردها و شیوههای تولید آگاه کرد. در فضای مجازی کاربر باید مفهوم قدرت نرم را بهصورت تعاملی پیش ببرد؛ دیگر نمیشود و نباید به او القا کرد بلکه باید او را اقناع و همراه کنیم.
مدرس و پژوهشگر دانشگاه وضعیت فعلی سواد فضای مجازی را به پیمایش دقیق علمی منوط کرد و افزود: در یک نگاه کلی و استنباطی شاید بتوان مدعی شد که نمیتوان خود را در وضعیت مطلوبی فرض کنیم، رهاشدگی در سطوح مختلف قابللمس است.
این کارشناس فضای مجازی با اشاره به ضعف هم افزایی د ر شبکه های مجازی گفت: یکی از آسیبهای عمده در حوزه سواد، ضعف شدید در همافزایی است؛ یعنی غالباً هر طرف بهمنزله یک شخص، موسسه و حتی نهاد خودش کشف و شهود میکند و در هر سه لایه راهبرد و راهکار قائمبهذات و مستقل عمل کند. درحالیکه به نظر میرسد در شرایط کنونی این موضوع نیازمند مجموعه عالم، صالح و هوشمندی است که حلقههای مختلف را به هم ارتباط دهد و تا حد ممکن وحدت را حداقل در لایه راهبرد ایجاد کند. هماکنون ضعف شدیدی در وجود یک هسته تصمیم گیر و تعیینکننده نظامت فضای مجازی در کشور بسیار محسوس است.
وی ادامه داد: برخی مؤسسات و ارگانهایی که به نظر میرسد میتوانند فعالیت هوشمند و تأثیرگذار داشته باشند باید کار فرهنگی خود را به یک کار اجرایی هدفمند تبدیل کنند. در بسیاری از موارد امور فرهنگی را بیشتر در حد انجام دادن یک مصوبه داخلی میبینند نه انجام یک عمل جریان ساز که هدفش تربیت نسل آیندهساز کشور باشد. اختصاص و صرف هر میزان از منابع و سرمایههای انسانی و... در راستای چنین کاری نباید با رویکرد هزینه انجام شود بلکه شایسته و بایسته است که با رویکرد سرمایهگذاری و آیندهسازانِ انجام گیرد.
فشی گفت: در مسائل فرهنگی و تربیتی، متأسفانه در برخی مجموعهها چنین دیدگاهی وجد دارد که اگر سرمایه انسانی، ابزارآلات یا میزان بودجههای ناچیز را جایی بهکار میگیرند، انتظار دارند محصولی عینی که قابللمس کردن باشد را دریافت کنند و اگر محصولی را لمس نکنند احساس میکنند که چیزی حاصل نشده است؛ لذا بهراحتی نتیجه میگیرند که سرمایهگذار بر روی کار فرهنگی نتیجهای ندارد، درصورتیکه کار فرهنگی اصولاً یکروند مغز افزاری است که نتیجه آن بروز و ظهور رفتار است و این مهم نیاز به برنامه، زمان، توان و صبر و مداومت دارد.
وی ادامه داد: اگر ما ضعفهای اقتصادی داشته باشیم ممکن است با عوض شدن چند آدم و سیاستگذاری جدید اتفاقات خوب را طی یکی دو سال ببینیم و برعکس، اما در حوزه فرهنگ که باید بر مغز انسان و نگرش، بینش و کنش او تأثیر گذارد، شاید نیاز باشد در فکر تربیت نسلی جدید بود یعنی باید نگاه طولانیمدت باشد چه ازنظر سرمایهگذاری چه ازنظر بهرهبرداری. گزارشهای رسمی مؤید عرض سابق بنده است، فراوان شنیده که گفته میشود مثلاً فلان کشور ۵۰ سال است دارد فلان کار میکند و اینک نتیجه آن را گرفته است. در این راستا ما نیز مثالهای خوبی را ارائه میدهیم، اما در مقام عمل سال ۹۷ مصوب میکنیم و انتظار داریم سال ۹۸ میوهاش را بچینیم.
این کارشناس فضای مجازی با ارائه توضیحاتی پیرامون آسیبها و فرصتهای فضای مجازی گفت: جامعه ما یک جامعه آسیبدیده است لذا شاید طبیعی است که در وهله اول در سخنرانیها و همایشها و... از آسیبها بیشتر صحبت میکنیم؛ نه اینکه این فضا فرصت ندارد بلکه ما فرصت نکردیم که تا در این فضا از فرصتها استفاده کنیم.
وی با اشاره به اینکه آسیبها و فرصتهایی که مبتنی بر فضای مجازی و رسانهای برای کشور وجود دارد را میتوان به دودسته عام و خاص تبدیل کر، تشریح کرد: ازآنجاکه جمهوری اسلامی ایران با برخی از کشورها که نمود استکبار و امپریالیسم و صهیونیسم هستند در تقابل و رویارویی کامل به سر میبرد و آن کشورها عموماً مالکان و بنیانگذاران نظامات فضای مجازی هستند بنابراین ممکن است از ظرفیت خودشان برای ضربه زدن به یک کشور مشخص استفاده کنند و محتواهایی را در قالبهای گوناگون برای کشور هدف تولید کنند. بهنحویکه آن محتوا صرفاً برای هدف مدنظر آسیبزا باشد، اما برای سایر کشورها خیر، نمونه این اقدامات را میتوان دربازیها و فیلمهایی دید که صرفاً ضد ایران است نه هیچ جای دیگر و حتی برای تولیدکنندگان فرصت محسوب میشوند. ازایندست موارد میتوان به بازیهایی همچون: بلک لیست، جهنم در خلیج یا مهدی، وحدة النمر، باتل فیلد؛ و همچنین شبی با پادشاه، پزشک، کشتیگیر، تبدیل شوندگان، آرگو، سنگسار ثریا، عبور و موارد فراوان دیگر اشاره کرد. برخی از آسیبها هم نه مختص پهنهای مشخص که بر کل جهان صادق است. پرخاشگری، اتلاف وقت، خیانت بین زوجین، قلدری و بزهکاری سایبری، جرائم مالی، انواع کلاهبرداریها، شایعه، فریبهای عاطفی و... اینها قطعاً در تمام جهان ممکن است اتفاق بیفتد.
این استاد دانشگاه با اشاره به سوءبرداشتهایی که ممکن است از بیانات رهبری پیرامون فضای مجازی رخ بدهد گفت: فردی گفت من نماز نمیخوانم، گفتند چرا نمیخوانی؟ گفت در خود قرآن آمده که نماز نخوانید. گفتند کجای قرآن؟ گفت: همان آیهای که فرموده است "لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ "، به نماز نزدیک نشوید؛ به او گفتند ادامهاش را هم بخوان "وَأَنْتُمْ سُکَارَی" ادامهاش این است که شما نماز نخوان، زمانی که شرب خمر کردهاید. فرمایشات رهبری پیرامون فضای مجازی هم باید درمجموع بررسی شود و نه موردی، ایشان یکبار فرمودند: فضای مجازی اول بلا آخر است یا در جمع طلاب فرمودند که این فضا در اختیار شماست اگر از این فضا استفاده نکنید از شما سؤال خواهد شد در روز قیامت. درجایی دیگر نیز فرمودند که فضای مجازی به قتلگاه جوانان تبدیلشده است، فضای مجازی لغزشگاه است. یا قریب به مضمون عرض میکنم که فرمودند: فضای مجازی همچون سیلابی است که اگر در برابر آن سد بکشیم کانالکشی کنیم، منتفع میشویم میتوانیم از آن ثمره بگیریم و اگر رهایش کنیم میآید و همهچیز را با خود میبرد.
وی افزود: به نظر بنده حقیر فرمایشات رهبر معظم انقلاب را باید با نگاهی دستگاهی و جامع نگریست و تفسیر کرد و از آن به اقدام رسید. آن چیزی که بنده در حد بضاعت خویش دریافت میکنم، حضرت آقا با کنشگری مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی موافق هستند، اما نه به معنای رهاشدگی در هر زمین و زمانی.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: باید به سمت اینترنت ملی حرکت کنیم. زمینبازی خودمان را تعریف کنیم. این ازنظر بنده یک باید است. خیلی از کشورها مانند کره شمالی، بهصورت کلی قطع اینترنت را پیگیری کردند و تا حالا وارد فضای مجازی و... نشدند، یکسری دیگر از کشورها رهاشدگی دارند و فضای مجازی را رها کردهاند، برخی از کشورها مانند چین و روسیه هم شبکه ملی خود را تعریف کردند.
فشی ادامه داد: ازآنجاکه در ابتدای امر فضای مجازی رهاشده و بدون پالایش وارد کشور شد و اینک تازه به فکر ویرایش و والایش آن افتادهایم لذا بعید است بلکه نمیتوان مدل کره شمالی را اجرا کرد، اما میتوان مردم را به سمت استفاده از اینترنت ملی سوق داد و وقتی این اتفاق افتاد خودبهخود ارجاعات بیرونی را کاهش میدهیم و گروههایی کارآموز ده و زبدهای را میتوان تعریف و ایجاد کرد که در شبکههای برونمرزی و آنهم برای راندن و تاراندن متجاوز فعالیت مقابلهای و البته شبکهای خودشان را داشته باشند.
این کارشناس فضای مجازی افزود: با فضای مجازی میتوان درزمینهٔ مهدویت شبکهسازی مهدی یاران را در کل جهان راه انداخت. میشود در میان کارگردانها شبکه مهدویت ایجاد کرد، میان بازیسازها، انیمیشنسازها، اپ سازها، روزنامهنگارها و خبرنگارها و حتی میان مردم عادی و... سلسله اعصاب متصل به همی را مبتنی بر گفتمان شیعه و مهدویت ایجاد کرد اینها میشود اگر که با برنامه، توان، زمان، صبر، مداومت، همدلی و همافزایی پیش رفت.
فشی با اشاره به وضعیت فعلی فضای مجازی در کشور گفت: واقعیتی که وجود دارد، در فضای فعلی برای آنکه نظامات را ما تعیین نکردیم، فضای مجازی تا حد زیادی ذاتاً بافرهنگ کشورمان مغایر است. بهعنوانمثال در اینستاگرام اصل بر خنده و سرگرمی است بهعبارتدیگر در این فضا اصالت فان وجود دارد یعنی نظامی که برای اینستاگرام تعیینشده مفهومی متشکل از سرگرمی، هجو، هزل و عدم یا ضعف عقلانیت است. حال اگر بخواهید تمام انرژی خود را صرف این فضا کنید که از عقلانیت دم بزنید اگر مخاطب یا اصطلاحاً فالووری همکسب شود بهاحتمال فراوان اکثریت همانهایی خواهند بود که به سایت شما سر میزنند و یا بهصورت فیزیکی یکدیگر را میبینید. خیلی جذب غیرخودی را نخواهید داشت؛ چون این اپلیکیشن از ابتدای ورودش خودش را اینگونه تعریف کرده که من جایی برای سرگرمی، عدم عقلانیت، هجوگویی و خوشگذرانیهای بیمورد هستم. مخاطبان هم با چنین تعریف و پذیرشی وارد فضای اینستاگرام میشوند.
این پژوهشگر فضای مجازی ادامه داد: نمونه دیگر را درزمینهٔ بازیهای رایانهای عرض خواهد کرد. اگر کسانی بخواهند درزمینهٔ مثلاً مهدویت، منافع و مصالح ملی و بهصورت کلان در عرصه فرهنگ ایرانی اسلامی بازی بسازند، ازآنجا جذابیت اکثر بازیها از آمیز خشم، شهوت و توهم بهدستآمده است، لذا بهاحتمال فراوان آن دوستان نیز خودبهخود و شاید بهناچار و ناخودآگاه، بازی خشن میسازند، بهناچار اسلحه باید در آن باشد، بهناچار فضاسازیهای توهم گونه را برایش در نظر میگیرند، چراکه این بازیهای رایانهای امروزه خودش را اینگونه برای ما تعریف کردهاند.
وی ادامه داد: البته ذائقه مصرفی که الآن در میان مخاطبان و کاربران وجود دارد، ذائقهای نیست که یکیدوساله اتفاق افتاده باشد. از زمان کودکی فیلم بهاصطلاح وسترن دیدهایم، کشت و کشتار، شهوت و توهم در آثار بهاصطلاح هنری به عامل جذابیت اثر و جذب مخاطب تبدیلشده است. البته میتوان در این خصوص جایگزین سازی کرد بهعنوانمثال خشم مقدس را جایگزین خشونت و تجاوز کرد. خشم مقدس یعنی اگر کسی خواست به دین، ناموس و کشورت دستدرازی کنددست او را کوتاه کن. به کسی ظلم نکن، اما جلوی ظلم بایست. اکنون در اکثر بازهای حکایت از تجاوز و تصرف دارد. بهعنوان پیشنهاد میتوان مبتنی بر خشم مقدس، کشور آرامی را طراحی کرد که قرار است توسط بیگانگان اشغال شود و به دفاع جانانه نیاز دارد، طبعاً بازی جایی تمام میشود که امنیت میهن خود را برقرار کردهایم و پرچم آن با آرامش برافراشته شده و در حال اهتزاز است نه اینکه بازی جایی تمام شود که پرچمت را بر دل هزاران جنازهای که زیر پایت است و در زمینی که به آن تجاوز کردهای میکوبانی.
فشی افزود: به نظر میرسد در نگاه اول باید مخاطب را آگاه کنیم، مخاطب درگیر مفاهیمی همچون خشم و شهوت و توهم شده است؛ لذا در نخستین اقدام باید یک رمزگشایی برای این مخاطب اتفاق بیفتد که اگر از مدیومهای مختلف استفاده میکند آگاه باشد که چه اتفاقی و با چه مکانیزمی به اسم سرگرمی و تفریح به وی تزریق میشود. اقدام باید بهگونهای باشد که خود مخاطب نیاز به تغییر را حس کند و نکته مهم آنکه وقتی آگاهسازی تا این حد پیش رفت نباید تولید رو فراموش کنیم که در این صورت فرد را بازهم رها کردهایم پس از مدتی وی به همان وضعیت قبلی خود بازخواهد گشت چراکه جایگزینی نمییابد و این بار آگاه و با اختیار دست به انتخاب میزند و در چنین شرایطی بازگرداندن وی به مسیر مطلوب بسی دشوارتر است چراکه آگاهانه دست به عمل زده است لذا این موردی که عرض شد یعنی آگاهیبخشی بدون ارائه جایگزین و نمونه مطلوب میتواند خطر ایجاد مخاطب فعال سلبی را نیز در پی داشته باشد.