فیلم «غلامرضا تختی» روایت سه فاز از زندگی جهان پهلوان تختی در مقطع کودکی، نوجوانی و بزرگ‌سالی است که شامل مبارزات سیاسی، مسابقات کشتی و فوت بحث‌برانگیز وی نیز می‌شود. این فیلم برای نسلی که تختی را ندیده به‌هیچ‌عنوان اسطوره بودن وی در فیلم توجیه نمی‌کند در حالی است که نسخه‌های مشابه خارجی، چون محمدعلی کله و... وضعیت کاملاً متفاوت است.
گروه هنر فرهنگ سدید؛ «غلامرضا تختی» یکی از معدود فیلم‌های بهرام توکلی و سعید ملکان است که بدون حاشیه کار تولید خود را آغاز کرد و با توجه به همکاری‌های قبلی این دو نفر، نوید فیلمی قوی و تاثیرگذار در سینمای ایران را می‌داد. بسیاری این فیلم را جلو‌تر از فیلم نیمه‌تمام حاتمی و فاجعه‌ی بهروز افخمی می‌پنداشتن که البته با اکران در جشنواره فیلم فجر سی‌وهفتم نقاط مثبت و منفی فیلم به آهستگی بروز پیدا کرد. این فیلم در سینمای ایران می‌توانست یک الگو در ژانر تعریفی خود واقع شود، اما دست‌آویزی همیشگی بهرام توکلی به القائات شبه‌روشن‌فکری سبب شد تا این فیلم نه تنها از ویژگی‌های اصلی ژانر بیوگرافی فاصله بگیرد بلکه با توجه به فروش این فیلم نیز باید گفت این اثر از مردم نیز فاصله گرفته است. این فاصله میان مخاطب و فیلم نمی‌تواند اتفاقی باشد. زدن اتهام خودکشی به فردی که مردم بی‌نهایت او را دوست دارند و به نوعی او را قهرمان می‌پندارند توهین بزرگ و آشکار است که همین موضوع سبب بروز حاشیه‌های فراوانی برای فیلم شد و بسیاری با اظهار نظر‌های متعدد دیدگاه خود را در این خصوص بیان کردند که از جمله می‌توان به مرحوم مشایخی، فرزند تختی، بهروز افخمی و... اشاره کرد. بعد از این مقدمه طولانی در ادامه به نقد و تحلیل فیلم خواهیم پرداخت:


فلامرضا تختی
 
این فیلم شامل سه فاز از زندگی غلامرضا تختی در مقطع کودکی، نوجوانی و بزرگ‌سالی است که شامل مبارزات سیاسی، مسابقات کشتی و فوت بحث‌برانگیز وی نیز می‌شود.
 
فلامرضا تختی
 
نقدی بر فیلم غلامرضا تختی
چندمین تجربه‌ مشترک سعید ملکان با بهرام توکلی، اثری در ژانر بیوگرافی از آب درآمده که ازقضا قرار است تا به زندگی یکی از مهم‌ترین اسطوره‌های پهلوانی ایران با الهام از فیلم ناتمام علی حاتمی بپردازد. در ابتدا مخاطب با این سؤال مواجه می‌شود که چرا بهرام توکلی برای ساخت چنین فیلمی انتخاب‌شده است! او اساساً یک فیلم‌ساز نهیلیست است که ذهنی مأیوس دارد و ناامیدی از معنای زندگی و پوچی از سر و روی فیلم‌هایش می‌بارد. توکلی به‌ناگاه روی به ساخت فیلمی‌آیدئولوژیک و به‌ظاهر دفاع‌مقدسی «تنگه ابوقریب» آورد و همان نگاه سمی خود را، در فیلم اعمال کرد و حالا امسال با پایان‌بندی معنادار و یک‌سویه «تختی» و زدن اتهام خودکشی به وی تا حدودی پاسخ به این سؤال مهم معنا پیدا کرد.
 
فلامرضا تختی
 
طبیعتاً قهرمانی از فیلم او بیرون آمده که به ادعای کارگردان فردی افسرده است که دیگر از پیروزی‌هایش نیز خوشحال نمی‌شود! مگر می‌شود قهرمانی افسرده باشد و تا آخرین لحظه برای کسب مدال مبارزه کند؟! و یا اینکه در بسیاری از صحنه‌ها کارگردان تنها با دیالوگ سعی دارد از خصوصیات سیاسی، مبارزاتی و... تختی بگوید حال اینکه مخاطب خود از منابع بسیاری چنین چیز‌هایی را در ورای شخصیت تختی شنیده و قرار است تا در فیلم آن را بر روی پرده ببیند. اصلی‌ترین پاشنه‌ آشیل فیلم، فیلم‌نامه‌ ساده، غیر منسجم و نه‌چندان جان‌دار اثر در دوسوم پایانی فیلم است. یک‌سوم ابتدایی به‌شدت‌گیرا و هنرمندانه برای مخاطب تصویر می‌شود. از پرسه‌ تختی در دوران کودکی‌اش در محلات فقیرنشین خانی‌آباد تا دعوا کردن‌های او با کودکان‌هم‌سن‌وسالش در گل‌ولای و دست‌وپنجه نرم کردن با نداری‌های پدرش. در ادامه و با ورود به قسمت دوم و نوجوانی تختی، فیلم افت فاحشی می‌کند. معلوم نمی‌شود چرا تختی که به ادعای مربی اولش هیچ استعدادی برای کشتی ندارد چرا علاقه‌مند به آن می‌شود و با توجه به تمام سختی‌ها و دوری از خانواده به یادگیری کشتی می‌پردازد؟! ازاینجا بعد تمام اطلاعاتی که مخاطب از تختی داشته برای او مرور شده و چیز جدیدی حتی در قالب تصویر به او اضافه نمی‌شود. به عبارتی کارگردان وارد نگاه نزدیک‌تر و یا شخصی‌تر به زندگی تختی نمی‌شود. بسیاری از نکات نیز به‌صورت تیتروار و خلاصه توسط راوی داستان -که بعداً معلوم می‌شود گزارش‌گر ورزشی است- همانند انشایی ساده بیان می‌شود.
در این میان، اما چیزی که باعث می‌شود مخاطب از دیدن فیلم خسته نشود تصاویر سیاه‌وسفید گیرا و حیرت‌انگیز توکلی است. او حتی درجایی برای عوض کردن لحن فیلمش به قبح‌شکنی پرداخته و صحنه‌ای از حضور تختی در کاباره و رقص زنان و مردان باهم را قاب می‌گیرد. صحنه‌ای که شاید تنها مخاطب در فیلم‌های هالیوودی دیده باشد. از سوی دیگر مخاطب تنها یک مبارزه واقعی از تختی می‌بیند و برای نسلی که او را ندیده به‌هیچ‌عنوان اسطوره بودن وی در فیلم توجیه نمی‌شود. این در حالی است که نسخه‌های مشابه خارجی، چون محمدعلی کله و... وضعیت کاملاً متفاوت است.
 
فلامرضا تختی
 
متأسفانه در فیلم غلامرضا تختی هیچ‌یک از نقاط عطف و تحول زندگی این اسطوره بزرگ تاریخ ورزش ایران، جان نگرفته است. آیا تنها با کمک به مردم و مخالفت با حکومت می‌توان اسطوره شد؟ سیر تحول و رسیدن به نقطه‌ اوج که در فیلم‌های مهم این ژانر اهمیت فراوانی دارد در این فیلم به روایت خطی و درنهایت سیر نزول رسیده است! و مخاطب هیچ‌گاه نه درمی‌یابد که چرا تختی اسطوره شد و نه درمی‌یابد چرا او با دیگر پهلوانان متفاوت بوده است. فیلم‌نامه درجایی که نباید می‌ایستد و درجایی به‌سرعت از حوادث نه‌تنها گذشته بلکه دچار تحریف می‌شود. تختی در سراسر فیلم شیفته و مجذوب مصدق است و هیچ اثری از ارادت او به آیت‌الله کاشانی و دیگر عناصر دینی و مذهبی دیده نمی‌شود. حتی آنجا که او با آیت‌الله طالقانی دیدار می‌کند به‌نوعی وی (آیت‌الله طالقانی) نیز توسط بهرام توکلی به نفع جبهه‌ ملی مصادره می‌شود. این در حالی است که در واقعیت چنین نبوده است. معلوم نیست منابع این فیلم جز یک سری کتب و رفرنس‌های شبه‌روشن‌فکری چه بوده است که این‌چنین شخصیت بزرگی، چون تختی را از عرش به فرش آورده و در آخر درباره مرگ او هم محافظه‌کارانه‌ترین تصمیم را اتخاذ می‌کند و به زننده‌ترین و بی‌آبروترین شکل ممکن نشان می‌دهد که وی خودکشی کرده است. بااین‌همه، آخرین ساخته‌ توکلی به‌اصطلاح یک بیگ پروداکشن در سینمای ایران است. صرف انرژی و هزینه‌ گزاف برای پیش‌تولید دکورها، طراحی آدم‌ها و فضا‌ها و شبیه‌سازی موقعیت‌ها به دهه‌های سی و چهل سبب شده تا این اثر از منظر سینمایی نمره‌ قابل‌قبولی بگیرد هرچند از منظر محتوا کاملاً مردود است.
 
فلامرضا تختی
 
Iran (Islamic Republic of)
نادر
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۶
فیلم تختی یک شاهکاره برای چندمین بار این فیلم را دیده ام و لذت برده ام درود به سازندگان این فیلم
ارسال نظر
captcha